شهریاری و سایه در کتاب "راهیان شعر امروز" |
شهریاری در فروردین ۱۳۳۶ برای چندمین بار از زندان قزل قلعه سر برآورد و سالهای دور از خانه را از نو آغاز کرد. این بار "بخت" یاریاش کرد و توانست کتاب سه جلدی و آکادمیک ریاضیات، محتوا، روش و اهمیت آن که در انستیتو ریاضی اتحاد شوروی تدوین شده بود را به دست آورد. وی دو فصل آغازین این کتاب را در بیش از ۵۰۰ صفحه در سلولهای سرد قزل قلعه به فارسی درآورد و در سال ۱۳۳۹ با نام ریاضیات به چاپ رساند. پارهی دوم همین کتاب نیز در بیش از ۶۰۰ صفحه در سالهای آغازین انقلاب ایران درآمد و ماند تا جلد سوماش نیز بر پیشخوان کتاب فروشیها بنشیند. کتاب، در ارزیابیهای حکمی و در نگرشهای ریاضی دیالک تیکیاش، آتش به خرمن سفسطههای ایده آلیستی و پوزیویستی- نوپوزیویستی جهان سرمایهداری درافکنده است و میشود در آن، به ریاضیمندترین استدلالهای حکمی در گسترهی "فلسفه ی علمی" و ماتریالیسم دیالک تیک دست یافت. هم از این رو، کتاب ریاضیات در سالهای ممنوعیت آفرینههای مارکسیستی- لنینیستی، به کتاب بالینی بسیاری از فرهیختگان ایرانی تبدیل شده بود؛ حتا کسانی با بهرهگیری از نام "گمراه" کنندهی آن- ریاضیات- کتاب را به زندانها آورده بودند و میخواندند و به دیگران هم آموزش میدادند: " فصل اول کتاب، در واقع، یک بحث عمیق فلسفی است. شما میدانید که ذهنگرایان، در گذشته و حتا امروز، تلاش کردهاند تا با برداشتی سطحی از مفهوم ماده، و با استفاده از "ذهنی" بودن و" انتزاعی" بودن ریاضیات، دلایلی در تائید ایده آلیسم پیدا کنند. فصل اول کتاب ریاضیات، به طوری قانع کننده ثابت کرده است که این "استدلال ها" چیزی جز سفسطه و بازی با واژهها نیست و ریاضیات، بر خلاف تصور آنها، تاییدی درخشان بر قانونهای دیالک تیک است. من البته ناچار بودم برای فرار از توقیف کتاب، مثلا دیالک تیک را "منطق علمی" بنامد یا به جای نامهای لنین و انگلس بنویسد "نویسنده ی دفاتر فلسفی" و "نویسنده ی ضد دورینگ". ولی این... ماهیت کتاب را عوض نمیکرد و به علاوه، جوانان علاقهمند، خود به خود، واژهها و نامهای اصلی را پیدا میکردند. خود من هم در تمام دوره ی ۱۷ سالهی از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷، کلاسهایی... داشتم که در آنها همین فصل کتاب "ریاضیات" را با هم میخواندیم و بحث میکردیم و طبیعی است که اغلب، بحثها از موضوع خالص فلسفه فراتر میرفت و به مسالههای سیاسی و مکتبهای مترقی میکشید و به علت سابقه ای که [در حزب توده ی ایران] داشتم، مبارزهی سازمانها و حزبها و نادرستی یا درستی کار آنها، مقایسه می شد." شهریاری در این دوره از اسارتش، با بزرگانی همچون خسرو روزبه، احمد حسابی، علوی، رضوانی و دیگران همبند بود و اینان را نماد "مقاومت و شجاعت و خونسردی در برابر دژخیمان" به شمار میآورد. ( ارج نامه، ص ۳۴) او گفته است که روزبه را در اتاقی نزدیک در ورودی قزل قلعه زندانی کرده بودند: من قبلا هم در سال های ۳۰- ۱۳۲۹ با او هم زندانی بودهام. ولی این بار تنها یک مرتبه از نزدیک او را دیدم... یک بار برایش غذا بردم. شرط نگهبان این بود که حتا یک کلمه هم صحبت نکنم. من فقط سلام کردم و او در جواب، شعر حافظ را زمزمه کرد: بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگر، روزگار چون شکر آید شهریاری میافزاید: با آن که روزبه از رخنهی گلولههایی که به او شلیک کرده بودند زخمی و بیمار بود، اما آرامش همیشگیاش را از دست نداد؛ نمیخندید اما گرفته و اخمگین هم نبود. با چوبهای زیر بغل راه میرفت. گاه در نیمههای شب او را به گرمابه زندان میبردند: " ما تنها از باندهای خون آلود گوشهی حمام به حضور... او پی میبردیم." یک بار وقتی [تیمور] بختیار به سلولاش رفته بود، او هم چنان درازکش پشت به بختیار کرد و به پرسشهایش پاسخ نگفت. این را نگهبان روزبه به شهریاری گفته بود...
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 744 - 19 تیرماه 1399