راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

قرارداد ۲۵ ساله با چین

اهداف استراتژیک

و دشواریهای

رسیدن به آنها

این مقاله تحلیلی با یک روز تاخیر به راه توده رسید، اما با توجه به نکاتی که در آن مطرح شده و بدلیل ضرورت عدم تاخیر برای روشنگری در فضای مسمومی که پیرامون قرار داد 25 ساله بوجود آمده، آن را با یک روز تاخیر به راه توده شماره 746 اضافه کردیم.

 

در دو سه هفته اخیر بحث و تبلیغات زیادی بر سر قراردادی بین ایران و چین در سطح رسانه ها در گرفته و برخی جریانات سیاسی هم برای جا نماندن از قافیه روی رکاب این اتوبوس پریده اند. در زیرنظرات خود را بعنوان کسیکه بواسطه حرفه و تحصیلات با بخش هایی از این موارد در آمریکا در تماس هستم با شما در میان میگذارم.

با توجه به اینکه در همین هفته نسخه فارسی تفاهم نامه استراتژیک ایران و چین در سایت انصاف نیوز منتشر شد نکات زیر را با عنایت به این مطلب می نویسم:

1- انچه در متن منتشر شده در انصاف نیوز میتوان دید انست که آنچه در این مرحله منتشر شده رئوس استراتژیک و راهبردی است و بالتبع وارد جزئیات نمیشود. از یک سری امکانات و پتانسیل های راهبردی سخن گفته شده که موارد کلی و زیربنایی را در بر می گیرد. مثلا ساخت راه و راه اهن و تجهیزات بندری و توسعه بنادر و فرودگاه ها. در مواردی از سرمایه گذاری در صنایع بویژه در رشته های تکنولوژیک پیشرفته صحبت شده است.

نیاز به یاداوری نیست که در برنامه ریزی کلان، هرم عمودی از دیدگاه راهبردی(استراتژیک) آغاز میشود و سپس به برنامه های اجرایی (تاکتیکی) تقسیم گردیده و درنهایت در هریک از این برنامه ها پروژه های مختلف تبیین، طراحی و در نهایت اجرا میشوند. آنچه تا بحال در مورد آن شایعه پردازی شده همه در دو ردیف پایین تر، یعنی برنامه ای و پروژه ایست که هنوز بر سر آن توافقی نشده است. واکنش های سرد طرف چینی هم البته به همین دلیل است.

2- در مورد راه و راه آهن برقی و تکنولوژی های الکترونیکی هیچ جای بحثی درباره پیشرفته بودن چین در این زمینه ها ضروری نیست! من بواسطه حرفه ام در این رشته اطلاع دقیق دارم که بیش از دو دهه است که در تمام کنفرانس های الکترونیک و یا ترابری که سالانه شرکت می کنم مشاهده می کنم که بدون اغراق تا 60 در صد تمام مقاله ها و تئوری های ارائه شده در جهان به وسیله پژوهشگران چینی تهیه و عرضه میشوند. پیشرفت کمپانی هایی مانند پ"هواوی" آنقدر باعث نگرانی ترامپ شده که اروپایی ها را هم تهدید به تحریم کرده است. اگر به 5G  هواوی اجازه ورود بدهند. چینی ها در امور صنعتی بسیاری از شرکت های چینی در ایران هم اکنون هم کار میکنند، بطور مشخص در صنعت اتومبیل سازی که الان چین در مورد اتومبیل های برقی همپای "تسلای" امریکایی شده است در کرمان سرمایه گذاری های مشترک داشته است.

3- در بندر سازی و راه اهن هم اکنون نیز چینی ها در ایران کار میکنند. ساخت ترن و لوکوموتیو ها در ایران در دست چینی هاست (متروی قم و شیراز را چین ساخته و توسعه آن را بر عهده دارد)، در بنادر گواتر و چابهار چین مشغول کار است و بندر گواتر با سرمایه گذاری چین بوده و از تحریم های ترامپ بدلیل انتفاع افغانستان در آن معاف شده است. ساخت راه آهن فوق سریع مشهد به تهران و تبریز بخشی از پروژه راه و کمربند (جاده ابریشم قرن ۲۱) عملا برای ایران برایگان ساخته میشود، و به این توافق استراتژیک هم مرتبط نیست. خط سریع تهران به اصفهان و شیراز بخشی از سرمایه گذاری در خدمت توریسم است.

4- تا کنون در مورد کیش و قشم و چابهار صحبت شده است، در کیش بنظر میرسد ایجاد یک مرکز آزاد تجاری- صنعتی مد نظر باشد. مدتهاست منطقه آزاد تجاری وجود داشته ولی نتوانسته بودند سرمایه گذاران قابل اعتنایی را جلب کنند. از نظر آب و هوا و محیط دریایی کیش بهترین منطقه برای ایران است و سرمایه گذاری چینی ها میتواند منطقه بسیار مناسبی برای تولید و صادرات تکنولوژی باشد. نیروی کار متبحر ایرانی که نسبتا با دستمزد پایین قابل استفاده است و امکانات بالای مسکونی توریستی از امتیازات کیش برای جلب سرمایه است.

5- در قشم صحبت از تاسیسات صنعتی و تجهیزات امنیت دریایی می شود. ایران دو هدف را پیش میبرد اول انکه چینی ها را به سرمایه گذاری در پتروشیمی و گاز طبیعی در منطقه مشترک پارس جنوبی با قطر تشویق نماید. دوم انکه برای صادرات نفت به چین از کانال تنگه هرمز شریک و ذی نفع پیدا کند. ایران اگر نفت خود را به چین بفروشد دیگر گرفتار تحریم امریکا نیست ولی چینی ها اگر نتوانند تنگه را کنترل کنند نمیتوانند بر توانایی ایران بر باز نگه داشتن تنگه هرمز اتکا داشته باشند. چین توافق کرده است در بخشی از قشم یک بندر با امکان لنگراندازی نظامی داشته باشد. تا بتواند نیروی دریایی خود را مامور حفاظت از نفتکش های به مقصد چین کند.

6- در چابهار هم اکنون ایران دو قرارداد عظیم بندرسازی با چین و هند دارد. پایگاه نیروی هوایی ایران در چابهار آخرین تاسیسات ساخته شده در رژیم سابق است و به اندازه کافی مدرن و قابل استفاده بوده و فضا برای توسعه هم دارد. چینی ها به امکانات مشترک برای حمایت از نیروی دریایی خود در اقیانوس هند و دریای عمان روی اینجا حساب می کنند. چین پایگاه دیگری در جیبوتی دارد مقابل یمن انطرف باب المندب!

7- در ارتباط با اهداف تکنولوژیک توافق راهبردی باید در نظر داشت که چین از مرحله اول برنامه توسعه صنعتی خود گذشته است. زمانیکه در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی محل سرمایه گذاری امریکا و غربی ها به دلیل نیروی کاری ارزان بود. اکنون چین خود نه تنها صادر کننده تولیدات فنی است بلکه تکنولوژی و سرمایه را نیز صادر میکند. از سویی ایران از نظر دانش های بنیادی در سطح خوبی قرار دارد، اکثر تحصیل کرده های ایران که تحت فشار سیاه نمایی های سیاست بازان و سیاست های فرهنگی و خودی و غیر خودی کردن جامعه از سوی حکومت جذب دانشگاه های غربی شده و در بسیاری از کشورهای جهان با روی گشاده بکار گرفته میشوند، با یک سیاست درست و جذب کننده می توان آنها را تشویق به بازگشت به کشور کرد.

نگاه چین به ایران نگاهی براساس منافع مشترک است. نیروی کار متخصص و منبع انرژی از ایران و سرمایه و بازاریابی و صادرات از چین. گرچه چین مانند هر ابرقدرت دیگری به توسعه نفوذ خود می اندیشد ولی در اینجا مانند غرب فقط به فکر برداشت نفت و انداختن نان خشک جلوی طرف مقابل نیست. بخاطر داشته باشید که حتی در زمان شاه هم فقط اتحاد شوروی بود که حاضر شد به ایران صنعتی مانند ذوب آهن بفروشد. تولید محصولات تکنولوژیک در ایران همانطور که نتیجه سرمایه گذاری های غرب در دهه های ۸۰ و ۹۰ عملا بذر توسعه صنعتی در چین را کاشت و در دهه ۶۰ باعث رشد صنعتی ژاپن و در دهه ۷۰ در کره جنوبی و تایوان گردید، می تواند به رشد فن آوری و تولید در سطح قابل رقابت در بازارجهانی به ایران  کمک کند.

8- الان سواحل جنوبی خلیج فارس از شرق تا غرب محل استقرار نیروهای دریایی و هوایی امریکا، بریتانیا و فرانسه است. در کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر و ابوظبی پایگاه های هوایی بریتانیا، امریکا و فرانسه و در کویت، بحرین، قطر و دبی پایگاه دریایی بریتانیا امریکا و فرانسه مستقرند. علیرغم اختلافات امریکا و اروپا بر سر برجام آنها در ناتو و عملیات نظامی مشترکند. سناریوی محتمل آنست که روزی امریکا بخواهد مانع ورود و خروج نفتکش ها و کشتی های باربری ایران شود و عملا محاصره دریایی را به ایران تحمیل کند. امریکا هم اکنون این پروسه را با صدور حکم توقیف نفتکش های ایرانی کلید زده است. من فقط سناریو را مطرح می کنم و شما راه های تقابل با آن را حدس بزنید: الف: ایران تسلیم شود

ب: ایران مقابله به مثل کند که در انصورت خطر جنگ قطعی ست!

ج: ایران از چین و روسیه درخواست حمایت نظامی کند، که احتمال قبول سریع آن محتمل نیست.

د: ایران توافقی مانند انچه مورد بحث است با چین بعنوان طرف تجاری نفت و پتروشیمی امضا کند و چین نگهبانی از سوخت بارگیری شده به مقصد خود را خودش از مبدا بدست بگیرد.

انچه گفتم در باره هر نوع محصولات دیگر از جمله تولیدات تکنولوژی محور چینی در خاک ایران هم صادق است. بخش مهمی از کارزار تبلیغاتی علیه قرار داد 25 ساله با چین مربوط به همین بخش است که عملا نقشه های دراز مدت امریکا که به آنها اشاره کردم را خنثی می کند.

9- و اما بزرگترین نکته منفی درباره چینی ها انست که انها قراردادی با "اریک پرنس" دارند که موسس "بلک واترز" (ارتش خصوصی قراردادی امریکا در عراق) است. امنیت بیشتر تاسیسات و اکتشافات معدنی چین در افریقا بوسیله این کمپانی خصوصی اداره میشود که حالا سرمایه گذاری هایی از ولیعهد امارات "محمد بن زاید" و مشاوره امنیتی اسراییل هم در آن نقش دارند. اطمینان کردن چینی ها به چنین معجونی شاید در افریقا ممکن باشد اما در ایران و خلیج فارس به یقین خطرناک است. صحبتی که از پنج هزار نیروی امنیتی برای حفاظت از تاسیسات چین میشود احتمالا منظور همین نیروی مزدوری است. سیاست آشتی با همسایگان در ایران می تواند این نگرانی چین را کاهش دهد و حتی بجای بهره گیری از نیروهای مزدور مورد اشاره، از نیروهای خود ایران هم استفاده کند. البته به آن شرط که سیاست کاهش تنش با همسایگان و متعهد شدن به این که از این نیرو نخواهد برای تهدید نظامی این و آن کشور استفاده کند که همه این مسائل باید در چارچوب قرار داد 25 ساله با چین حل شود و همانطور که گفتم همین بخش مورد بحث و اختلاف چین و ایران است.

دلیل مخالفت ها

تا حاییکه من میتوانم حدس بزنم این مخالفت دو سه ریشه دارد:

یکم آنکه برای برخی که عمدتا خود را برانداز میدانند مساله آنست که اگر هر کاری باعث حل مشکلات مملکت گردد در عمل باعث عمر بیشتر حکومت اسلامی در ایران خواهد شد. شوربختانه بزعم بسیاری از مخالفین تنها راه نجات ایران کفن کردن رژیم است. از جمله برای بخش مهمی از خارج نشینان. آنها معتقدند مردم باید بهای سقوط رژیم را بپردازند.

دوم انکه به باور من عبور ایران به دموکراسی و مردم سالاری اگر از طریق جنگ و براندازی سخت نباشد باید از روش های اصلاح طلبانه و یا تحولی نرم صورت گیرد که مقدمه اش رشد اقتصادی و افزایش سطح و حجم طبقات میانی و برکشیده شدن طبقات فرودست به سطح طبقات میانی جامعه است. برای چنین رشدی لزوما بالا رفتن سطح تولیدات داخلی و افزایش سرمایه گذاری های ملی لازم است. سطح رفاه و درآمد متوسط اجتماعی بالای سطح فقر باید بشود. چین به شکل چشمگیری طی 30 سال به چنین دستآوردی دست یافت. همین مدل میتواند در ایران نیز اثرات مثبت داشته باشد.

سوم انکه بخشی از مخالفین که خود را از گروه اول معرفی نمی کنند معتقدند که از مورد دوم مردم عادی سود نخواهند برد و رانتخواران و نزدیکان رژیم نفع خواهند برد.

این خطر کاملا واقعی و منطقی است و یگانه راه حل مقابله با آن گشایش فضای سیاسی (حزبی و مطبوعاتی) است. هم در چین و هم در روسیه همین مشکل، یعنی رانتخواری وجود داشته و هنوز هم دارد اما از طریق افشاگری های حکومتی در چین و افشاگری های محدود رسانه ای در روسیه با آن مقابله شده است و می بینیم که اکنون سطح متوسط زندگی و رفاه در جمعیت سه میلیاردی چین و در روسیه بالا رفته است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 746 - 26 تیرماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت