"دزد سوم" در تدارک جمهوری اسلامی از نوع پاکستانی! |
با شدت گرفتن نارضایتی و ناامیدی مردم ازتحول در جمهوری اسلامی، جریانهای سیاسی به دو گروه عمده تقسیم شده اند. یک گروه دولت روحانی و اصولا دولتها و روسای جمهور سه دهه اخیر را مسئول وضع کنونی اعلام می کنند و گروه دیگر رهبر را خطاب قرار می دهند و قبول مسئولیت را از وی طلب می کنند. گروه اول که قدرت رسانهای بی حد و حصری را در اختیار دارد مدعیاست که هرچه اشکال است از دولت روحانی و "اصلاح طلبهای" حامی وی است و البته همه دستاوردهای ادعایی را هم به نام رهبر و نهادهای انتصابی می نویسد. در برابر، جریان دوم صدای رسانهای چندان بلندی ندارد ولی مستند به تجربه سه دهه اخیر رهبری آقای خامنهای و آمد و رفت دولتها معتقد است که آقای خامنهای باید پاسخگوی وضع کنونی کشور باشد. تقابل این دو جریان امروز در همه نهادها و رسانههای حکومت دیده می شود، تقابلی که یک سر آن را امثال حسین شریعتمداری و روزنامههای کیهان، وطن امروز، جوان و باصطلاح اصلاح طلبانی از نوع صادق زیباکلام و محمد قوچانی تشکیل می دهند که هیچ نوع پاسخگویی رهبر را بر نمی تابند. سر دیگر آن نیز تحول خواهان و اصلاح طلبانی هستند که صراحتا پاسخگویی رهبر را طلب می کنند. در خارج از ایران هم این تقابل به شکلی دیگر به چشم می خورد. برخی می گویند ما هیچکدام از این دو را قبول نداریم. یعنی در این دعوا خنثی و عملا در سمت طرف قدرتمند قرار دارند. عدهای دیگر می گویند به هر دو انتقاد کنیم. یعنی عملا مسئولیت عمده و غیرعمده را جابجا کنیم. مسئولیت کسی که هشتاد درصد قدرت انتصابی و اجرایی و قضایی کشور را در اختیار دارد در کنار مسئولیت کسانی قرار دهیم که بیست درصد قدرت را در اختیار دارند که هشتاد درصد آن هم باز به این یا آن شکل با قدرت و اختیارات رهبری برخورد می کند. در سمت دیگر آن "راه توده" است که یگانه نیروی سیاسی است که حاضر نیست نقشها و مسئولیتها را جابجا کند، یا وجود تقابلهای عینی را که نه حاصل دعوای این یا آن جناح و فرد با یکدیگر، بلکه بازتاب تقابل و مبارزه مردم با حکومت در داخل حکومت است را نادیده بگیرد. حملاتی را که در دوران اخیر از هر سو به "راه توده" می شود باید در چارچوب و ادامه همین تقابلی دید که سر اصلی آن در داخل ایران است. این تقابل در آینده شدت خواهد گرفت، زیرا چشماندازی برای بهبود اوضاع دیده نمی شود و طرفداران رهبر و بیت رهبری در کوشش خود برای زمین زدن دولت روحانی، مانند گذشته، هر چه از دستشان برآید خواهند کرد تا این دولت نتواند نفس بکشد. همکاری آنان با ترامپ برای بی خاصیت کردن برجام بارزترین نمونه این سماجت ضد دولت روحانی بود که اکنون مردم و اقتصاد و جامعه ایران هزینه آن را می پردازند. تقابل میان طرفداران مسئولیت رهبر یا دولت از این جهت نیز شدت خواهد گرفت که مجلس استصوابی و ده درصدی یازدهم که رهبر آن را انقلابی ترین و بهترین مجلس بعد از انقلاب ارزیابی و اعلام کرد(دیدار مجازی با نمایندگان مجلس) حالا خود به یکی از عمده ترین نیروهایی تبدیل شده که می خواهد با حمله به دولت روحانی، مسئولیت رهبر و نهادهای انتصابی وی را زیر سایه قرار دهد و ضمنا خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده آماده کند. آقای خامنهای با گذاشتن مجلس کنونی روی دست ملت کوشید نقشهها و برنامههای درازمدت خود را برای جابجایی روسای جمهور در تفاهم با فرماندهان سپاه و غیره را اجرا کند که البته معلوم نیست زیر فشار بحران و نارضائی و بی اعتمادی مردم به حکومت تا چهاندازه در این نقشه موفق شود. قرار دادن شخصی مانند محمد باقر قالیباف با پرونده فساد نجومی و با رای کمتر از ده درصد مردم تهران در راس مجلس، خود به بزرگترین نقطه ضعف آن تبدیل شده است. ضمن اینکه این مجلس نیز چارهای جز دامن زدن به تقابل با دولت روحانی ندارد و اساسا برای همین وظیفه استصواب شده است! بنابراین مجلس کنونی در نهایت حاصل خواست بزرگ اجتماعی " پاسخگو کردن رهبر" است البته اگر "دزد سوم" لانه کرده در نظام برنده و جمع کننده بساط رهبر و روحانی و روحانیت نشود و جمهوری اسلامی رها از قید وبندهای انقلاب 57 به تقلید از جمهوری اسلامی پاکستان متحد امریکا را مستقر نکند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 746 - 26 تیرماه 1399