راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

سرمقاله 743

دفاع از روحانی خطاست

یا ندیدن دستهای پنهان در حکومت؟

 

  برخی از خوانندگان راه توده یا شماری از کسانی که زندگی سیاسی آنها در حاشیه فیسبوک خلاصه شده، سیاست راه توده در حمایت از دولت حسن روحانی دربرابر رهبر و بیت رهبری و اطلاعات سپاه را نقد می کنند. بنظر آنها اگر این دولت و بسیاری از مدیران و وزرای آن فاسدتر و ناکارامدتر از اطرافیان بیت رهبر و برخی از سرداران سپاه نباشند، از آنها کمتر در ایجاد وضع کنونی مقصر نیستند. بویژه که می گویند برخی از آنها رسما و عملا طرفدار آمریکا و سبک زندگی آمریکایی هستند.

زنده یاد نورالدین کیانوری، دبیر اول وقت حزب توده ایران، همیشه بر دو نکته انگشت می گذاشت که برای همه رهبران و دانش آموزان سیاست درس آموز است. نکته نخست اینکه سیاست عبارتست از دفاع از یک جریان دربرابر جریان دیگر! یعنی تا زمانی که یک حزب یا جریان سیاسی به نیروی عمده جامعه تبدیل نشده است برای حضور فعال در عرصه سیاسی چاره‌‌ای جز اتحاد و حمایت از این یا آن جریان دربرابر جریان دیگر ندارد. نمونه این واقعیت را در کشورهای اروپایی می بینیم که در آنها احزاب سوسیالیست تقریبا همان سیاست‌های نولیبرالی احزاب محافظه کار و دست راستی را پی می گیرند. با اینحال احزاب کمونیست می کوشند با سوسیالیست‌ها متحد شوند و درصورت لزوم از آنها دربرابر احزاب دست راستی دفاع می کنند.

نکته دوم مورد تاکید کیانوری آن بود که سیاست عرصه تضادهاست و سیاستی که صد درصد مثبت و یا صد در صد منفی وجود ندارد. وی می گفت اگر ما بدانیم که این یا آن هدفگیری سیاسی دارای 51 درصد اثرات مثبت و 49 درصد منفی است در پیگیری آن تردید نباید کرد. سیاستی که برای آن تاوان پرداخته نشود اصلا سیاست نیست بلکه نوعی "زرنگ بازی" و مردم فریبی است. اگر بیشتر خودفریبی نباشد. نمونه اش را در میان برخی حامیان دولت حسن روحانی دیدیم که هر جا که احساس کردند زور حریف و صدا و سیما و جبهه پایداری و کیهان شریعتمداری و تبلیغات آنها بیشتر است به منتقد دولت تبدیل شدند. انگار عرصه سیاسی دکان پرتقال فروشی است که خوب‌ها را سوا کنیم و بدها را برای دیگران بگذاریم.

بنابراین پشتیبانی ما از دولت حسن روحانی را در درجه نخست باید براین شالوده و بر این مشی توده ای ارزیابی کرد که در برابر چه جریان‌های دیگر است. ثانیا آیا پیامدهای مثبت آن برای جامعه و مردم و کشور ما از پیامدهای منفی بیشتر است یا کمتر. مشکل منتقدانی که در حاشیه فیسبوک زندگی می کنند و به خیال خود فعالیت سیاسی هم می کنند آن است که تکلیف خود را با این دو مسئله روشن نمی کنند. آیا فکر می کنند که سیاست درست عبارتست از پشتیبانی از بیت رهبری و سپاه در برابر دولت حسن روحانی؟ آیا معتقدند که این سیاست و روش بیشتر به سود جامعه ماست؟ یا نه معتقد به راه سومی هستند که در اینصورت پیشنهاد آنها چیست؟ به این منتقدان – هر تعداد که هستند- می شود توصیه کرد دور هم جمع شوند و برای خود یک برنامه‌‌ای تنظیم کنند و چارچوب سیاست مورد نظر خود را روشن و اعلام کنند تا بتوان با آنها گفتگو کرد. همان کاری که در دوران احمدی نژاد برخی‌ها کردند و کاپشن پاره احمدی نژاد را نماد وابستگی او به "خرده بورژازی" معرفی کردند و مدعی شدند که از وی در برابر "بورژازی لیبرال" که دولت خاتمی و هواداران میرحسین موسوی را نماینده آنها می دانستند باید دفاع شود! کاریکاتوری از سیاست حزب توده ایران در دوران انقلاب. بی گمان تدوین و ارائه یک برنامه مستقل و کوشش برای پیش بردن آن کار دشواریست و بنظر ما مشکل این دسته از افراد که بی شک اشخاص سالم هم در میان آنها هستند درست در همینجاست. در ناتوانی از تدوین یک برنامه و اعلام یک سیاست مدون و پایداری در دفاع از این سیاست.

البته امروز کمتر کسی وجود دارد که صراحتا اعلام کند که باید از بیت رهبری و اطلاعات سپاه با کارنامه‌‌ای که در بگیر و ببند و سرکوب و خفقان و بستن فضای سیاسی و مطبوعاتی و جلوگیری از آگاهی عمومی دارند دفاع کرد.

از سوی دیگر، مشکل برخی منتقدان آن است که چرا ما فقط از خطاهای بیت رهبر سخن می گوییم و اشاره قاطعی به خطاهای دولت و مثلا شخص روحانی نمی شود. در حالیکه به ادعای آنها باید خطاهای هر دو طرف را بیان کرد. این سخن بنظر منطقی می آید ولی یک واقعیت بزرگ را در نظر نمی گیرد. زمانی ما می توانیم از شخص روحانی و ترکیب دولت روحانی و خطاهای آن انتقاد کنیم که بیت رهبر پنج وزیر را مستقیم و بقیه وزرا را غیرمستقیم انتخاب نکرده و تحمیل نکرده باشد و سپاه و اطلاعات سپاه دهها تن را بعنوان مشاور و معاون وزیر و مدیرکل به کابینه و دولت تحمیل نکرده باشد. تا زمانی که رهبر و بیت رهبری و سپاه از رویه دخالت در همه امور دولت و انتخاب مردم دست برندارند همه خطاهای این دولت به حساب آنها باید نوشته شود و نه هیچکس دیگر. نمی شود مردم به یک نفر مثلا حسن روحانی رای دهند و بعد بیت رهبر دهها تن را به وی تحمیل کنند و در همه سیاست‌های آن هم دخالت کنند و بعد برخی ها توقع داشته باشند که مثلا راه توده دولت حسن روحانی را بجای بیت رهبری نقد کند. همه اتفاقات و فجایعی که در کشور روی می دهد مسئولش آن کسانی هستند که این کابینه و این وزرا و این مدیران کل و این افراد بی لیاقت و ناکارآمد و نولیبرال و هرچه باشند و نباشند را به مردم تحمیل کرده‌اند.

یک پله بالاتر برویم. اصلا قبول کنیم که خود حسن روحانی شخصا مرتکب خطا شده. گناه از کیست؟ از کسانی که علیه میرحسین موسوی کودتا کردند و احمدی نژاد را به مردم تحمیل کردند و سرانجام مردم را بر سر دوراهی انتخاب میان حسن روحانی با امثال رئیسی یا قالیباف و محسن رضایی قرار دادند؟ بنابراین مسئول اشتباهات و خطاهای شخص حسن روحانی هم بیت رهبری و سرداران سپاه هستند. آن کسانی که کودتا کردند، آن کسانی که مردم را ناگزیر از انتخاب در یک دایره تنگ می کنند، آن کسانی از روی سر دولت وزیر و مدیرکل تعیین می کنند، آنها که اعضا و گردانندگان شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و قوه قضائیه را در دهن کجی به مردم تعیین می کنند، آنها که شب و روز در صدا و سیما برعلیه دولت تبلیغ می کنند، آنها که هر روز دهها تن را به بهانه‌های واهی و تشویش اذهان عمومی راهی زندان‌ها می کنند؛ آنها باید پاسخگوی وضع کنونی ایران باشند نه حسن روحانی یا دولت وی.

راه توده سیاست مشخصی را پی می گیرد، آن را به صراحت اعلام می کند، در عمل و در جریان حوادث روز آن را دنبال می کند، پیامدهای آن را هم می پذیرد و پاسخگوی آن نیز خواهد بود. هرکس مدعیست سیاستی را می شناسد که دارای جنبه‌های مثبت بیشتر و ضررهای کمتر است آن را با نام و هویت خود بصورت دقیق و فرموله شده معرفی کند تا بتوان پیامدهای آنها را در کنار هم قرار داد و مقایسه کرد. زندگی شبه سیاسی و منتقدانه در حاشیه فیسبوک بنظر نمی رسد که از عهده چنین وظیفه‌‌ای برآید.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 743 - 5 تیرماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت