"تحول خواهی" چگونه در ایران قابل اجراست؟ |
"تحولات" و "تحول خواهی" نامی است که رهبر جمهوری اسلامی بر اصلاحات بنیادین در جمهوری اسلامی گذاشته تا نگویند او هم اصلاح طلب شده است. تحول خواهی به ویژه پس از شورش و ناآرامیهای دیماه گذشته و سپس شورش گسترده آبان ماه 98 با طرح برخی شعارها که حکومت آنها را ساختار شکن اعلام کرد، گسترده تر شد. غالب کسانی که امروز تحولخواهی رهبر را تکرار می کنند می خواهند بگویند که از مطالبات مردم آگاهی دارند. این نگاه شاید عناصری از واقعیت را در خود داشته باشد، اما اصل مسئله اینست که هر سیاستی که دولت ها در سه دهه گذشته درایران دنبال کرده اند در هماهنگی و با دخالت مستقیم شخص رهبر و بیت رهبری بوده است. بنابراین اگر تحولی قرار است صورت گیرد از تحول در دگرگونی ساختار رهبری و جمع کردن سفره گسترده بیت رهبری که تبدیل به دربار پهلوی شده امکان پذیر است. هرگز یک بحث جدی و ملی درباره سیاستهای چهار دوره ریاست جمهوری و حتی دوران ریاست جمهوری علی خامنه ای تا کنون صورت نگرفته است. البته در درون طیف وسیع طرفدار تحولات نیز درباره این سیاستها تفاوت نظر وجود دارد و بسیاری از آنها مدافع همین سیاستهائی هستند که اجرا می شود و ظاهرا انتقادشان به دولت روحانی آنست که چرا اجرای آن را بدست آنها نسپرده است. بسیاری از این منتقدان که حالا سنگ تحولات را هم به سینه می زنند خود از گروهبندیهای دست راستی حکومتی اند درعین حال حامی این سخنان رهبر جمهوری اسلامی اند: "کار کشور با "اقتصاد دولتی" درست نمیشود" که منظور اینست که چه دولت روحانی و چه دولت بعدی همچنان در همین راه 30 سال گذشته باید قدم بزند. راهی که به بحران کنونی انجامیده است. اگر بحث بر سر شرایط اقتصادی است، هرکس که منتقد سیاستهای اقتصادی دولت موجود است باید سیاستهای جایگزین را ارائه دهد و آن را دربرابر مردم به بحث بگذارد تا امکان گفتگو و آگاهی درباره این سیاستها و رفتن به سوی تحول فراهم شود واگرنه رفتن این و آمدن آن، تا این سیاستها مورد نقد قرار نگرفته تاثیری نخواهد داشت و همین برنامهها ادامه خواهد یافت و شاید به شکلی بسیار خشن تر و زیانبارتر از امروز. نقش مثبت و مهمی که دولت روحانی تا به امروز داشته و دارد حفظ نسبی فضای اندکی باز سیاسی است که امکان گفتگو و بحث درباره همه مسائل کشور اعم از سمتگیریهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را فراهم کرده است. کافیست شرایط امروز و میزان گفتگو و نقد و انتقاد سالم درباره سیاستهای دولت را مثلا با دوران آقای احمدی نژاد مقایسه کنیم تا دستآورد دولت روحانی را در این زمینه دریابیم. فراموش نکردهایم که در دولت احمدی نژاد یک اقتصاد دان را فقط بدلیل اینکه از سیاست نقدی شدن یارانهها انتقاد کرده بود بازداشت و به پنج سال زندان محکوم کردند! انتقادهای سالم و مفید البته غیر از خرابکاریها و موجهای تخریبی گروههای دست راستی حکومتی است که خود عامل اصلی پیداش وضع موجود هستند و با تبدیل کردن نقد به تخریب درواقع میخواهند دولت را وادار کنند که تسلیم آنها شود و فضای گفتگوی سازنده را نیز محدود کند. نقشی که اجرای آن را به مجلس یازدهم واگذار کرده اند نیز بستن همین اندک فضای باز سیاسی و کمتر از آن "اجتماعی" و دفاع از سمت گیری اقتصادی فاجعه بار سه دهه گذشته است.
مسائل امروز ایران زاییده این یا آن دولت و چند ساله اخیر نیست. این مسائل حاصل سیاستهایی است که سه دهه است در جمهوری اسلامی در همه عرصههای داخلی و جهانی پیگیری شده است. مهمترین نیاز امروز کشور گفتگوی ملی درباره همه این سیاست هاست و بزرگترین نقش مثبت دولت روحانی فراهم سازی فضای این گفتگو و ایجاد امکان اثرگذاری مردم بر آنهاست. همه مردم ایران و به ویژه طرفداران اصلاحات و تحولات بیش از هرکس دیگر در حفظ این فضا و پشتیبانی از دولت در این عرصه و ایستادن درمقابل مجلس فرمایشی ذینفع هستند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 743 - 5 تیرماه 1399