راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چین توانست

بر کرونا غلبه کند

اما در ایران

چنین امکانی نیست!

   

بحران بیماری کرونا در جهان، واکنش و نحوه مقابله کشور چین با آن و شیوع بیماری و مقابله با گسترش آن در دیگر کشورهای جهان و از جمله در ایران مسائل مهمی را درباره نظام اقتصادی، نوع ساماندهی اجتماعی، قدرت دولت، سیستم بهداشتی و آموزشی و پرورشی و ... را در همه جای جهان و از جمله کشور ما مطرح کرده است.

همگان بر این نکته باور دارند- ولو آن را بر زبان نیاورند- که آنچه در چین انجام شد در هیچ کجای دیگر جهان شاید جز بخش هایی از روسیه و برخی کشورهای اسکاندیناوی به میزانی محدودتر عملی نبود. در واقع آنچه در مقابله با بیماری اهمیت دارد فقط قدرت و توان اقتصادی نیست، بلکه نوع ساماندهی نظام اقتصادی و اجتماعی و بهداشتی و خدمات عمومی نیز هست. چنانکه این بیماری اگر از کشوری مانند آمریکا آغاز شده بود، با وجود قدرت اقتصادی بالای آن کشور، بدلیل درصد فقرای بالا و نظام خدمات بهداشتی ضعیف و غیرهمگانی، بی گمان تا به امروز تلفات آن از صدها هزارتن عبور کرده بود. در حالیکه احتمالا کشوری مانند نروژ، با وجود آنکه قدرت اقتصادی آن با آمریکا قابل مقایسه نیست، ولی بدلیل نظام خدمات عمومی آن کشور که در آن از هر هفت تن یک تن در بخش عمومی و خدمات عمومی فعالیت می کند دارای چنان توان و ظرفیتی بود که بتواند مانند چین به مصاف این بیماری برود.

در ایران اوضاع به مراتب وخیم تر از بسیاری از کشورهای دنیاست به چندین دلیل.

دلیل نخست اینکه ما اساسا بخش خدمات عمومی در کشورمان دیگر تقریبا نداریم یا در حال انقراض است. سیاست خصوصی سازی نظام بهداشتی و درمانی کشور عملا امکانات بخش دولتی در عرصه مبارزه با بیماری های فراگیر را بشدت محدود کرده است. هم اکنون نیز از این همه بیمارستان که در کشور ما وجود دارد، تنها چند تا به مبارزه با بیماری کرونا اختصاص داده شده، هر چند نه قدرت دولت بلکه فشار افکار عمومی بقیه آنها را وادار خواهد کرد درهای خود را بر روی این بیماران باز کنند.

دلیل دوم اینکه قدرت دولت و بخش عمومی نه در عرصه درمان بلکه در همه عرصه ها از بین رفته است. امروز وزیر ما حتی توان مبارزه با محتکران و قاچاقچیان و صادرکنندگان ماسک و دستکش را هم ندارد. چند روز پیش که وزیر بهداشت از نقش دلالان و واسطه ها و سودجویان انتقاد کرد، روزنامه دنیای اقتصاد ارگان سرمایه داری تجاری و دلال ایران با لحنی تند و توهین آمیز به وزیر حمله کرد که چرا به خود جرات داده از دلالان که به نظر این روزنامه نقش آنها در اقتصاد مفید است انتقاد کند. اکنون اتاق بازرگانی، یا ستاد فرمان امام، یا آستان قدس یا قرارگاه خاتم الانبیا قدرتی بیشتر از دولت و وزیر آن دارند و همینها هستند که می خواهند از بحران و مرگ و بیماری مردم برای خود منبع سودجویی تازه ای بسازند.

دلیل سوم و در ارتباط با دو عامل قبل وجود دستگاه های موازی اقتصادی و غیر اقتصادی قدرت است. به همان نسبت که قدرت دولت و بخش عمومی در اقتصاد و اداره جامع کاهش یافته، قدرت نهادهای موازی اعم از حکومتی و غیرحکومتی و خصوصی و کلان سرمایه داری، اعم از آیت الله و مرجع تقلید و امام جمعه و متولی امام و امامزاده و ... در تصمیم گیری ها افزایش یافته است. آنها می خواهند خود در همه مسائل و براساس منافع خود تصمیم بگیرند و هر تصمیمی که با منافع این گروه ها برخورد کند در برابر آن مقاومت می کنند. به این ترتیب بحران وجود قدرت های سیاسی و اقتصادی موازی و مقاومت و تداخل در تصمیم گیری ها نیز از توان مقابله با بحران می کاهد. فقط برای نمونه بنا به آمار رسمی 40 درصد فعالیت های اقتصادی ایران به اقتصاد غیررسمی (سپاه) تعلق دارد. در حالیکه نیمی از خود اقتصاد رسمی و بخش عمده غیررسمی در دست نظامیان و نهادهای وابسته به بیت رهبری است که دولت بر آنها کنترل و نظارتی ندارد. حتی گمرکات و گلوگاه های ورود و خروج کالا از کشور (اسکله ها و فرودگاهها) در موارد متعددی خارج از حیطه کنترل دولت و در دست رانت خواران نظامی و امنیتی است.

به همه اینها افزوده می شود نوع نظام اقتصادی که مبتنی بر فروش نفت و مواد خام و توزیع درآمد آن در جامعه از طریق بخش خدمات و خرده فروشی است. این نظام علاوه بر آنکه بخش مهمی از مردم را ناگزیر به فعالیت اقتصادی روزمره برای تامین مخارج هر روزه زندگی خود می کند، ناتوان از تولید ثروت و اشتغال مولد و زاینده فقر و نابسامانی نیز هست. باز هم برای نمونه بنا بر آمار رسمی دو میلیون و 500 هزار خانوار ایرانی را زنان سرپرستی می کنند. شمار این زنان براثر فوت همسر، عدم حمایت اجتماعی، فقر خانواده و افزایش طلاق همچنان رو به افزایش است. باز هم براساس آمارها تهران حداقل 15 هزار کارتن خواب دارد که در میان آنها اعتیاد و انواع و اقسام بیماری ها رواج دارد و خود یکی از عوامل انتقال بیماری درسطح کل جامعه هستند. 70 درصد این کارتن خواب ها شهرستانی اند و اینها غیر از حاشیه نشین‌های دیگر شهرهای بزرگ هستند که شمار آنها به میلیون ها تن بالغ می شود. چنانکه فقط 500 هزار تن درحاشیه شهر شیراز و به اندازه کل جمعیت شیراز در حاشیه مشهد زندگی می کنند.

اگر بیماری کرونا وارد این حاشیه نشینان و خانواده های تهیدست شود که اتفاقا هم شمار آنها بسیار زیاد است و هم بدلیل شرایط و نوع زندگی احتمال بسیار بیشتر فراگیری در میان آنها وجود دارد چگونه می توان مانع مرگ و میر این تهیدستان از یکسو و گسترش پرشتاب و خطرناک بیماری درسطح تمام شهرهای بزرگ شد؟ سخن از قرنطینه و مقابله با بیماری در این وضعیت بیشتر یک شوخی تلخ بنظر می رسد و این احتمال دور نیست که کار به مداخله ارتش و سپاه و شورش و تیراندازی برای جدا کردن مبتلایان یا افراد مشکوک از افراد سالم یا قرنطینه محلات ثروتمند نشین و حکومتی کشیده شود.

بدین ترتیب بیماری کرونا نوع نظام اقتصادی و اجتماعی را که از بیش از سه دهه پیش و بویژه پس از پایان دوران دولت میرحسین موسوی بر کشور حاکم شده است دربرابر پرسش هایی جدی و تعیین‌ کننده قرار می دهد. شاید کمتر کشوری در جهان آن ظرفیت و توانی را داشته باشد که رهبران چین برای مقابله با این بیماری از خود نشان دادند، ولی کشور ما دربرابر گسترش بیماری در وضعیتی به مراتب وخیم تر از بسیاری دیگر کشورهای جهان قرار دارد. از هم اکنون و تا بیش از این فرصت از دست نرفته است برای مقابله ملی با بیماری باید چاره ای اندیشید.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 730 -  15 اسفند 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت