راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چه کسانی بنام

عدالتخواهان

در مجلس آینده

فراکسیون دارند؟

   

یکی از ویژگی‌های نمایش انتخابات اخیر پیدا شدن دوباره سروکله عدالت خواهان تقلبی بود. البته پیدایش تازه به تازه عدالت خواهان تقلبی ویژگی شرایط بحران است. حزب نازی هیتلری آلمان هم نام "ناسیونال سوسیالیست" داشت یعنی خود را سوسیالیست و عدالتخواه معرفی کرد و آخر جهان را به کام فاجعه کشاند. همانطور که فاشیست های ایتالیایی هم خود را عدالتخواه می دانستند. بنابراین رویش عدالت خواه های قلابی در شرایط بحران چیز عجیبی نیست. ویژگی همه آنها در آنجاست که هرگز به راس قدرت و سیستم حاکم حمله نمی کنند، برعکس می کوشند با حمله به حلقه های ضعیف تر، حمایت کانون های اصلی قدرت را به سوی خود جلب کنند و خود را الترناتیوی برای برونرفت از بحران با حفظ منافع قدرتمندان اصلی نشان دهند.

عدالت خواهان قلابی انتخابات اخیر هم از همین جنس و با همین رویکرد هستند. اینها یا خود از دار و دسته احمدی نژادی ها بوده اند یا می خواستند از او تقلید کنند. کسانی که خود را "انقلابی" نشان می دهند ولی به مردم آدرس عوضی می دهند. بجای آنکه به ریشه‌ها و تنه درخت فساد و بی عدالتی در جمهوری اسلامی بپردازند به سمت شاخه‌های آن سنگ می پرانند. همیشه همسو با آن جایی هستند که قدرت در آنجاست. پیشکسوت‌های اینان زمانی که‌ هاشمی رفسنجانی در قدرت بود چاپلوسی او را می کردند، به محض آنکه از اسب قدرت به زیر افتاد، قهرمان مبارزه با‌هاشمی شدند. امروز هم که هرکس از راه برسد و ناسزایی نثار حسن روحانی کند رادیو و تلویزیون و تریبون و حمایت سپاه و قوه قضاییه و بیت رهبر و حجتیه پشت سر او قرار می گیرد، اینها هم قهرمان عدالت طلبی از نوع ضد حسن روحانی شده اند و نان آن را می خورند.

تازه از راه رسیدگانی که مدعی عدالتند جزیی از این بهره مندان و رانت خواران هستند که نه درپی عدالت که بدنبال مکانی بالاتر در سلسله مراتب حکومتی برای خود هستند. وعده‌های آقای خامنه‌‌ای که حکومت باید به جوانان واگذار شود آنها را به وجد آورده و خوب می دانند که قرار نیست جانشین اعضای بیت رهبر و سپاه و مجمع تشخیص و مقامات انتصابی شوند. بنابراین باید به ضعیف ترین حلقه قدرت یعنی مقام‌های انتخابی حمله کنند. به همین دلیل است که جنس عدالت خواهی شان با عدالت خواهان واقعی و جدی تفاوت دارد. اگر عدالت خواهان واقعی برنامه ها و سیاست‌های کلان حکومتی را نقد می کنند، این عدالت خواهان قلابی به افراد، به جریان‌ها، به آنجایی حمله می کنند که می دانند بابت آن تشویق می شوند و دست قدرت در پشت سرشان است. درست به همین دلیل مردم عدالت خواهی آنان را باور نمی‌کنند. اگر اندکی استقلال یا هوشمندی داشتند که لااقل نامی هم از مفسدان در سپاه و بسیج و بیت رهبر و اصولگرایان ببرند شاید مردم کمی آنها را بیشتر باور می کردند ولی در اینصورت سرنوشت آنها مانند دهها و صدها جوانی می شد که اکنون در زندانها بسر می برند نه جلوی دوربین تلویزیون. هروقت حاضر شدند یک روز سرنوشت امثال نمی گوییم میرحسین موسوی، نرگس محمدی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و ... بلکه همین جوانان و دانشجویان و کارگرانی را پیدا کنند که در خیابان‌ها کتک می خورند و تحقیر و زندانی می شوند و از حقوق اولیه خود محروم می گردند، از دانشگاه ها و محل کار خود اخراج می شوند و ... می شد اندکی از عدالت خواهی آنها را باور کرد.

هیچ عدالتی امروز در کشور ما مهمتر و بنیادین تر از عدالت و برابری دربرابر قانون نیست. هیچ عدالتی بالاتر از حق مردم به آزادی و دسترسی به اخبار و اطلاعات برای داشتن امکان مبارزه و تغییر نیست. آن عدالت خواهی که خود دارای امتیاز است و دربرابر قانون با دیگران برابر نیست، عدالت خواهی که از حق مردم به آزادی دفاع  نمی کند؛ عدالت خواه نیست بلکه یک دروغگو و فرصت طلب کامل است.

نورسیدگان عدالت خواه در ایران که بخش مهمی از آنها دستشان در باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به اطلاعات سپاه و صدا و سیما بند است و نان حکومت را می خورند، ادامه رویش یافتگان دوران احمدی نژاد هستند. همان دورانی که بزرگترین غارت ملی تحت عنوان خصوصی سازی در ایران روی داد، همان دورانی که در یک قلم کل شرکت مخابرات ایران با ساختمان‌ها و آنتن‌های روی هوا و سیم‌های زیر زمین آن را به باصطلاح بخش خصوصی و شرکت‌های خودی سپاهی واگذار کردند و ... آن دوران برای اینها نماد عدالت است و نقدی بر آن ندارند و دیدیم که در جریان انتخابات در این عرصه زبانشان را در دهانشان قفل کردند. از دهها بانک و موسسه مالی که در دوران احمدی نژاد مثل قارچ از زمین روئیدند سخنی نگفتند، از غارت پول بادآورده نفت در آن دوران سخن نگفتند، از خصوصی سازی های لجام گسیخته نیز چیزی نگفتند، همچنان که منتقد تغییر اصل 44 قانون اساسی برای حاکم ساختن اقتصاد نئولیبرال درایران نگفتند. آنها یکی از فراکسیون های مجلس یازدهم خواهند بود و چشم به دهان فراکسیون سرداران سپاه که بنام بازنشستگاه سپاه به مجلس برده شده اند در آن مجلس. مردم ایران یک بار از این سوراخ گزیده شده اند و برای همیشه برایشان کافیست و به همین دلیل بار دیگر و در انتخابات اخیر دست در سوراخی که از آن یکبار گزیده شده بودند نبردند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 730 -  15 اسفند 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت