سرمقاله 730 پُتک "کرونا" خواهد توانست نظام استبدادی حاکم را بیدار کند؟ |
نه ما و نه هیچکس دیگر نمی تواند پیش بینی کند سرانجام بحران وخیم بیماری کرونا در ایران چه خواهد شد، ولی یک چیز از هم اکنون آشکار است: ایران پس از کرونا، دیگر ایران پیش از آن نخواهد بود. جمهوری اسلامی در چند دهه اخیر همواره بحران ایجاد کرده، در بحران زندگی کرده، از آن بهره گرفته و امروز را به فردا گذرانده، یا از آن بیم داشته و خود را برای مقابله با آن آماده کرده است. البته آمادگی از نوع دروغ و انکار و پنهانکاری، از نوع چماق و گلوله و زندان و ماشین آب پاش، از نوع سازماندهی اراذل و اوباش و یگان ویژه. همه اینها اگر چه بحرانها را حل نمی کرد و نکرد ولی سرپوشی موقت بر آن تا فرا رسیدن بحران بعدی می گذاشت. ولی سونامی گسترش ویروس کرونا از آن دست بحرانهایی است که هیچکدام از راه حلهای آزموده و شناخته شده حکومتی در برابر آن جواب نمی دهد. بزرگترین ابزار این حکومت دروغ و پنهانکاریست ولی در اینجا دروغ و پنهانکاری بحران را حل نمی کند که هیچ، آن را گسترش هم می دهد. اگر ویروس را می شد زندانی کرد یا به گلوله بست یا اراذل را به سراغش فرستاد شاید تا به امروز حکومت آن را مهار کرده بود. ولی این بحرانی است از جنسی دیگر که راهکارهای آزموده حکومتی درباره آن جواب نمی دهد و راه حلهایی دیگر، از جنسی دیگر را می طلبد، همان راه حلهایی که حکومت و در راس آنها آقای خامنهای سه دهه است به آنها تن نمی دهد. در اینکه آمارهایی که از بیماران و کشتگان کرونا بدست داده می شود کاملا غیرواقعی است تردیدی نیست. این را هم می توان فهمید و پذیرفت که در شرایط عدم آمادگی و پنهانکاری اولیه برای عبور از 22 بهمن و انتخابات، اکنون برخی مسئولان سلامت ملی که نقشی در آن پنهانکاری نداشتهاند می کوشند با پایین نشان دادن آمار تلفات و مبتلایان جلوی هجوم کمتر ضروری مردم به بیمارستانها یا مغازهها را بگیرند و ابعاد بحران را تا اندازهای مهار کنند. ولی هر روز که می گذرد این روشها کم فایده تر و پرهزینه تر خواهد شد و ته مانده اعتمادی هم که می توانست بوجود آید از دست خواهد رفت. با گسترش قابل پیش بینی اپیدمی و همه گیری بیماری به اعضای خانوادهها و آشنایان و ساکنان کوچهها و محلات آیا می توان باز هم شمار مبتلایان و جانباختگان را پنهان کرد؟ با افزایش شمار کسانی که در خیابانها به زمین می افتند و کسی توان یاری به آنها را ندارد، با پرشدن تختهای بیمارستانها، با بیماری و خستگی تدریجی کادر درمانی، با پایان یافتن مواد غذایی و بهداشتی در فروشگاهها و داروخانهها، با تعطیلی تدریجی مجلس و دولت و وزارتخانهها و ... باید انتظار چه حوادثی را داشت؟ تکلیف میلیونها تن از مردم ایران که در این اقتصاد تجاری و نفتی و امروز به فردا باید با دستفروشی و بارکشی و خرده فروشی و کارگری و مسافر کشی و کار ساختمانی و ... معاش روزانه خود را تامین کنند چه می شود؟ چه تعداد از 80 میلیون تن ساکنان ایران این امکان را دارند که خود را در خانههایشان قرنطینه کنند؟ و آنها که دارند تا کی و برای چه مدت؟ و اگر همه خود را قرنطینه کنند چه کسی نان و برق و آب و گاز و گوشت را برای مردم تامین کند؟ آن بی تدبیری و در واقع خیانتی که برای برهم نخوردن برنامه انتصابات بنام انتخابات، برای خدشه وارد نشدن به خرافات مذهبی دههها تبلیغ شده، برای حفظ منافع تولیتهای حرمها و امامزادهها و قم و جمکران و مشهد ... مانع از اقدامات سریع اولیه دربرابر گسترش بیماری شد؛ آن خیانتی که سرنوشت مردم را بدست تجار و دلالها و واردکنندگان و صادرکنندگان سپرد که اکنون کالاهای حیاتی مورد نیاز مردم را یا صادر می کنند یا احتکار یا به چند برابر به فروش می رسانند؛ آن خیانتی که همه ابزارهای مالی و امکانات تدارکاتی و فنی را از دولت سلب کرد و به خودیها و هزار فامیل فاسد و بیریشه حکومتی سپرد؛ آن خیانتی که گمان کرد ویروس را هم می توان مانند مردم به گلوله بست و سرکوب کرد ... سرانجام این بار ناگزیر از پاسخگویی دربرابر مردم نخواهد شد؟ از خرداد 76 بدینسو و بویژه پس از کودتای 88 همه دلسوزان مردم و کشور بارها و بارها به آقای خامنهای هشدار دادند که راهی که او می رود به ترکستان است؛ هشدار دادند که باید به ملت اعتماد کرد نه اینکه در مقابل آنها ایستاد؛ بجای سیاست حذف و حصر و بگیر و ببند و پر کردن زندانها باید راه را بر آشتی، بر حکومت وحدت ملی باز کرد؛ باید به تبلیغ خودی و غیرخودی، به تقسیم مردم به انقلابی و غیرانقلابی به فتنه گر و بابصیرت و بی بصیرت خاتمه داد؛ باید جلوی این اقتصاد تجاری و رانتی و نفتی را گرفت؛ قانون اساسی را رعایت کرد؛ آزادیها و حقوق مردم را محترم شمرد؛ به چاپلوسی و فساد خاتمه داد و در یک کلام باید اعتماد را به مردم، به جامعه، به کشور باز گرداند. ولی ایشان به راه خود رفت و درست علیه همه آنچه به او توصیه شد عمل کرد. کم نبودند کسانی که پیش بینی می کردند ایشان سرانجام کشور را به سمت یک فاجعه هدایت خواهد کرد، هرچند هیچکس نوع و شکل و زمان آن را نمی توانست بداند. اکنون ما در آستانه این فاجعه قرار گرفته ایم، از جایی که گمان آن را نمی کردیم. تجربه نشان داده که ایشان به خودی خود نه اشتباهات گذشته را می پذیرد و نه حتی درسی از آن می گیرد، چه رسد که در جهت جبران آن برآید. به همین دلیل بیانیه این هفته مجمع محققین حوزه علمیه قم در گوشزد کردن نقش آقای خامنهای در قرار گرفتن ایران در لیست سیاه فاتف را باید آغاز کوشش ضروری ملی برای مهار خطرهایی دانست که این شیوه رهبری کشور را به سمت آن هدایت می کند. بحران کرونا در ایران را با قرنطینه کردن مردم نمی توان حل کرد، باید در درجه نخست کسانی را قرنطینه کرد که حداقل سه دهه است بر دوش مردم سوار شده اند و نمی خواهند از آن پائین بیایند. تنها یک حکومت وحدت ملی و مورد اعتماد مردم است که می تواند آرامش را به جامعه باز گرداند؛ ترویج کنندگان و بهره مندان از خرافات را به جای خود بنشاند؛ دزدها و فاسدها و سودبرندگان از بحران و حامیان و مداحان حکومتی آنها را قلع و قمع کند؛ انبارهای کالاهای احتکاری را به روی آنها بگشاید؛ سهمیه بندی و توزیع کالاهای ضروری مردم را به انجام رساند؛ ابعاد، دلایل و نحوه قرنطینه کردن مردم را به بحث ملی بگذارد؛ امکانات و خدمات بهداشتی و بیمارستانی را به یکسان در اختیار همه مردم قرار دهد؛ و مردم را برای عبور کمتر خسارت بار از فاجعه بسیج کند. چگونگی پایان بحران کرونا و سرنوشت دوران پس از آن به ایجاد شرایط و عزم ملی برای تغییر وابسته است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 730 - 15 اسفند 1398