راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

انتخاب میان بد و بدتر

جای خود را

به انتخاب میان بد و خوب داده

   

همه مردم ایران دیگر می دانند که جمهوری اسلامی در بن بست کامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و مناسبات بین المللی قرار گرفته است. شیوع بیماری کرونا و تحولات داخلی و جهانی برآمده از آن شکستن این بن بست را با ادامه سیاست‌های گذشته و از این ستون به آن ستون‌های نوبتی رهبر جمهوری اسلامی ناممکن کرده، بن بستی که نتیجه سه دهه مقابله با هر گونه کوشش برای تغییر و اصلاحات در کشور است.

از سوی دیگر و در جبهه اصلاحات و تغییرات نیز انتخابات اخیر مجلس شورا نشان داد که امکان جمع کردن مردم در حول هدف جلوگیری از بدتر شدن اوضاع نیز به پایان رسیده است. مردم از این پس فقط و فقط در حول یک برنامه تغییرات مثبت حاضرند جمع شوند، نه انتخاب میان بد و بدتر. انتخاب‌های ناگزیر مردم میان بد و بدتر در یک دوران تاریخی برخاسته از منطق واقعیت عقبگرد عمومی بود و منحصر به ایران هم نبود. اکنون بیش از سه دهه است که مردم اغلب کشورهای جهان در کشاکش انتخاب میان بد و بدترند که به بیسابقه ترین بحران جهانی انجامیده است.

این کشاکش در ایران هم روی داد و دستاوردهای خود را داشت. همین انتخاب‌ها بود که تضاد میان نهاد رهبری و دستگاه اجرایی کشور را هر روز بیشتر آشکار کرد. همین انتخاب‌ها بود که ضرورت تابع شدن قدرت رهبر به خواست مردم را به مسئله اولیه جنبش تغییرات تبدیل کرد. همین انتخاب‌ها بود که تقابل نهادهای انتصابی با آزادی‌ها را به مردم نشان داد. همین انتخاب‌ها بود که جلوی یکپارچه شدن حاکمیت را گرفت و آن را گام به گام به سوی بن بست کنونی هدایت کرد. بالاخره همین انتخاب ها بود که سرانجام ضدخود و شرایط یک چرخش را ایجاد کرد، یعنی شرایط ناگزیر شدن جمع کردن مردم در حول یک برنامه مثبت تغییرات.

ما در دوران پیش از انتخابات مجلس بارها و بارها از هواداران اصلاحات و تغییرات که امکانی برای حضور در عرصه انتخابات داشتند خواستیم که برنامه خود را برای تغییرات مثبت ارائه کنند. متاسفانه هیچیک از آنها به دلایل مختلف به این امر مهم توجهی نکردند. برخی از آنها اساسا برنامه‌‌ای نداشتند و به آن نیاندیشیده بودند. برخی دیگر برنامه داشتند ولی آن را قابل دفاع دربرابر مردم نمی دانستند. برخی دیگر می ترسیدند که اگر برنامه بدهند شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت کند. برنامه برخی دیگر هم با آنچه در طی سه دهه گذشته اجرا شده و کشور را به بن بست کشانده تفاوتی نداشت. نتیجه این شد که هواداران اصلاحات به شکل لشکر پراکنده وارد عرصه انتخابات شدند و آنها که روی جمع شدن مردم بدون ارائه هیچ برنامه و فقط در حول وعده بدتر نشدن اوضاع سرمایه گذاری کرده بودند به سختی شکست خوردند و حداکثر 60 هزار رای در تهران 15 میلیونی بدست آوردند.

اکنون و برای برونرفت از بحران و شکستن بن بستی که رهبر و دستگاه رهبری با ایستادگی خود در برابر هر گونه اصلاحات بر کشور تحمیل کرده، کشور و مردم به یک برنامه مثبت تغییرات نیاز دارند. این برنامه تغییرات بنظر ما بر روی دو پایه

1- دفاع از آزادی‌های سیاسی و اجتماعی

2- اصلاحات سوسیالیستی اقتصادی

 قرار دارد که در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند.

دو گروه به این ارتباط معتقد نیستند. گروه نخست کسانی هستند که مدعی‌اند می شود از آزادی‌های سیاسی و اجتماعی دفاع کرد ولی آن را به اصلاحات سوسیالیستی اقتصادی ارتباط نداد. در واقع معتقدند که گرسنگی و بیماری و اخراج و نداشتن شغل و بهداشت و آموزش و سرپناه و تامین اجتماعی نوعی نقض آزادی‌ها نیست. آزادی برای آنها مفهومی بسیار تنگ و محدود و طبقاتی دارد که شامل همبستگی و تامین و تعهد دولت و جامعه به تضمین زندگی شرافتمندانه و انسانی برای همه شهروندان و بویژه نیروی کار و تولید آن نمی شود. دولت برای آنها نماینده جامعه، نماینده کل مردم و نماد وحدت و همبستگی ملی نیست، بلکه نظاره گر و تنظیم کننده نحوه دریدن ضعیف‌ تر ها بدست قویترها، نحوه ثروت اندوزی قویترها به حساب ضعیف ترهاست.

گروه دوم کسانی هستند که دم از مستضعفان و محرومان می زنند و برای آنها دل می سوزانند ولی مدعی‌اند بدون تامین وسیع ترین آزادی‌ها، بدون آزادی احزاب و سندیکاها و مطبوعات و رسانه‌ها و نهادهای مدنی، بدون پذیرش حق اعتصاب و تظاهرات و شرکت در انتخابات، بدون تامین فرصت مناظره و گفتگو و ... می شود وضع "محرومان" را بهبود بخشید. در واقع این گروه مدعی‌اند که می خواهند وضع مردم را بدون دخالت و مشارکت و حق اظهار نظر خود مردم درست کنند و تغییر دهند. بدیهی است منظور ما از این گروه کسانی هستند که‌ اندک صداقتی در ادعاهای آنها وجود دارد واگرنه در جمهوری اسلامی انواع و اقسام مدعیان مستضعفان که بدترین دشمنان آنها هستند وجود دارند که مردم و محرومین برای آنها ابزارهای عوامفریبی و کسب قدرت و ثروت هستند.  

اگر با گروه دوم تا زمانی که حاضر به دفاع صادقانه از آزادی‌ها نباشند هیچ نوع همکاری ممکن نیست، با گروه اول می شود نوعی همکاری و همگامی در مسیر تامین آزادی‌ها داشت چنانکه پشتیبانی انتقادی ما از دولت حسن روحانی در همین چارچوب تعهدی است که این دولت به حفظ حداقلی از آزادی‌های سیاسی و رسانه‌‌ای یا لااقل همراه نشدن با جریان محدود کردن آن داده و تا به امروز هم منصفانه در حد توان خود به آن پایبند بوده است. بخشی از اقدامات اقتصادی این دولت نیز تا آنجا که هدف آن متوجه جلوگیری از سلطه نظامیان بر اقتصاد است مورد تایید ماست چرا که این سلطه اقتصاد نظامی می تواند در درازمدت به سلطه سیاسی و محدود شدن بیشتر آزادی‌ها و حتی به خطر افتادن تمامیت سرزمینی ایران بیانجامد. بدون آنکه این اقدامات را متناسب با نیازهای یک اقتصاد مبتنی بر الویت تولید ملی و اصلاحات ناگزیرشده سوسیالیستی بدانیم. در مورد اینکه این دولت حتی اگر هم بخواهد و بتواند به اصلاحات سوسیالیستی دست بزند نیز، در چارچوب تناسب قوای کنونی و قدرت و دخالت نهاد رهبری و ساختار نظامی و وزن سرمایه داری تجاری و نفوذ انجمن حجتیه در ساختار قدرت دچار هیچگونه خوش خیالی نیستیم. هر نوع تحولی در این زمینه مستلزم شکلگیری یک جنبش بزرگ اجتماعی برای تغییرات است که بنظر ما افول پرشتاب سرمایه داری در جهان، و بحران فزاینده و بن بست همه جانبه جمهوری اسلامی در ایران می تواند، به شرط دخالت و مطالبه مردم، شرایط آن را در آینده فراهم سازد.

بنابراین تاکید بر ضرورت ارائه یک برنامه مثبت تغییرات و اصلاحات سوسیالیستی برای برونرفت از بن بست به هیچوجه به معنای ساده‌ سازی و قرار دادن یک معیار ذهنی و سنجیدن واقعیت با آن نیست. هیچ شاخص واحدی برای سنجش واقعیت پیچیده و متضاد وجود ندارد. اصلاحات سوسیالیستی در درازمدت همان اندازه اهمیت دارد که توجه به جلوگیری از سلطه نظامیان بر اقتصاد در کوتاه مدت که می تواند کشور را به سمت خفقان و فروپاشی سرزمینی برد و مانع تحقق همان اهداف درازمدت گردد. از این نظر اصلاحات سوسیالیستی یک آرمان، خواست و برنامه بسیج مردم برای تغییرات است که تحقق آن از خلال توجه دقیق به واقعیت، کوشش برای برداشتن هر نوع گام مثبت و جلوگیری از کمترین گام منفی ممکن است.

ما تازه و بتدریج وارد یک شرایط داخلی و جهانی می شویم که امکان می دهد دوران طولانی و طاقت فرسای انتخاب ناگزیر میان بد و بدتر خاتمه یابد و جای خود را به ممکن شدن انتخاب میان بد و خوب یا خوب و بهتر بسپارد. با درک واقعیت اکنون باید به استقبال این دوران نوین تاریخی رفت. 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 738 -  25 اردیبهشت 1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت