صحبت از افرادی که در عرصه های گوناگونِ
زندگی بشری با اقدامات و ابداعات خود توانسته اند اثری ماندگار داشته باشند
همواره جریان داشته و دارد. از جمله میتوان به بسیاری موارد علمی و اقتصادی
مانند قوانینِ " 3 گانۀ نیوتن"، کشف لامپ الکتریکی توسط ادیسون، ماشین بخار
توسط جمیز وات و انقلابِ صنعتی، و یا انقلاب الکترونیکی در حال تکوین و...
اشاره کرد.
در این میان نقش افراد و شخصیت هایی که با شناخت روندها و چالشهای جامعه
بشری، عرضه کنندۀ نظرات و ایده هایی که نه تنها توصیف کنندۀ حال بلکه تبیین
کنندۀ مسیر حرکت مناسباتِ اجتماعی بودند از دیگران برجسته تر است. در این
زمینه کارل مارکس با کشف قانونمندی های فرماسیون های اجتماعی (کمون اولیه،
برده داری، فئودالیزم، سرمایه داری و سوسیالیسم) و اثباتِ محتوم بودنِ گذار
مناسباتِ اجتماعی از "کهنه به نو" و رسیدن به آنچه وی آنرا آغازِ "تاریخ
انسان" نامید، بارزترین و برجسته ترین است.
بی جهت نیست که هیچ فیلسوف و نظریه پرداز اجتماعی دیگر را نمی توان با کارل
مارکس و مکتب ارائه شده از سوی وی یعنی "مارکسیسم" مقایسه کرد. کشفِ
قانونمندی های مناسبات اجتماعی و ترسیمِ آن توسط مارکس برپایه های علمی-
منطقی، تحولی در جنبش های عدالتخواهانه و مساوات طلبانۀ بوجود آورد و به
معیاری برای اصالت، عمق و سمت و سوی ترقیخواهانه هر حرکت و جنبش اجتماعی
بدل شد که همانا راز ماندگاری آموزه های مارکس( مارکسیسم) در مسیر رسیدنِ
محتومِ بشر به آغاز "تاریخ انسان" است.
مارکسیسم هم ماهیت جنبش ها و چالش های اجتماعی را دگرگون و هم معیارِ
تاریخی- طبقاتی و مسیر ترقی خواهانه و ارتجاعی هر چالش و تحولِ اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی و... را عرضه کرد.
در بین جنبش ها و انقلاب های عدالت خواهانه، انقلابِ کبیرِ اکتبر 1917 در
روسیه هم به عنوان اولین تلاش و تجربه برای رهایی از بندگی وهم از آن جهت
که توانست بیشترین تأثیرات از جنبۀ حقوق انسانی در دنیا بوجود آورد و
امکانِ پدید آوردن نظامی بدون استثمار فرد از فرد را نمایان کند، نقطۀ عطفی
در تاریخِ جامعۀ بشری محسوب میشود.
تبلور اندیشه ها و آموزه های مارکس و عینت بخشی و تطابق عملی آن با شرایط
جهانی - منطقه ای در یک کشور(روسیه) با توجه به خصوصیات آن کشور احتیاج به
آشنایی و تسلطِ علمیِ نه کمتر از مارکس به مارکسیسم، شناختِ وضعیت داخلی،
استعدادِ ترسیم و تبیین تحولات "نو" و جسارت انقلابی برای به اجرا در آوردن
آن داشت که ولادیمیر ایلیچ اولیانف (لنین) رهبر انقلابِ اکتبر نه تنها
دارای چنین خصوصیاتی بود بلکه انعطاف پذیری و توانایی پیوند دادنِ پدیده
های متضاد و تشکیل حلقه های اتصال و بوجود آوردنِ "پُل" برای عبور از مرحله
ای به مرحلۀ دیگر از ویژگی های منحصر به فرد و خارق العادۀ لنین و وجه
تمایز وی نسبت به دیگران (حتی در مقایسه با مارکس در زمینۀ عملی) بود.
مکثی کوتاه بر زندگینامۀ لنین، بعنوان دانش آموزی ممتاز و سَرکش در یک
خانوادۀ مرفهِ خداباور آغشته به خشم و کین نسبت به حاکمیت بدلیل اعدام غیر
منتظرۀ پسر بزرگ خانواده (برادر لنین) بجرم عضویت در گروهی غیر قانونی و
طرح ریزی ترور امپراطور روسیه و تضییقاتِ بعد از آن، آشنایی با اندیشه های
عدالتخواهانه و فعالیت در حلقه های مخفی هنگام تحصیل رشتۀ حقوق در دانشگاهِ
شهرِکازان و بعدها اقتصاد، دستگیری و ترک تحصیل اجباری، آشنایی با مارکسیسم
و فاصله گرفتن از مشی مبارزۀ مسلحانۀ غیر توده ای، نقد علمی - منطقی نظرات
دیگر مارکسیست های معاصر و حتی معلمین خود از جمله "پُلیخانف" فعالیت در
حزب سوسیال دموکرات روسیه و رسیدن به رهبری و هدایت کنندۀ بخش عمده و
اکثریت این حزب( بُلشویک) بعد از جدایی اقلیتِ غیر انقلابی آن، تألیف آثارِ
آموزشی جاودان درعرصه حرکت ها و خیزش های انقلابی و رهایی بخش از جمله "دو
تاکتیک سوسیال دموکراسی، یک گام به پیش دو گام به پس، دولت و انقلاب،
امپریالیسم آخرین مرحلۀ سرمایه داری و..." و تمیز دادن دیدگاه های انقلابی
و پیشتاز از نظرات و ایده های فرصت طلبانه و انحرافی، نکته بینی و موقعیت
سنجیِ خارق العاده وی زمانی که گفت: "دیروز زود بود و فردا دیر است" هنگام
تشخیص لحظۀ قیام، فرموله و مختصر و مفید کردن شعارها و ترکیبات با مضمون و
عمیقِ برای محدودۀ زمانی خاص و جهانشمول، زمانیکه به "شرایط عینی و شرایط
ذهنی" در اتخاذ سیاست و ضرورت انقلاب نظر دارد، ارائۀ تزها و نظراتِ راهگشا
در مواقع مناسب مانند "تزهای آوریل"، خلق شعار "صلح برای مردم، نان برای
گرسنگان، زمین برای دهقانان، کارخانه ها برای کارگران و قدرت برای شوراها"
و...تا پیروزی انقلاب، نشان از توانایی های منحصر بفرد ولادیمیر ایلیچ
اولیانف (لنین) دارد.
اما آنچه بعد از پیروزی انقلاب از وی در اتخاذِ تصمیمات و سیاست های
انقلابی تنظیم، ارائه و اجرا میشوند، برگ درخشان دیگری از قابلیت های او می
باشد که کمتر به آن اهمیت داده شده است.
جسارت لنین زمانی که اقدام به اجرای تدابیری که برای اولین بار در تاریخ
بشری امکان ظهور و اجرا می یافتند، بی ترس از آزمون و خطا مثال زدنی است!
همانطور که خلق این نظرات و سیاست ها در عرصه های گوناگونی اقتصادی- سیاسی-
اجتماعی و حقوقی غالبا از سوی وی بی همتا بودند.
تعیین اولویت های روز و قابلیت انعطاف در رفع نقص و اشتباه در اسرع وقت از
دیگر ویژگی های لنینِ بعد از انقلاب بود.
نمونۀ سیاست "کمونیسم جنگی" و تبدیل آن به "نِپ" ( Новая экономическая
политика) به معنی سیاستِ نوین اقتصادی، نمونه ای بارز از سرعت عمل و ذهن
خلاقِ لنین میباشد.
لغو قراردادهای امپریالیستی از جملۀ قرارداد دو جانبۀ روس و انگلیس به سال
1907 میلادی در مورد تقسیم ایران بلافاصله بعد از انقلاب اکتبر و احقاق
حقوق کشور ما توسط لنین، برگ زرینی در تاریخ روابط بین دو کشور همسایه بوده
و میباشد.
انقلاب کبیرِ اکتبر سال 1917 میلادی روسیه به رهبری لنین با لغو استثمار
فرد از فرد، پایه گذاری حقوق کودکان و تساوی حقوقِ انسانها و تساوی حقوقِ
زن و مرد، گام بزرگی برای زدودن فاصله انسانها و تبعیض نژادی و جنسیتی بود.
امری که بیش از نیم قرن بعد در اروپای غربی به دشواری و فقط برای مقابله با
اتحاد شوروی و انقلاب اکتبر، بوقوع پیوست. (در سوئیس در سال 1975 میلادی زن
و مرد برابر حقوق شدند).
حق تحصیل، بهداشت، نان، محل زندگی، بازنشستگی، حقوق کودکان، زنان، معلولین
و از کار افتاده ها و...همگی از ثمرات انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر
شوروی سوسیالیستی به رهبری لنین و حزب کمونیست حاکم بود که تمام جهان از آن
متآثر شدند.
آنچه امروز به عنوان رفاه و امکاناتِ عمومی در جهان غرب مطرح است در واقع
در مقابله و به تأسی از انقلابِ اکتبر به رهبری ولادیمیر ایلیچ اولیانف
(لنین) میباشد و گرنه سیستمِ استوار بر "سود" کاری با خدمات درمانی و حقوق
کودکان و زنان و بازنشستگی و... نداشته و ندارد.
"نقش شخصیت در تاریخ" بدون لنین بی معناست! اندیشه ها و آموزه های این
نابغۀ انقلابی همواره راه نما و رهگشای جامعۀ بشری بوده و هستند.
بدینگونه است که باید گفت: لنین زیست، لنین زنده است و زنده خواهد ماند!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|