سرمقاله 763 ج. اسلامی زیر آوار ویروس کرونا و انتخابات امریکا |
آقای خامنهای ظاهرا همچنان به ادامه سیاستهای سه دهه گذشته خود که ایران را به مرز فاجعه و فلاکت کشانده چسبیده است، در حالیکه همه می دانند ادامه این سیاست دیگر ممکن نیست و وی جسارت کنار گذاشتن آن را ندارد. گشایشهایی که در چند روز گذشته در وضع زندانیان سیاسی انجام شده با آنکه روزنامه جوان آن را "عفو از موضع قدرت" نامیده در واقع کاملا از موضع ضعف و زیر فشارهای جهانی از یکسو و مقاومت مردم و زندانیان از سوی دیگر و پر شدن زندانها و ناممکن بودن ادامه بازداشت این همه معلم و کارگر و نویسنده و فعال مدنی و زنان و جوانان است. بحران بیماری کرونا و کشتارهای آن و ضرورت تعطیلی کشور هم به پیچیدگی اوضاع افزوده است. طرحهایی که از بالا در بیت رهبری و اتاق فکرهای حکومتی هم ریخته می شود معلوم نیست تا چهاندازه بتواند در شرائط روزبروز تغییر یابنده در داخل ایران و اطراف ایران به نتیجه برسد و جز آشتی با مردم راهی دربرابر حکومت نیست، راهی که برخی فکر می کنند تن دادن به آن یعنی کنار رفتن از قدرت. بدینسان اوضاعی پیچیده و غیرقابل پیش بینی در مقابل کشور است با این ویژگی که این غیرقابل پیش بینی بودن اوضاع امروز بیش از هر زمان دیگر شامل خود ارکان حکومت نیز می شود. در بیت رهبری و پشت دیوارهای بلند آن، در تمام ارگان های نظامی و غیر نظامی حکومت انتخابات ریاست جمهوری امریکا و کشتار کرونا در ایران به دو زلزله تبدیل شده است. جناح راست حکومتی و مخالفان دولت روحانی همچنان نگران پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا و تاثیر آن در کاهش تحریمها و پایان جنجالهای نوبتی علیه دولت روحانی هستند. در همان لحظات نخست که خبر پیروزی بایدن در انتخابات منتشر شد روزنامه "جوان" وابسته به دفتر سیاسی سپاه نسبت به پایان "انزوای به زمین خوردن برجام" (منظور به زمین زدن برجام و احتمال پایان تحریمها) اعلام خطر کرد. بدنبال وی محمد باقر قالیباف، رئیس 10 در صدی مجلس، که به کابوس شکستی دیگر در انتخابات ریاست جمهوری دچار شده نیز گفت بایدن "در بهترینحالت، یک اوبامای دیگر است که طراح تحریمهای فلجکننده علیه ایران بود." احمد خاتمی امام جمعه تهران که اخیرا رهبر او را به عضویت فقهای شورای نگهبان منسوب کرده تا اگر جنتی درگذشت جانشین وی شود نیز نگرانی خود را از کاهش یا رفع تحریمها با اعلام اینکه "سیاست ما نفی مذاکره است" بیان کرد و با اشاره غیر مستقیم به روحانی گفت: "تحت تاثیر رفع تحریمها قرار گرفتن ناشیگری است. میخواهند تحریمهای سطحی را بردارند و قهراً یک تغییر مختصری در معیشت مردم بوجود بیاید؛ قصد دارند با همین آبنبات، دهان بعضیها را شیرین کنند و جاده را برای مذاکرات بعدی صاف کنند." سخنانی مشابه از سوی رئیسی، رئیس قوه قضائیه و شماری از نمایندگان مجلس 10 درصدی و امام جمعههای شهرهای چند میلونی که چندهزارتن هم پشت آنها نماز نمی خوانند تکرار شده است. بنظر میرسد جناح راست حکومتی بطور ضمنی این نکته را فهمیده که شکست ترامپ، تنها شکست یک فرد نیست، بلکه شکستی نمادین است. بحث بر سر میزان تفاوت میان ترامپ و بایدن یا جمهوریخواهان و دمکراتها نیست، بحث بر سر به پایان رسیدن دوران گونهای از رهبران سیاسی عوامفریب، پایان نوعی برنامه سیاسی است که ترامپ نمونه و سردمدار و منادی آن بود. تحلیلهایی که اهمیت پیروزی بایدن را به لحاظ عدم تمایز تاریخی جدی میان رهبران دموکرات و جمهوریخواه دست کم می گیرد، این جنبه مهم نمادین را در نظر نمی گیرد. مسئله این بار به مراتب فراتر از کنار رفتن یک جمهوریخواه و روی کار آمدن یک دموکرات در امریکاست. به همین دلیل نگرانی "اصولگرایان" ایرانی که در اصل از سنخ ترامپ هستند و روی موج ترامپیسم در جهان حرکت می کردند بیمورد نیست. پایان ترامپ، پایان دوران آنها نیز هست. از سوی دیگر، در اینکه در میان آنانی که خود را "اصلاح طلب" می نامند کسانی وجود دارند که اگر نگوییم شیفته غرب هستند، لااقل هیچگونه نگاه انتقادی نه به آمریکا و نه به مناسبات حاکم بر جهان دارند تردید نیست. هستند کسانی هم که معتقدند اگر ایران به یکی از مستعمرههای آمریکا مانند فیلیپین وهائیتی که در زمره فقیرترین کشورهای جهان هستند تبدیل شود خوشبخت خواهد شد. هستند کسان دیگری هم که کوته نظرانه گمان می کنند راه بهبود روابط با آمریکا از جاده خراب کردن رابطه ایران با چین و روسیه می گذرد، در حالیکه رهبران روسیه و چین خود در زمره کسانی هستند که بیش از همه به ایران برای عادی کردن مناسبات با آمریکا فشار می آورند. آنها در واقع با کوشش برای برهم زدن روابط ایران با روسیه و چین، هم به روابط با این دو کشور لطمه می زنند و هم به امکان مذاکره و گفتگو با آمریکا از موضعی قدرتمندتر. شمار اینگونه افراد در میان به اصطلاح "اصولگراها" و جناح راست حکومت اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. آنها به تنها چیزی که میاندیشند کسب قدرت است و برای این از هیچ چیز که به زیان مردم باشد فروگذار نیستند. همانطور که حمیدرضا ترقی عضو رهبری حزب موتلفه در گفتگو با جماران به صراحت تاکید کرده است، اصولگرایان با هرگونه مذاکره مخالف نیستند بلکه "اگر مذاکره با آمریکا توسط اصولگرایان انجام شود اشکالی ندارد." به این ترتیب کشور از سوی بیشتر مدعیان اصولگرایی از یکسو و برخی مدعیان اصلاح طلبی از سوی دیگر به سمت بن بست هدایت می شود که نتیجه آن کاهش بنیه دفاعی و نظامی و اقتصادی و سیاسی و امنیتی کشور است که امکان در پیش گرفتن راه یک مذاکره از موضع شرافتمندانه را نیز به خطر میاندازد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 763 - 28 آبان ماه 1399