سرمقاله 764 حکومت و کشور به سمت بن بست انفجاری هدایت می شود |
همه حوادث و شواهد نشان می دهد که اوضاع حکومت و کشور به سمت بن بستی انفجاری هدایت می شود. این بن بست هم در عرصه سیاست خارجی است و هم سیاست داخلی. در سیاست خارجی سه جریان حکومتی آمریکا ستیز، روسیه ستیز و چین ستیز به جان کشور افتادهاند و هر روزنهای در مناسبات خارجی را که بشود از طریق آن گشایشی در اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی پدید آورد بسرعت می بندند و هر حرکتی در سمت بهبود وضع معیشت مردم را سد می کنند. شکست ترامپ در انتخابات آمریکا و انتخاب بایدن امیدهایی را برای آغاز مذاکرات و پایان تحریمها بوجود آورده است که بخشی از طرفداران منفجر کردن کشور نگران آن هستند، از همان نوع نگرانی که انتشار خبر احتمال قرارداد ایران و چین در گروه دیگر انفجار طلبان بوجود آورد. در عرصه داخلی تعدد مراکز قدرت، مداخله مدام بیت رهبر و قدرتهای غیرمسئول در کار دولت، تشکیل شدن مجلس ده درصدی و بی اختیار، تبدیل شدن روسای مجلس و قوه قضائیه به نامزدهای ریاست جمهوری و رهبری، متحد شدن جناح راست حکومتی با اپوزیسیون سلطنت طلب خارج کشور و طرفداران تحریم و حمله آمریکا به ایران و ... همه و همه راهی برای برونرفت از بن بست و نفس کشیدن مردم باقی نگذاشته است. با آنکه روشن شده که اداره کشور با سیاستهای سه دهه گذشته دیگر ممکن نیست، پافشاری بر آنها همچنان ادامه دارد. نامه آیت الله موسوی خوئینیها به رهبر که در آن به صراحت نسبت به خطر ادامه سیاستهای سی ساله اخیر هشدار داده بود، با واکنش تند همانهایی روبرو شد که اصرار دارند کشور را به سمت انفجار ببرند. کار اکنون به جایی رسیده که حتی اگر رهبر هم قصد عقب نشینیهایی داشته باشد و اگر اراده لرزانی هم در این جهت وجود داشته باشد انواع و اقسام مافیاهای پشت پرده رضایت نخواهند داد. نامه 300 به اصطلاح مدرس حوزه به مجلس خبرگان برای اقدام علیه دولت حسن روحانی، خود نشانگر قدرت بخشی از این مافیاست که جبهه پایداری مصباح یزدی گرداننده آن در حوزههای مذهبی است. رهبر جمهوری اسلامی زیر فشار نارضایتی مردم و رسیدن کشور به مرز فروپاشی اقتصادی و غرق کامل شدن در فساد ساختاری که همه دستگاه قدرت را فرا گرفته از تحولات سخن می گوید و نمونه راه حل و تفکر او برای تحولات همین مجلس و انتخابات آن و دادگاههای نمایشی مبارزه با فساد است که از مرزی فراتر نباید برود و به بالا دستیهای نظامی و غیر نظامی نباید برسد. شرایط حاکم بر جامعه و کشور نشان میدهد که حتی اگراندک عزمی هم درحکومت برای تحول وجود داشته باشد، که معلوم نیست وجود داشته باشد، چه به لحاظ جهت آن، چه به لحاظ عمق و سرعت، آنچیزی نیست که کشور ما امروز بدان نیاز دارد. ایران امروز به اصلاحات و تحولات عمیقی نیاز دارد و فرصت کوتاهی نیز برای انجام آن وجود دارد. سیاستهای متناقض و از این شاخ به آن شاخ پریدنها و هر روز نوای تازهای را ساز کردن نه اطمینانی در مردم برای آینده باقی گذاشته و نه اعتباری برای حکومت در جهان. هنوز چند روز از آزادی نرگس محمدی و نسرین ستوده نگذشته دوباره موجی از بازداشت و زندان و احکام طولانی آغاز شده که نشان می دهد دستهایی از درون حکومت می خواهند مانع هر تحول مثبتی در اوضاع شوند! اگر انفجاری که پی بینی می شود فقط به رفتن حکومت ختم می شد کسی نگران آن نبود و مردم هم از آن استقبال می کردند ولی اکنون هیچکس نمی داند نتیجه آن چه خواهد بود و سرنوشت ایران چه خواهد شد و همین مسئله میهندوستان را نگران کرده است. همه چیز نشان می دهد که با وجود احساس خطری که هشدار آیت الله خوئینیها در راس حکومت بوجود آورد، نه ضرورت تغییر در سیاستهای سه دهه گذشته درک شده و نه اگر شده اراده جدی برای آن وجود دارد. تا زمانی که چنین است کشانده شدن سریع کشور به سمت بن بستی انفجاری با نتایجی هنوز نامعلوم قطعی است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 764 - 5 آبان ماه 1399