نظام حکومتی درایران تابع مافیاها شده |
در چند ماه گذشته بازار بهای سکه و دلار و یورو و دیگر ارزهای خارجی دچار تلاطمات مداوم بوده است. بنحوی که بهای سکه در هفته گذشته به 16 میلیون تومان رسید و دلار از مرز 32 هزار تومان عبور کرد، در حالیکه بهای آن در اردیبهشت ماه حدود 15 هزار تومان بود. هنوز معلوم نیست که چه مقدار از این افزایش قیمت ناشی از بازی حکومتی با نرخ دلار برای فروش به مردم و تامین ریال لازم برای پرداخت حقوق کارمندان دولت و هزینههای جاریست و چه مقدار آن از کنترل دولت خارج شده و مستقیما ناشی از سخت تر شدن فروش نفت و شرایط تحریمهاست. در همین زمان دولت ترامپ نیز تشدید تحریمهای ایران را اعلام کرد و چندین بانک غیرعمده دیگر ایران را مشمول تحریم قرار داد. اینها بانکهای کوچکتری بودند که بخشی از مبادلات ارزی و صادرات خشکبار و غیرنفتی کشور را عمدتا از طریق چین - یعنی تنها کشوری در جهان که بدون توجه به تحریم امریکا بطور رسمی از ایران نفت می خرد- انجام می دادند که براثر این تحریمها کار این بانک ها – اگر مثبت بوده باشد- نیز با دشواری بیشتری روبرو خواهد شد. نتیجه این تحریمها و بالا رفتن بهای ارز و سکه بطور مستقیم در تورم و گرانی روزافزون زندگی مردم خود را نشان می دهد تا جایی که به نوشته مطبوعات خط فقر برای یک خانوار چهار نفره در ایران به 10 میلیون تومان رسیده است و حداقل نیمی از مردم کشور در زیر خط مطلق فقر زندگی می کنند. بنابراین تکلیف حدود 30 درصد جمعیت کشور که پیش از این گفته می شد رسما گرسنه هستند اکنون دیگر معلوم است. چنین بنظر می رسد که نه تنها شالوده زندگی مردم، بلکه شالوده نظام و حکومت و دولت هم در ایران در حال از هم پاشیده شدن است. برنامه حکومت به اینکه مسئولیتها را از دوش خود برداشته و بر دوش مردم بار کند، عملا دارد کشور را به سمتی می برد که هر کس تصور کند باید زندگی خود را از طریق دست کردن در جیب دیگری تامین کند. سخنان یکی از نمایندگان مجلس که پرداخت یک یا دو میلیون تومان به کارمندان دولت را نوعی "شیرینی" دانسته بود و نه رشوه در ادامه همین برنامه است. یعنی تامین حقوق کارمندان دولت و نهادهای عمومی از طریق گرفتن رشوه از ارباب رجوع. بعبارت دیگر رفتن به سمت کشوری که مردم آن زندگی خود را از طریق خالی کردن جیب همدیگر تامین می کنند و دولت فقط بعنوان یک دستگاهی که توزیع کننده ثروت ملی میان مافیای حکومتی است وجود دارد، در کنار یک دستگاه قضایی و تفنگ و باتوم که پاسدار این نظم و دستگاه سرکوب است تا مردم همدیگر را پاره پاره نکنند. ایران علیرغم مقاومت و پایداری مردم ما، بدین سمت هدایت می شود. سمتی که اقتصاد تجاری و مافیایی از یکسو و تحریمهای امریکا از سوی دیگر و بالاخره سیاستهای نولیبرالی موسوم به اصل چهل و چهار و خصوصیسازیها که وظیفه نهایی آن فروپاشاندن دولتهاست همه در حال تقویت آن هستند. اینها یک مجموعه به هم پیوسته است و نمی شود آنها را از هم جدا کرد. اگر اقتصاد ما امروز زیر تحریمها کمرش شکسته شده، بدلیل ساختار مافیایی و تجاری آن است که منافع تجارت و صدور نفت و گاز و پتروشیمی و هندوانه را بر منافع صنعت و تولید ملی مقدم قرار داده و اگر منافع اینها بر منافع ملی مقدم قرار گرفته بدلیل آن است که دولت در حال فروپاشی است و تسلط بر منابع اقتصادی و مالی اقتدار خود را روزبروز بیشتر از دست می دهد و ناگزیر است تابع مافیا شود، مافیاهایی که با اسلحه به اتاق وزیر و رئیس کل بانک مرکزی می روند، یا به شکل شش به اصطلاح تعاونی در می آیند که نیمی از ثروت کشور در کنترل آنهاست. بنابراین، آنچه در کشور می گذرد فقط به تحریم بر نمی گردد بلکه به این مجموعه نظم اقتصادی و مالی و سیاسی فاسد بر می گردد. تحریمها بدین دلیل موثر واقع شدهاند که آن نظم فاسد از آن سود می برد و خواهان تداوم آن است یا در عمل زمینه تاثیرگذاری آن را فراهم می کند. به همان شکل که در جریان تحریمهای دوران احمدی نژاد و تحت عنوان دور زدن آن مافیای اقتصادی کنونی شکل گرفت. در این شرایط مذاکره با آمریکا فقط می تواند یکی از عوامل تشدید کننده وضع کنونی را تا حدودی لگام زند ولی اصل مسئله را حل نخواهد کرد. اینکه بهای ارز با بیماری "ترامپ" بالا و پایین می رود یا به آمدن یا نیامدن "بایدن" وابسته شده تنها برآمده از اثرات روانی تحلیلهای خیالی کوتاه مدت است، واگرنه صرف مذاکره با آمریکا یا حتی تبدیل شدن به مستعمره آن مانند فیلیپین وهائیتی هم مشکلی را از کشور ما حل نخواهد کرد اگر ما را به سرنوشت آن کشورها بعنوان فقیرترین کشورهای قارههای آسیا و آمریکا دچار نکند. برای جلوگیری از فروپاشی دولت و تغییر ساختار اقتصادی به سمت اقتصادی ملی و صنعتی و تولیدی باید فکری اساسی کرد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 758 - 24 مهر ماه 1399