راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از مجلس استصوابی

همان برون تراوید

که از صندوق رای

آن برون تراوید!

 

 

با گذشت بیش از چهار ماه از تشکیل "مجلس انقلابی" (یکی دیگر از نامگذاری‌های پوچ آقای خامنه‌ای) حتی یک طرح، برنامه، تحقیق و تفحص، سرکشی، بازرسی، رسیدگی، ملاقات با زندانیان، گزارش به مردم، درخواست حساب و کتاب و ... از این مجلس دیده نشده است. تنها مسئله تازه‌تر آن است که جنجال‌های پوچ و نوبتی که قبلا کانون آن در صدا و سیما و رسانه‌های حکومتی، تریبون‌های نماز جمعه و مصاحبه‌های فرماندهان سپاه بود اکنون به جلسات و سخنرانی‌های پیش از دستور و پس از دستور مجلس هم کشیده شده است. از بر کرسی نشستگان این مجلس در این چند ماهه غیر از طرح های بی خردانه و شعار و سخنان پوچ و فحاشی و صدور حکم اعدام چیز دیگری شنیده نشده است. البته از مجلس کمتر از ده درصدی که رکورد جهانی عدم مشارکت در انتخابات را شکانده و میزان شرکت کنندگان در آن از آخرین انتخابات ده درصدی مصر قبل از سقوط حسنی مبارک هم پایین تر رفته بیش از این انتظاری نمی توان داشت.

بی خاصیت ترین مجلس تاریخ جمهوری اسلامی در شرایطی سرهم بندی شده که اکنون کشور ما زیر فشار اقتصاد تجاری و غیرتولیدی، زیر فشار بلعیده شدن بودجه توسط نهادهای بی فایده حکومتی و بالاخر زیرفشار تحریم‌های ایالات متحده امریکا در یکی از سخت ترین و دشوارترین شرایط اقتصادی تاریخ خود قرار گرفته است. مردم از این مجلسی که بقول آقای‌هاشمی طبا فراکسیون قیرفروشی در آن به راه افتاده توقع دفاع از تولید یا مقابله با تحریم را ندارند ولی حداقل بعنوان یکی از وظایف مجلس، اگر از حداقل مشروعیتی در میان مردم برخوردار بود می توانست در بودجه نهادهای حکومتی بی خاصیت دخالت کند و آن را حذف کند یا حداقل کاهش دهد.

از جمله این نهادها مثلا یکی بنیاد به اصطلاح فرهنگی بنام "جامعه المصطفی العالمیه" است که سالانه ۲۵۶ میلیارد تومان بودجه و کمک دولتی دریافت می کند. این جامعه اگر ۵۰۰ مدیر هم داشته باشد که حقوق نجومی دریافت کنند در سال به این بودجه نیاز نخواهد داشت. یا موسسه مصباح یزدی در سال ۲۸ میلیارد تومان بودجه می گیرد. یا بودجه بیش از ۱۰۰ میلیارد تومانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، یا بودجه بیش از ۳۵۰ میلیارد تومانی شورای عالی حوزه‌های علمیه، یا نزدیک به ۳ میلیارد تومان بودجه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، یا بودجه ۲۲ میلیارد تومانی ستاد احیای امر به معروف که زوری که برای راه‌اندازی آن در خیابان‌ها می زنند در واقع نه برای احیای امر به معروف بلکه برای افزایش بودجه و بخور بخور بنام آن است!

اکنون یکی از بزرگترین مشکلات کشور کمبود درآمد و ناتوانی در تامین هزینه‌های دولتی و عمومی است. تا به امروز دو بحث در جامعه و حاکمیت درباره راه‌های مقابله با این وضعیت و فقدان بودجه وجود داشت.

یک راه عبارت بود از قطع بودجه نهادهای مذهبی و حکومتی و حوزه‌های لاکچری علمیه از یکسو و پرداختن مالیات آستان قدس و بنیاد مستضعفان و بنگاه‌های اقتصادی سپاه و اتاق بازرگانی برای تامین کسری بودجه. راه دیگر عبارتست از انتقال باز هم بیشتر فشار به مردم از طریق افزایش بهای خدمات دولتی و قطع یارانه‌ها و غیره. فشار سنگینی که به دولت وارد شد تا کسر بودجه خود را از طریق افزایش بهای کالاها و بویژه بنزین جبران کند  و نه از طریق کاستن از بودجه نهادهای مذهبی حکومتی یا گرفتن مالیات از بنگاه‌های زیرنظر رهبر و وابسته به اتاق بازرگانی، سرانجام به شورش بنزینی سال گذشته انجامید که به گفته آقای باهنر نایب رئیس سابق مجلس می رفت که به یک انقلاب منتهی شود.

"مجلس انقلابی" چه برنامه‌‌ای برای گرفتن مالیات از آستان قدس و کمیته امداد و بنیاد مستضعفان برای کمک به مردم و مقابله با تحریم‌ها دارد و چه طرحی برای حذف بودجه سازمان تبلیغات اسلامی احمد جنتی و مجمع اهل بیت علی اکبر ولایتی و بنیاد سعدی حداد عادل و موسسه پرتو ثقلین و جشنواره عمار و هیئت رزمندگان و صالحین و ستاد نماز جمعه و جامعه وعاظ و تشکل مداحان و ... دهها و صدها موسسه و نهاد مفت خور و بیکاره پرور در این شرایط گرسنگی و استیصال بخش مهمی از مردم ما دارد؟ یا اصلا دارد؟ ‌یا نمایندگانش با هزینه و بودجه‌‌ای که همین نهادها از ملت و دولت می گیرند به مجلس فرستاده شده‌اند تا از منافع آنها دفاع کند؟

 همین چند ماهه اخیر نشان داد که این مجلس ده درصدی بی خاصیت تر و وابسته تر از آن است که بتواند کمترین تصمیم جدی برای مردم کشور ما بگیرد، اگر عمرش به چهار سال هم بکشد. تجربه چهارماهه نشان داد عدم حضور مردم در انتخابات مجلس بی دلیل نبود و پیشاپیش سرنوشت این مجلس فرمایشی را مردم حدس زده بودند. زمانی مردم در انتخابات این یا آن نهاد و ارگان حکومتی شرکت می کنند که یا معتقد باشند که یا از این انتخاب نتیجه مثبتی حاصل می شود، یا لااقل مانع نتیجه منفی بزرگتری خواهد شد. اگر روزی به این نتیجه برسند که از این نهاد اصلا کاری بر نمی آید که مثبت و منفی باشد دیگر در انتخاب آن هم مشارکت نمی کنند. و این تجربه ایست برای انتخابات آینده ریاست جمهوری. اگر روزی مردم به این نتیجه برسند رئیس جمهور هم در این کشور، مثبت یا منفی، کاره ای نیست، در انتخاب آن هم مشارکت نخواهند کرد و مسئله فقط این نیست که عده ای گمان کنند که بهتر و آنها ریاست جمهوری را تصاحب خواهند کرد. آن رئیس جمهوری که بدین شکل انتخاب شود به اندازه همین مجلس قدرت و اختیار و خاصیت خواهد داشت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 759 - 8 آبان ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت