ج. بلاروس خطری واقعی برای همسایگانش لوموند دیپلماتیک- ترجمه آذرنگ |
در هفتههای گذشته با شکست اپوزیسیون و گردانندگان اروپائی و آمریکائی کودتا در بلاروس با همدستی مافیای روسیه، نام این کشور در صدر رسانههای غربی قرار گرفت. در مورد وضعیت و واقعیت بلاروس در غرب آثار معدودی وجود دارد. از جمله اینها اثری است از "برونو درفسکی" بنام "بلاروس" که در سال 1993 و پیش از پیروزی لوکاشنکو در انتخابات 1994 انتشار یافته است. "لوییک رامیرز"، روزنامه نگار نشریه مترقی "لوموند دیپلماتیک" هم دست اندرکار انتشار کتابی درباره این کشور است. درفسکی و رامیرز سال گذشته و قبل از حوادث اخیر بلاروس به مناسبت انتشار کتاب "بلاروس، آخرین جمهوری شوروی" اثر "استوارت پارکر" نویسنده مترقی بریتانیایی، در یک میزگرد ویدیویی به بحث درباره اوضاع این کشور پرداختند. مطلب زیر ترجمه خلاصهای از این میزگرد است. درفسکی: من در سال 1992 از طرف وزارت آموزش و پرورش فرانسه به بلاروس اعزام شدم. در آن زمان پس از استقلال بلاروس، دولت آن کشور از کشورهای غربی درخواست کرده بود که برای بازنویسی کتاب تاریخ بلاروس کارشناسانی را اعزام کنند و دولت فرانسه من را اعزام کرد. در همان زمان متوجه شدم که مردم بلاروس از فروپاشی شوروی راضی نیستند و به حوادث روسیه و از هم گسیختگی که در آن کشور پدید آمده بود با نگرانی نگاه می کنند. بخاطر دارم که یک روز با وزیر آموزش و پرورش وقت بلاروس برای سرکشی به یک مدرسه رفته بودیم. در یک کلاس یکی از دانش اموزان بلند شد و دربرابر وزیر آموزش و پرورش گفت: "رهبران ما آدمهای احمقی هستند. آنها یک کشور عظیم و بزرگ را فرو پاشاندند و تعدادی دوک نشین ضعیف تشکیل دادند در حالیکه غربیها دارند خود را قوی و متحد می کنند." این فکر بنظرم در بلاروس آن زمان خیلی قوی بود و من آن را همه جا احساس می کردم. به همین دلیل وقتی در سال 1994 لوکاشنکو به ریاست جمهوری بلاروس انتخاب شد تعجب نکردم. در آن زمان لوکاشنکو در خود روسیه هم محبوب بود و حتی زمانی که بحث اتحاد و یکی شدن روسیه و بلاروس در دوران یلتسین پیش آمد این فکر در بین روسها خیلی رواج داشت که در اینصورت لوکاشنکو رئیس جمهور روسیه و بلاروس متحد خواهد شد. به هر صورت مردم بلاروس به دستاوردهای دوران شوروی خیلی اهمیت می دادند و می گفتند کمونیستها به ما خیانت کردند. منظورشان از کمونیستها البته اعضای حزب بود. یعنی یک ضدیتی با کمونیستها وجود داشت که به معنای ضدیت با کمونیسم نبود، بلکه در دفاع از آن بود. این نکته را هم باید در نظر گرفت که بلاروسها هم خود را بنوعی روس می دانند ولی این با ناسیونالیسم روس متفاوت است. بلاروسها تزارهای روسیه را افرادی فوق العاده ستمگر می دانند و می گویند سنت پطرزبورگ روی خون و بردگی مردم روسیه ساخته شده. به همین دلیل با لنین و استالین و اصولا کسانی که علیه روسیه تزاری مبارزه می کردند مشکلی ندارند و بنوعی هوادار جنبش مترقی و ضد تزاری روسیه هستند. و این فرق دارد با ناسیونالیسم روس که کاترین و پطر کبیر و لنین برایشان فرقی ندارد اگر اولیها را بیشتر قبول نداشته باشند. اما در بلاروس اسم از کاترین و پطر نمی شود برد. مسئله دیگر در بلاروس آن است که در این کشور هنوز نزدیک به هفتاد درصد صنایع در اختیار دولت است که صنایع بسیار پیشرفتهای هم هستند و این هم یکی از مشکلات آن است. چون هم در مافیایی حاکم در غرب و هم مافیای روسیه عدهای برای بالا کشیدن این صنایع دندان تیز کردهاند. بلاروس در واقع از دو سوی این مافیاها تحت فشار قرار دارد و ریشه تنشها با مافیاهای روسیه هم در اینجاست. می گویند در بلاروس آزادی رسانهها وجود ندارد. من نمی دانم راجع به کدام آزادی رسانه صحبت می کنند. در خود فرانسه که 98 درصد رسانهها متعلق به چند گروه سرمایه داری است. ولی من خودم چند سال پیش برای دادن یک کنفرانس به ساختمان رادیوی بلاروس در مینسک رفتم. نگهبانان و پلیس آنجا را دیدم که در تلویزیون کانال یورو نیوز را تماشا می کردند. رامیرز: من مدتی در بلاروس زندگی کرده ام. نکته خیلی مهمی که در این کشور وجود دارد سطح زندگی روستاییان آن است. شما در روسیه از مسکو که خارج می شوید، در اطراف دیگر نوسازی دیده نمی شود. اما در بلاروس دورافتاده ترین روستاها دارای همه چیز هستند از آب و برق و مدرسه و خانه تمیز و غیره. در سال 2016 که انتخابات بلاروس بود، خبرنگار لوموند یک گزارش تهیه کرد علیه لوکاشنکو. ولی در همین گزارش نوشت که ما در یک روستا با پیرزنی صحبت کردیم. آن زن به خبرنگار لوموند گفت: "شما اینجا را نگاه کنید. همه جا تمیز است. جادهها اسفالت است. مدارس کار می کند. بیمارستان داریم. اتوبوس و قطار سر ساعت و منظم و تمیز است. همه اینها نتیجه کار دولت است. بروید اوکراین را نگاه کنید ببینید چه وضعی است. ما از دولت بسیار سپاسگزاریم." خبرنگار لوموند می نویسد که معلوم است که اینها به لوکاشنکو رای می دهند. البته طوری که گویی کار بدی انجام شده که به روستاها رسیدگی شده است. ولی در شهرها هم همین وضع است و همین تمیزی و رسیدگی را در همه جا می بینیم. یک مسئله هم همین مقایسهای است که مردم بلاروس بین خودشان و همسایگانشان می کنند. وضعیت آنها از همه همسایگانشان که وارد اتحادیه اروپا شدهاند بهتر است. اوکراین و بلاروس در سال 1990 از نظر اقتصادی در یک سطح قرار داشتند. مردم اوکراین الان با بدهی عظیم خارجی به فلاکت افتادهاند و این را مردم بلاروس می دانند. همسایگان بلاروس هم به همین دلیل با آن کشور مشکل دارند. یعنی بلاروس دارد تبدیل به یک مدلی می شود که از آن وحشت دارند چون خود مردم لهستان و اوکراین و حتی چک به حال بلاروس ها غبطه می خورند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 755 - 27 شهریور ماه 1399