راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تفسیری متفاوت

از سیاست خارجی

بایدن و ترامپ!

راشا تودی- ترجمه رضا نافعی

 

   

دلیل نفرت فرا حزبی از ترامپ که منحصربه یک حزب نیست بلکه در برگیرنده جناحی است که در هر دو حزب (دموکرات و جمهوریخواه در عرصه سیاست خارجی امریکا از اهداف مشابهی پیروی می کنند) چیست؟ دلیل نفرت نهادهای سیاست خارجی ایالات متحده از دونالد ترامپ این است که او نمی خواهد ناتو را به جنگ های تازه بفرستد. آنها امیدوارند که جو بایدن، رئیس جمهور احتمالی بعدی امریکا سیاستی در پیش گیرد که درست عکس سیاست ترامپ باشد.

دلیل خصومت بیش از حد این نخبگان مدافع حفظ و تداوم سیاست خارجی امریکا با ترامپ، این است که او وقت صرف دادن ماموریت های تازه به ناتو نمی کند،  یعنی کاری که تضمین کننده ادامه حیات ناتو است. از منظر این نخبگان این عمل ترامپ برابر است با توهین به مقدسات کسانی که طی 70سال گذشته در محراب ناتو زانو به زمین زده و اوراد خوانده اند.

واکنش خشماگین سناتور"بن ساس"، سناتوری که اتفاقا جمهوریخواه هم هست، به  این رفتار ترامپ چنین است: "نیروهای آمریکایی به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی یا مددکاران اجتماعی در سراسر جهان مستقر نیستند - آنها برنامه های گسترش طلبانه  بدترین رژیم های جهان، به ویژه چین و روسیه را تحت کنترل دارند."

سوزان رایس، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید، با ابراز نگرانی در این مورد از ادامه فرسایش اعتماد به رهبری امریکا در داخل ناتو و تلاش های بیشتر برای به چالش کشیدن تعهد امریکا و همچنین فرستادن نشانه های بیشتر به صاحبان قدرت در ناتو و خود روسیه مبنی بر آسیب پذیری کل این نهاد، ابراز نگرانی کرد.

به گفته نیکلاس برنز، سفیر سابق آمریکا در ناتو و مشاور فعلی جو بایدن، رفتار ترامپ با متحدان نظامی آمریکا در درجه اول چنانست که باری بر دوش خزانه داری آمریکا هستند. ترامپ در حالی که با ولادیمیر پوتین، شی جین پینگ، کیم جونگ اون و دیگر "اقتدارگرایان" در سراسر جهان با ظرافت رفتار می کند، دوستان واقعی واشنگتن در اروپا، سران دولت دموکرات مانند رئیس جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون و صدراعظم آلمان را بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.

هفتاد مقام سابق امنیت ملی جمهوری خواهان اخیراً با انتشار بیانیه ای ترامپ را به "آسیب رساندن به  شهرت جهانی آمریکا و تضعیف نفوذ اخلاقی و دیپلماتیک ملت امریکا" متهم کردند و - حتی وحشتناک تر!از این ها آنست که  ترامپ ناتو را "منسوخ" خوانده است.

بنابراین، نه تنها ترامپ نتوانست مأموریت جدیدی برای ناتو تنظیم کند، بلکه بجای آن مأموریت دیگری طراحی کرد و خواستار آن شد که  کشورهای عضو بر بودجه ناتو بیافزایند-  که سبب شد اعضای ناتو متقابلا یکدیگر را متهم سازند. ترامپ پیوسته به خود می بالد که ناتو را متقاعد ساخته تا 130 میلیارد دلار اضافی گردآوری کند- وحتی اخیرا تهدید کرد که این مبلغ به 400 میلیارد دلار  افزایش خواهد یافت.

از نظر کارمندان اندیشکده های سیاست خارجی واشنگتن، تحت فشار قرار دادن کشورهای عضو ناتو برای تأمین پول بیشتر کاری خطرناک است: زیرا این کار می تواند به پرسشی نامطلوب بیانجامد که آیا تأمین منابع ناتو - خصوصاً در حال حاضر که بدلیل کووید 19با رکود اقتصادی روبرو هستیم - سرمایه گذاری عاقلانه ای است.

این که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انحلال پیمان ورشو، ناتو بشدت به دنبال یافتن دلیلی برای توجیه موجودیت خود بود بر کسی پنهان نیست. گرچه این اتحادیه طی 20 سال تعداد اعضای خود را از 16 به 30 کشور افزایش داد، اما غیر از اینرسی- رخوت - هیچ دلیل قانع کننده ای  برای ادامه حیات خود به این صورت ندارد.

البته تهدیدهایی بوده است (که بخشی از آنها هم تازه هم بوده اند) - به عنوان مثال در زمینه امنیت سایبری، مهاجرت گسترده، قاچاق انسان، مواد مخدر، تهدید به گسترش سلاح های هسته ای و تروریسم بین المللی.  اما هرگز کاملاً روشن  نبوده که یک اتحاد نظامی با چنین تمرکز متراکم  بر وظائفی محدود که دقیقاً مشخص شده اند چگونه باید بتواند به تنهایی با آن مسائل  روبرو شود.  از این رو ناتو مجبور بود به گونه ای جدی به جست و جوی راه حل بر آید.    

در دهه 1990 میلادی جنون "مداخله بشردوستانه" گسترش یافت. این امر منجر به آن شد که ناتو در سالهای 1994 و 1995 دست به بمباران بوسنی و هرزگوین بزند و در سال 1999 دیگر بخش های یوگسلاوی را، بگونه ای وحشتناک بمباران کند. هیچ یک از این دو عملیات دستآوردی "بشردوستانه" به بار نیاوردند و به اهدافی نرسیدند که همه  آنها سالها پیش - بدون استفاده از زور – قابل تحقق بودند.    

از سال 2001 به بعد، ناتو نیز خود را وقف "جنگ علیه تروریسم" جهانی کرد.  پس از 11 سپتامبر 2001 ، ناتو برای اولین بار در تاریخ خود به ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی استناد کرد و اظهار داشت که حمله تروریستی به ایالات متحده برابر با حمله به هر یک از اعضای ناتو است.

هنگامی که در اکتبر 2001 ایالات متحده با حمله به افغانستان به عملیات 11 سپتامبر "پاسخ" داد، ناتو نیز برای ارائه کمک در آنجا بود. ناتو در ماه دسامبر(International Security Assistance Force)  ISAF  را، كه به اصطلاح "نیروی بین المللی كمك امنیتی" است، تأسیس كرد. ماموریت ناروشن و مبهم این گروه کمک به دولت افغانستان برای اعمال نفوذ و گسترش کنترل خود بر سراسر کشور بود و زمینه سازی برای بازسازی یک حکومت موثر . بعد  نوبت رسید به عراق. با وجود مقاومت شدید فرانسه و آلمان در برابر حملۀ سال 2003 ، ناتو به سرعت برق فعال شد. و سرانجام یک سال بعد، مأموریت آموزشی ناتو درعراق را راه اندازی کرد که هدف بعدی آن آنطور که ادعا میشد "کمک به ساختن ساختارهای آموزشی و امکانات برای نیروهای امنیتی عراق بود تا عراق ظرفیت های موثر، پایدار و متناسب، با نیازهای کشور را بدست آورد". بنا بر این یکی از کارهای بعدی ناتو در انجا اموزش پلیس عراق بود. اما، ویکی لیکس در یکی از گزارش های خود ازجنگ عراق نشان داد که این پلیس "خوب آموزش دیده" عراق بازداشت شدگان را تحت چه شکنجه های وحشتناکی قرار می داده.  ماموریت ناتو نه در افغانستان و نه در عراق حسن شهرتی ببار نیاورد.

هنگامی که در سال 2009 دموکرات ها در واشنگتن به قدرت بازگشتند، ناتو بدون فوت وقت به کار "مداخله بشردوستانه" بازگشت. بمباران "بشردوستانه" آنها در سال 2011 در لیبی باعث نابودی دولت، قانون و نظم در آن کشور شد. نابودی  آن موسساتی که قبل از این مداخله، در تلاش بودند تا مردم لیبی بتوانند بدون ترس روز مره از مرگ  به زندگی عادی خود ادامه دهند وناظر نمایش بازار برده فروشان نباشند. پس از آنکه ظاهراً این "مداخله بشردوستانه" در لیبی با نابسامانی و جنایات جنگی (از جمله اعدام معمر القذافی) که ناتو در آن دخیل بود  پایان یافت ، ناتو  به  اجرای مأموریت قدیمی خود  از  زمان جنگ سرد بازگشت، ایجاد و حفظ "سد نفوذ" .

پس از کودتا در 21 فوریه 2014 در کیف و ادغام مجدد کریمه به روسیه، مأموریت جدید ناتو بسیار شبیه مأموریت قدیمی اولیه آن شد.  دبیرکل ناتو آندرس فاگ راسموسن قول داد ما هواپیماهای بیشتری در هوا، کشتی های بیشتر در آب و آمادگی بیشتر در خشکی خواهیم داشت. به عنوان مثال، هواپیماهای بیشتری بر فراز کشورهای بالتیک پرواز خواهند کرد.  کشتی های متفقین در دریای بالتیک، مدیترانه شرقی و جاهای دیگر مستقر می شوند.

شش سال بعد روشن شد که درگیری های مسلحانه در جهان آنقدر زیاد نیست که دلیلی برای توجیه ادامه حیات ناتو باشد و هزینه فوق العاده سنگین برای نگهداری چنین سازمان غول پیکر نظامی را موجه جلوه دهد. بنابراین ناتو شروع به انتخاب جدیدترین مضامین اجتماعی و فرهنگی مد روز کرد -  تا دست کم به این صورت نشان دهد که ادامه حیات آن ضروری است .

به عنوان مثال، ناتو "تغییرات اقلیمی" را به لیست خود اضافه کرد. در طرح کلی راهبردی ناتو  از سال2010 آمده است: "اصلی ترین محدودیت های تحمیل شده به محیط زیست از جمله خطرات بهداشتی، تغییر شرائط اقلیمی، کمبود منابع، کمبود آب و افزایش نیاز به انرژی، کماکان  محیط امنیتی آینده را پدید میاورند. این عوامل دارای پتانسیالی هستند که می توانندعملیات ناتو را بشدت تحت تاثیر قرار دهند.

ممکن است تصور شود که در واقع  طرح مسئله به این گونه هم ممکن بود که:  موثرترین راهی که ناتو می تواند به کاستن از میزان گرم شدن کره زمین کمک کند کاهش تمرینات نظامی، کاهش گشت های دریایی و هوایی و به طور کلی کاستن از تسلیحات است . اما نه، ظاهراً راه حل کاستن از شدت "تغییرات اقلیمی" نه در" ناتو کمتر"، بلکه در "ناتو بیشتر" نهفته است.

سپس مبحث "برابری جنسیتی" مطرح هم شد.  ماری اسکره، نماینده ویژه دبیرکل ناتوبرای امور زنان، صلح و امنیت، در سال 2013 گفت: دستیابی به برابری جنسیتی وظیفه جمعی ماست و ناتو هم سهم خود را انجام می دهد.

در مارس 2016، به مناسب روز جهانی زن، ناتو به اصطلاح "کنفرانس آرایشگاه" را برای برابری جنسیتی برگزار کرد. به همین مناسبت، ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو،اظهار داشت که برابری جنسیتی برای ناتو مسئله بسیار مهمی است.

ناتو یک سازمان مبتنی بر ارزش هاست و هیچ یک از ارزشهای اصلی آن  یعنی- آزادیهای فردی، دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون - بدون برابری عملی نیست....... ما در افغانستان و بالکان آموختیم که می توانیم با ادغام مسئله جنسیت در عملیات خود، به طور محسوسی زندگی زنان و کودکان را بهبود بخشیم.

هزاران زن و کودک در نتیجه بمبگذاری های ناتو در یوگسلاوی و لیبی جان خود را از دست دادند. به عنوان مثال، در لیبی، ناتو کمک کرد تا هزاران زن به دست گروه تروریستی داعش بیفتند.

در سال 2017 ، دیده بان حقوق بشر وضعیت حکومت داعش در لیبی را ارزیابی کرد:

در نیمه اول سال 2016 ، جنگجویان  متحد با داعش شهر ساحلی  و مرکزی "سرت" را تحت کنترل خود درآوردند و ساکنان آن را تحت قوانین شدید شرعی قرار دادند که شامل شلاق زدن در انظارعمومی، قطع اعضای بدن و بقتل رساندن از طریق لینچ عمومی بود. پس از قتل اجساد قربانیان اغلب در معابر به نمایش گذاشته می شد.

این واقعیت که ترامپ مأموریت جدیدی برای ناتو تنظیم نکرد و همچنین تمایل او به گرفتن بودجه بیشتر و بیشتر از 29 کشور عضو، این اتحادیه نظامی را در یک وضعیت بسیار تهدیدآمیز قرار داده است: چون نه ماموریت تازه ای در راه است و نه اروپا با تهدیدی اشکار روبروست که بتوان ناتو را علیه آن به میدان اورد – در چنین حالتی کشورهای عضو،  دیر یا زود، از خود می پرسند ارزش عضویت در سازمانی با حق عضویتی چنین سنگین و امتیازاتی چنین ناچیز چیست؟

بنابراین جای تعجب نیست که مافیای متخصص در سیاست خارجی  با عصبانیت  لگد بر زمین بکوبد و  برای ریاست جمهوری جو بایدن دعا کند.

باند سیاست خارجی از هر دو حزب نه تنها از ترامپ خوشش نمی آید بلکه از او متنفر است که وقت صرف ناتو نمی کند و برای آن ماموریت جدیدی نمی تراشد .

و از اینرو، ترامپ با اسلاف خود متفاوت است زیرا به خود زحمت نمی دهد که بهانه تازه ای برای ادامه حیات ناتو بتراشد یا جعل کند (عراق): کلینتون برای ادامه یافتن حیات ناتو یوگسلاوی را داشت، بوش به افغانستان و عراق نیاز داشت، اوباما لیبی را پیدا کرد. اما ترامپ "مأموریت جدیدی" را برای ناتو مشخص نکرده است - شاید هم به این دلیل که اصلاً  ماموریتی وجود ندارد!

https://deutsch.rt.com/meinung/106217-warum-aussenpolitische-us-elite-donald/

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 755 - 27 شهریور ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت