راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بر سر دو راهی

راه حل ها حکومتی

برای بحران

 

   

 هیچکس بهتر از دست اندرکاران و گردانندگان حکومت از عمق نارضایتی و نفرت مردم از شرایط کشور آگاه نیست. کافیست به نتایج انتخابات میان دوره ای مجلس شورای استصوابی در هفته گذشته نگاه کرد که با بی اعتنایی و انزجار مردم پایان یافت. در بیشتر حوزه های انتخابیه شمار آرای نمایندگان استصوابی از میزان دست اندرکاران برگزاری انتخابات و آرای باطله کمتر بود. یعنی بخش مهمی از همانها هم که مجری برگزاری انتخابات و ناگزیر از رای دادن بوده اند هم رای باطله به صندوق ها ریخته اند. میزان مشارکت در این انتخابات (بدون احتساب آرای باطله) در حدود نیم درصد و احتمالا در جهان رکوردی بی سابقه محسوب می شود. معمولا کشورهایی که میزان مشارکت در انتخابات در آنها به زیر 10 درصد سقوط می کند، انتخابات برگزار نمی کنند و آن را تعطیل می کنند. زمزمه هایی که برای حذف انتخابات ریاست جمهوری و احیای نخست وزیری به راه افتاده نیز در واقع نوعی پاسخ وارونه به عزم مردم برای عدم مشارکت در انتخابات استصوابی است.

می گوییم "عزم مردم" چرا که آنچه در دو دوره اخیر انتخابات مجلس روی داده فقط حاصل بی اعتنایی یا بی تفاوتی یا عدم اعتماد مردم به تاثیر مثبت انتخابات در اوضاع کشور نیست، بلکه حاصل عزم آنها برای عدم مشارکت و همراهی با حکومتی است که آنها و خواست آنها را نادیده گرفته است و می گیرد. 

در برابر این نارضایتی دو راه، گاه مستقل از هم، گاه در ترکیب با هم، ظاهرا در دستور کار قرار گرفته است.

1- افزایش بگیر و ببند و زندانی و اعدام و پیش بینی استقرار گردان های ضد شورش در شهرها و روستاها و غیره برای رفتن به سوی مقابله با شورش ها و جنبش های اعتراضی مردم. این راه از همین الان به بن بست رسیده. نه گردان های ضد شورش می توانند به مقابله با توده مردم تهیدست و پاک باخته و جان به لب رسیده بروند و نه سیاست اعدام و زندان دیگر شمار زیادی را مرعوب می کند. اعدام نوید افکاری این واقعیت را کاملا نشان داد. قوه قضاییه که در آغاز با هدف مرعوب کردن مردم اعدام افکاری را نتیجه حضور او در باصطلاح اغتشاشات عنوان کرد در برابر اعتراض ها کارش به جایی رسید که قسم می خورد او را "قصاص" کرده است. بازتاب منفی این اعدام در افکار عمومی ایران و جهان و عقب نشینی ها و داستانسرایی های حکومت نشان داد که نه تنها این اعدام موجب مرعوب شدن مردم نشده و نخواهد شد، بلکه برعکس به آنها نشان داد که دیگر به این سادگی نمی شود کسی را در این کشور اعدام کرد.

2- سمتگیری دومی که برای مقابله و مهار خشم و نفرت عمومی وجود دارد باز کردن فضا برای مشارکت بیشتر است. برخی گشایش ها برای محمد خاتمی یا دیدار هفته گذشته آقای مهدی کروبی با رهبران حزب کارگزاران سازندگی نشان از گرایش هایی در این سمت دارد. با اینحال این سمتگیری نیز دچار تضادها و بن بست های ویژه خود است.

در درجه اول مردم به صادقانه بودن این گشایش ها اعتقاد ندارند. اکثریت بزرگ مردم با توجه به تجربیات سه دهه رهبری آقای خامنه ای و از این شاخ به آن شاخ پریدن ها و زمان خریدن ها، این را هم یک بازی تازه می دانند که در بیت رهبری طراحی شده است. بخصوص که این گشایش ها محدود و حساب شده و قطره چکانی است. یعنی همه عوامل ایجاد تردید و سوءظن که گشایش فضای سیاسی آن روی سکه گردان های ضدشورش و حاصل استیصال حکومتی است که می خواهد زمان بخرد و از بحران عبور کند وجود دارد.

تردید دوم در اینجاست که حتی اگر این گشایش ها، اگر نه صادقانه، لااقل بادوام و پایدار باشد آیا خواهد توانست که مردم را به مشارکت در انتخابات تشویق کند؟ در این زمینه هم تضمینی وجود ندارد. حتی می توان فرض کرد که برنامه ریزان بیت رهبری با یقین به اینکه گشایش فضای سیاسی نیز تاثیری در حضور جدی مردم در انتخابات نخواهد داشت و فقط موجب شکاف در میان طرفداران اصلاحات خواهد شد تن به آن داده اند.

به همه اینها وخامت اوضاع اقتصادی و شرایط بین المللی و انتظار حکومت و حتی بخشی از مردم به نتایج انتخابات آمریکا نیز افزوده می شود که بر فضای تردید افزوده است!

به هر صورت همه عوامل لازم برای آنکه معتقد باشیم که گشایش های سیاسی اخیر در فضای کشور غیرجدی است وجود دارد. ولی این غیرجدی بودن به معنای بی اهمیت بودن آنها نیست. زیرا همین واقعیت که حکومت ناگزیر از نمایش گشایش سیاسی می شود نشاندهنده عمق بحران است و همین بحران است که در نهایت سرنوشت این گشایش ها را تعیین می کند و نه آنها که در بیت رهبری نشسته اند و برای آن برنامه ریزی می کنند. اینکه حکومت برای مقابله با بحران تنها به گردان های ضدشورش فکر نمی کند، بلکه به احتمال گشایش در فضای سیاسی هم می اندیشد، نشانه وجود ته مانده اندکی از عقل و درایت، هر چند دیرهنگام، متزلزل و برگشت پذیر است. به همین دلایل هر گامی را که در این زمینه برداشته می شود باید خیلی جدی گرفت و در پشت آن آگاهی حکومت از عمق بحران و نوع پاسخ های حکومت به بحران را جستجو کرد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

  

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 756 - 3 مهر ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت