بازی بزرگ در افغانستان پس از خروج امریکا
ولادیمیر کودریاوتسیف بنیاد فرهنگ استراتژیک ترجمه- کیوان خسروی |
آمریکایی ها عملا افغانستان را ترک کردند. سقوط رژیم کنونی در کابل مسئله زمان است. طالبان هنگامیکه در قدرت قرار بگیرد در رابطه با همسایگان خود چگونه رفتار خواهد کرد؟ آنها با افراط گرایان داعش و القاعده (هنوز شمار آنها در افغانستان زیاد نیست، اما آنها وارد بی وقفه وارد این کشور می شوند) چه خواهد کرد؟ روابط طالبان با آمریکا، چین، ایران، روسیه، پاکستان و ترکیه چگونه تنظیم خواهد شد؟ پاسخ قطعی به همه این پرسش ها وجود ندارد. حتی نمی توان بطور مشخص گفت، که آیا ورق حضور نظامی 20 ساله آمریکا در افغانستان برگشته است. به نظر ما نکته کلیدی و مهم برنامه واشنگتن تبدیل افغانستان به سوریه دوم (یا لیبی) است، تا با دستان طالبان یا دیگر اسلام گرایان همه نابسامانی ها و هرج و مرج های افغانستان را به حساب چین، ایران و روسیه بنویسند. آمریکایی ها توقع داشتند پس از خروج پایگاهی را (محل تجهیز و انتقال افراد داعش) در پاکستان یا در یکی از جمهوری های آسیای میانه بدست بیاورند. اما اسلام آباد که مدتها از طالبان حمایت می کرد، از واگذاری زیرساخت های نظامی خود به واشنگتن خودداری کرد و در مسکو نیز به نمایندگان جمهوری های آسیای میانه از قرار معلوم بصورت قابل فهمی توضیح داده شد که این آن موردی نیست که در آن بتوان بازی چند جانبه ای را اجرا کرد. افغانستان بدون این هم می تواند پایگاه جنگ طلبان اسلامی شود. هم روسیه، هم چین و هم ایران از اوضاع مطلع هستند و پلی میان خود و طالبان می زنند، روی این حساب که راه دیگری نیست. بسیاری به مواضعی که «طالبان» اتخاذ می کند تکیه و در چگونگی منافع خود و آنچه که آماده پیشنهاد و ارائه است، حساب کرده اند. احتمالا طالبان تا پایان نمی داند که بزودی در کدام گرداب سیاست بین المللی قرار می گیرد. با این حال می توان تصور کرد که آنها قطعا نیازی به آن ندارند. گمان نمی رود که آنها به قلمرو همسایه ها احتیاج داشته باشند. ابتدا برای شروع لازم است خود افغانستان را تحت کنترل خود در آورند، و این با توجه به شمار عظیم گروهها و فرماندهان میدانی در دو طرف «هندوکش» وظیفه زیاد ساده ای نیست. دوم اینکه «طالبان» نه به «بازیکنان بزرگ» بلکه با برسمیت شناختن از سوی آنها نیاز دارد. اگر طالبان در حال حاضر با یک انتخاب روبرو گردد- اینکه چشمان خود را بر حضور «یک سازمان رقیب» ببندد یا از سر خود وا کند، بعید است که آن مورد اول را انتخاب کند. خاصه اینکه «رقبا» قطعا طالبان را با تحریکات در مرز در معرض خطرهمسایگان خود قرار خواهند داد و سپس تلاش خواهند کرد اهرم های اداره و رهبری کشور را بدست بگیرند. آیا طالبان با«مهمانان» خود برخورد خواهد کرد؟ آنها تجربه عظیمی از عملیات نظامی دارند، اما با یک پیاده نظام و ماشین های زرهی قدیمی جای دوری نخواهی رفت. حمل و نقل هوایی (از جمله پهپادها) از اهمیت بالایی برخوردار هستند و در اینجا کشورهایی که علاقمندند در نزدیکی خود در خارج از کشور کانون تنش دایمی وجود نداشته باشد، می توانند به کمک بیایند. یکبار دیگر ممکن است مسئله استقرار پایگاه هوایی خارجی در افغانستان کاملا مطرح گردد. طالبان بشدت منتقد حضور ارتش خارجی در افغانستان است، اما شرایط ممکن است آنها را مجبور به تسلیم کند. پس مسئله دیگری مطرح می شود و آن اینکه: کدام یک از «بزرگان» آماده برداشتن چنین گامی است؟ روسیه علیرغم سوریه، هنوز «سندرم افغانستان» را دارد. چین در عرصه بین المللی فعالیت بیشتری می کند، اما آیا این کشور خطر پیوستن به لیست کسانی که با دست خالی افغانستان را ترک کرده اند خواهد پذیرفت؟ بعید است ایران هوس چنین کاری را داشته باشد. علاوه بر این حتی برسمیت شناختن واقعی «طالبان» از طریق همکاری با آنها به معنی پیوند با افراط گرایی اسلامی است. دلیل دیگری وجود دارد که می تواند مسکو و پکن را مجبور به نزدیک شدن به طالبان کند و آن مواد مخدر است. اکنون این مواد در افغانستان بسیار زیاد تولید می شود و زمانیکه این کشور (تا پایان سال 2001) تحت کنترل طالبان بود، تولید به حداقل مقدار رسیده بود. غیرمنتظره ترین چرخش، اعلام قصد ترکیه برای مداخله در امور افغانستان است. تصمیم نهایی هنوز اتخاذ نشده است، اما با توجه به فعالیت آنکارا در سوریه، لیبی و قره باغ، این امکان وجود دارد. ترکیه کاملا با آمریکا ارتباط همسوئی ندارد و اردوغان ستیزه جویان« فعال سوری» را دارد که شاید برای واشنگتن جهت بی ثبات نگهداشتن افغانستان مفید باشد. این امر نیز نمی تواند روسیه و چین را نگران نکند. ممکن است آنها مجبور بشوند با هم مشکل افغانستان را حل کنند. اکنون افغانستان در آستانه مرحله کاملا جدیدی است!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 797 - 13 مرداد 1400