راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

صبر تلخ- 27

در محکوم کردن اعدام های 60

باید محکم تر موضع می گرفتیم!

هیچ سازمان سیاسی، مادام که به اصولش لطمه نمی خورد، ضرورت بقای خود در صحنه فعالیت علنی را نباید از یاد ببرد. البته نمی توان با این محاسبه که ما خطر نکنیم، که سرکوب را جلو ییاندازیم و فعالیت علنی خود را با خطر روبرو نکنیم، از بیان آنچه که ضرورت دارد غفلت کرد.

مثلا ما در قبال جنگ، مسئله پایان بخشیدن به جنگ، پس از پیروزی در مقطع خرمشهر، این را یک امر اصولی می دانستیم و علیرغم آگاهی از برانگیختن خشم حکومت آن را اعلام کردیم. در باره کشتارهای سال 60 هم باید همینگونه با قاطعیت موضع می گرفتیم.

 

 

هیچ سازمان سیاسی، مادام که به اصولش لطمه نمی خورد، ضرورت بقای خود در صحنه فعالیت علنی را نباید از یاد ببرد. البته نمی توان با این محاسبه که ما خطر نکنیم، که سرکوب را جلو ییاندازیم و فعالیت علنی خود را با خطر روبرو نکنیم، از بیان آنچه که ضرورت دارد غفلت کرد.

مثلا ما در قبال جنگ، مسئله پایان بخشیدن به جنگ، پس از پیروزی در مقطع خرمشهر، این را یک امر اصولی می دانستیم. دعوت به جنگیدن با ارتش متجاوز عراق را اصولی می دانستیم و آن جا که قطعنامه توقف جنگ مطرح شد، ما تداوم جنگ را غیر اصولی می دانستیم و باید اینجا حتما موضع گیری می کردیم. به رغم این که می دانستیم چه حساسیتی را بر می انگیزد! و علنا هم این مطلب را عنوان کردیم، حکومت هم واکنش نشان داد؛ معهذا همچنان از آن دفاع کردیم، در ملاقات ها و دیدارهای حضوری با آقایان هم همچنان روی این موضوع پافشاری کردیم. آنجا تلقی مان این بود؛ و به همین علت هم خطر را پذیرا شدیم.

– چرا در مورد جنگ بود ولی در مورد کشتار سال 60 نبود؟

عمویی: در مورد کشتارها هم بود... 

– شرایط بدتر هم شده بود دیگر، یعنی سرکوب سازمان های سیاسی در یک سال معطوف به سال 1361 بسیار بدتر شده بود... چرا در مورد جنگ محکم تر ایستادید؟

عمویی: من پاسخ روشنی برای این مطلب ندارم. واقعیتش این است که خیلی دشوار است در این زمینه، مطلبی در دفاع از این موضوع بیان بشود. چون کشتارهای سال 1360 بدون تردید محکوم است و هر سازمان سیاسی، منجمله حزب توده ایران حتما بایستی نسبت به این سرکوب ها موضع گیری قاطع تر از موضعی که اتخاذ کرده بود اتخاذ می کرد. البته حزب موضع انتقادی نسبت به روش حاکمیت در این زمینه داشت؛ حتی در دیدارها و مذاکرات حضوری، روی عملکرد دستگاه امنیتی و بخش دادستانی – حتی با نام شخص لاجوردی – موارد متعددی بحث پیش آمده بود؛ اما به نظر من باید رسمی تر از این می بود. همان طور که قبلا اشاره کردم، در واقع یک مقدار ناشی از همان اطلاعاتی بود که ما در زمینه تنگ تر شدن حلقه ای که دارد دور حزب گرفته می شود داشتیم و واقعا پیش بینی این که محدودیت روز به روز بیشتر می شود و می رسد به آنجایی که همه امکانات سلب شود ولی سرکوب نمی شود. می گفتتیم حالا به استقبال سرکوب نرویم! 

 

- ولی خوب، درجنگ خیلی قاطع ایستادید و نیروهایتان را از جبهه فراخواندید.

عمویی: بله. 

– باید منتظر می شدید که سرکوب بشوید؟

عمویی: نه، انتظار سرکوب نبود. اصلا تا پایان هم این انتظار سرکوب نبود. ببینید، تنها در اجلاس دی ما 1361 ؛ وقتی که تصمیم به خروج اعضای کمیته مرکزی و غیر علنی کردن حزب اتخاذ شد، حتی در غیر علنی کردن حزب هم ما برای مدتی نظرمان این بود که روابط عمومی کار خودش را بکند. 

– آقای عمویی، این اخباری که سال 1360، 61 از زندان ها می رسید، در حزب، در رهبری حزب چه بازخوردی داشت؟ این در سیاست حزب نسبت به جمهوری اسلامی و خوش بینی که بعد از نامه اخگر، بعضی از آقایان اظهار کردند – مثل خود حیدر مهرگان (رحمان هاتفی) که در جواب اخگر (رفعت محمدزاده) نامه ای نوشت و نظر خوش بینانه ای را مطرح کرد – چه اثری داشت؟ آن کشتارها و شکنجه ها که مطمئنا خبرش به شما می رسید، چون آزاد شده هایی داشتید که بگویند اوضاع زندان ها چه طور است، چه تاثیر گذاشته بود؟

 

عمویی: واقعیت این است که ما در شهریور 1360، نامه ای اعتراضی، به اتفاق «سازمان فداییان»، برای جمهوری اسلامی نوشتیم و در آنجا اشاره کردیم به این که اطلاعاتی که از زندان ها می رسد، به هیچ وجه در خور نظامی که از انقلاب برخاسته نیست! صحبت از شکنجه ها و قتل های چندین نفره و... ضمن اعتراض به این موارد، خواستار این شده بودیم که رفتار ملایم تر بشود.

– نامه را علنی فرستادید یا غیر علنی بود؟ سر گشاده بود، به اصطلاح، یا محرمانه؟

عمویی: ما آن موقع هیچ مطبوعاتی نداشتیم و به همین علت نامه ای را برای حاکمیت جمهوری اسلامی ارسال داشتیم، بیانیه ای بود هم برای شخص آقای خمینی، هم برای نخست وزیر فرستادیم. فکر می کنم حتی برای وزارت کشور هم فرستادیم. به هر حال، هم برای دستگاه اجرایی، هم قوه قضاییه و هم رهبر فرستادیم و نظراتمان را بدین طریق بیان کردیم، با آن رفتارها مخالف و معتقد بودیم که به انقلاب لطمه می زند. هشدار داده بودیم که این می تواند دست کسانی باشد که می خواهند به خود انقلاب لطمه بزنند! اشاره کردیم که ما به هیچ وجود تظاهرات مسلحانه مجاهدین را تایید نمی کنیم ولی به هیچ وجه رفتاری را که دستگاه قضایی با جوان ها می کند، تایید نمی کنیم! و بعد نمونه هایی را ارائه داده بودیم که ما شاهد دستگیری و رفتار خشن با جوان هایی هستیم که فقط در حال فروش نشریه ای هستند! اگر نشریه غیر قانونی است، می شود نشریه را توقیف کرد، اگر آن جوان کار غیر قانونی انجام می دهد، می شود به او تذکر داد، می شود مانع از پخش نشریه توسط او شد، حداکثر می تواند چند روز او را بازداشت کرد! ولی ما اطلاع گرفتیم که کسانی از این نوع بازداشت شده ها اعدام شده اند! 

- نامه ها تکرار هم شدند؟

عمویی: نه. یک بار در شهریور انجام گرفت. آنچه که من داشتم اشاره می کردم این مطلب بود که بر خلاف آن شعار «اتحاد – انتقاد»، واقعیت این است که بعد از تابستان 1361، زمینه های تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی فعالین سیاسی کشور، پیش از آن بود که فقط در چارچوب یک اعتراض مکتوب بگنجد! به نظر من در سیاست حزب، آن بخش دوم شعار که «انتقاد» است، به کلی بی رنگ شده بود. دیدارهایی انجام می گرفت و انتقاد و اعتراضی هم می شد، ولی دیگر شفاهی صحبت کردن ها کافی نبود، باید حتما موضع گیری جدی تری توسط حزب انجام می گرفت! که به گمان من، نگرفت.

به هر حال در این زمینه، نظراتی در داخل حزب هم بود، رفقایی خواهان این بودند که بایستی این رخدادها با موضع گیری حزب مواجه بشود! به هر جهت یک حالت سرکوب همگانی در حال رخ دادن است! یکی بعد از دیگری، احزاب تعطیل و افرادشان بازداشت می شوند و حزب اصولا برای اصل دموکراسی در داخل جامعه ایران – نسبت به هر کس که نادیده گرفته می شود – بایستی موضع گیری بکند!

من به یاد دارم که حتی همان ابتدا که مسئله توقیف روزنامه «میزان» مطرح شد، ما در اساس موضع مثبتی نسبت به «میزان» و «نهضت آزادی» نداشتیم، اما به هیچ وجه نمی توانستیم توقیف مطبوعات را تایید کنیم، به خاطر این که مثلا یک مقاله ای نوشته است که باب طبع حاکمیت نیست! هر سازمان سیاسی می تواند نقدی بنویسید، اگر بنا باشد به مجرد این که انتقادی کرد توقیف و بازداشت بشود...

خوب، اینها مطالبی بود که در حزب مطرح بود. من اشاره کردم که با کمال تاسف نوعی مصلحت اندیشی روی پاره ای تصمیماتی که در ارتباط با حاکمیت جمهوری اسلامی گرفته می شد، سایه انداخته بود.

 

رای به جمهوری  اسلامی

 

همان طور که قبلا گفتم موضع حزب در قبال جمهوری اسلامی و رای به نظام جمهوری اسلامی در مقابل سلطنت، با محاسبه دقیقی بود، مبنی بر این که علاوه بر نیروهای ترقیخواه دیگری که در جامعه هستند، نیروهای ترقی خواهی هم در حاکمیت وجود دارند! حزب توده ایران، «سازمان چریک های فدایی خلق»، «سازمان مجاهدین خلق»، نیروهای ترقی خواه دیگری که حتی در درون نیروهای ملی بودند، «جنبش مسلمانان مبارزه» که موضع بسیار ترقی خواهانه داشت و در بین روحانیون هم ما شاهد چهره های قابل قبولی از نوع آقای طالقانی، آقای شبستری، آقای گلزاده غفوری بودیم و کم نبودند اینها، کسانی بودند که همگی در انتخابات دور اول مجلس، نمایندگان مجلس بودند و نقش قابل توجهی داشتند و به همین علت هم ما فکر می کردیم که مجموعه این نیروها می تواند در جبهه ای به نام «جبهه متحد خلق» عمل بکند و پیش برود! به خصوص با آن نگرشی هم که نسبت به مسئله «الهیات رهایی بخش» سر زبان ها بود و نمونه هایی از آن در آمریکای لاتین خودنمایی می کرد، این امید می رفت که در ایران، حالا نه دقیقا در همان چارچوب، بلکه آثاری از آن مترتب باشد! ولی در آن دوره، با گذشت زمان، در مقطع تابستان 1361 و بعد از تابستان، تمام این ها کنار گذاشته شده و محدودیت هایی هم برای حزب پیش آمده و بازداشت هایی انجام گرفته بود، دفاتر ما همگی گرفته و نشریات ما توقیف شده بود! ما فقط یک «پرسش و پاسخ» داشتیم که تازه برای کسب اجازه برای آن هم گرفتاری هایی بسیار زیادی پیش رو بود، دوندگی هایی بسیار زیادی باید انجام می گرفت! خوب، معلوم بود که به چه سوئی داریم حرکت می کنیم! و این سوال مطرح بود که، به کجا می رویم؟ که، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

برای مطالعه شماره های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمایید:

1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/772/sabr.html

2- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/773/sabr2.html

3 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/774/sabr3.htm

4 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/775/sabr-4.html

5 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/776/sabr5.html

6 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/777/sabr.htm

7 -  https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/778/sabr4.html

8 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/779/sabr.html

9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/780/sabre.html

10 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/781/sabr.html

11 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/782/sabr.html

12 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/783/sabr.htm

13 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/784/sabr.htm

14 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/785/sabr.htm

15 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/786/sabr.htm

16 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/787/sabr.html

17 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/788/sabr.html

18 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/789/sabr.htm

19 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/790/sabr.htm

20 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/791/sabr.htm

21 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/792/sabr.html

22 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/793/sabr.html

23 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jolay/794/sabr.html

24 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jolay/795/sabr.html

25 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/agost/796/sabr.html

26 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/agost/797/sabr.html

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 798  - 20 مرداد 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت