راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

صبر تلخ- 28

 کشاکش های تاریخی

پشت صحنه مناظره های تلویزیونی

 

در مذاکرات مقدماتی بحث آزاد تلویزیونی نماینده سازمان مجاهدین خلق هم حضور داشت و مرتب بهانه جوئی می کرد که سازمان در بحث شرکت نکند. نوعی بهانه جویی و قدرت نمایی. واقعا برای این آقایان یک توهماتی پیش آمده بود که گویا بایستی کار را یکسره بکنند! و بعد هم دیدیم که چه حوادثی رخ داد! البته من طرف مقابل را تبرئه نمی کنم، سرانجام سیر حوادث خود به خود به آنجایی کشیده بشود که کشیده شد! با شیوه ای که دو طرف پیش گرفته بودند، نتیجه الزاما این شد که حوادث خرداد 1360 پیش آمد.

 

 

 -  آقای عمویی، در اردیبهشت و خرداد سال 1360 مناطره هایی از تلویزیون ایران پخش شد بین حزب توده ایران و سازمان فدایی (اکثریت)، در مقابل نیروهای اسلامی (بهشتی و پیمان و...) این در حالی بود که هیچ گروه اپوزیسیونی این مناظره را نپذیرفته بود! چرا فداییان و حزب این مسئله را پذیرفتند؟

 

عمویی: مدتی بود که چه حزب و چه سایر جریانات سیاسی منجمله آقای بنی صدر علاقمند بودند که از این رسانه بسیار مهم، که طبعا شنونده های بسیاری را می تواند تغذیه بکند، بهره مند شوند و جریانات سیاسی کشور ما در روند یک بحث آزاد، بتوانند نظراتشان را در مورد عمده ترین مسائل موجود جامعه در میان بگذارند. خوب، امکانات رسانه ای عمدتا دست جریاناتی بود که در حاکمیت بودند. در آن زمان هم دو جناح در حاکمیت، یکی آقای بنی صدر و رسانه های وابسته به آن، منجمله روزنامه شان و دیگری «حزب جمهوری اسلامی» بود که در وجود آقای بهشتی و برخی رهبران «حزب جمهوری اسلامی» متبلور می شد.

ولی علاوه بر این دو جریان حاضر در حاکمیت جمهوری اسلامی، سازمان های سیاسی دیگری در کشور بودند که با کمال تاسف بعدها یکی پس از دیگری حذف شدند ولی در آن زمان، برخلاف شرایط کنونی، فضای نسبتا آزادی وجود داشت، اگر چه توام با محدودیت ها و دشواری های ویژه خودش بود. این جریانات سیاسی از نیروهای ملی آغاز می شد، ملی – مذهبی ها را در بر می گرفت، «سازمان مجاهدین خلق» را در خودش داشت و می رسید به طیف چپ که عبارت بود از «فداییان خلق» و حزب توده ایران. البته گروه های سیاسی چپ دیگری هم بودند که خیلی مورد نظر نبودند.

ارگان های جریانات چپ، با توقیف شدن و عدم امکان انتشار مجددشان، خیلی زود از گردونه خارج شدند. اما به صورت گوناگونی مانند «پرسش و پاسخ»، مسائل مورد نظر توسط حزب یا سازمان فدایی و غیره عنوان می شد. البته روزنامه «مجاهد» همچنان چاپ و منتشر می شد.

– فکر کنم «نامه مردم» تا 17 خرداد منتشر می شد.

عمویی: «نامه مردم» خیلی زود توقیف شد.

– چون 17 خرداد دقیقا همین چهار تا را بستند: «میزان»، «مجاهد»، «نامه مردم» و «انقلاب اسلامی» را با هم بستند.

عمویی: بله. خوب، طبعا این مسئله مورد اعتراض بود. حتی نامه هایی به جماران برای آقای خمینی نوشته و ارسال شد، با این مضمون که «شما در بدو کار حتی آن زمانی که در «نوفل لوشاتو» بودید، اشاره کردید آزادی خواهد بود و حتی مارکسیست ها هم می توانند نظراتشان را بیان کنند. ما هم جز بیان نظراتمان چیزی نمی خواهیم.» ظاهرا این طور که آقای بنی صدر بیان کرده بود، در یک جلسه ای در جماران، حول این مطلب آقای خمینی هم به آقای بهشتی، هم به آقای بنی صدر توصیه می کنند که بحث آزاد ترتیب بدهید و همراه با سایر نیروهایی که در ایران هستند نظراتتان را بیان کنید. و به مسئولین تلویزیون هم دستور داده می شود که جریان آزاد پخش این مطالب را فراهم بکنند.

می دانید که آن موقع دفتر حزب اشغال بود و ما به اصطلاح یک مرکز رسمی نداشتیم اما به طور کلی روابط عمومی حزب و همچنین تحریریه «دنیا» و «نامه مردم»، نه به طور آشکار و علنی و با تابلو، ولی به هر حال کارش را با رعایت احتیاطات معینی انجام می داد.

از آنجایی که روابط عمومی حزب لاجرم بایستی ارتباطش  را با ارگان های مختلف حکومتی حفظ بکند، برای گرفتن امتیاز مجله و برای نشر روزنامه، برای انتشار کتاب هایش، برای مشکلاتی که برای هواداران حزب پیش می آمد که بایستی به اوین، به این کمیته، به آن کمیته، مراجعه می شد و هوادران را از زیر این فشارها خلاص می کرد، لاجرم با دادستانی، با زندان اوین، با وزارت کشور، با مجلس، و همچنین با جماران ارتباط داشت.

علی ایحال، از طرف صدا و سیمای جمهوری اسلامی با روابط عمومی حزب، که مسئولیتش با من بود، تماس گرفتند و خواستند که نماینده حزب در جلسه ای به منظور برگزاری بحث های آزاد تلویزیونی شرکت بکند. مسئله در هیئت سیاسی کمیته مرکزی مطرح شد و رفقا به اتفاق آراء موافقت خودشان را با شرکت نماینده حزب در بحث هایی که بعد مورد توافق قرار خواهد گرفت، اعلام کردند. از طرف حزب به من ماموریت داده شد تا در آن نشستی که در صدا و سیما، در جام جم، برگزار می شد شرکت بکنم. روز مقرر به آنجا رفتم. تعداد قابل توجهی از نمایندگان جریانات مختلف سیاسی ایران در آن جلسه بودند. 

– می شود اسم ببرید؟

عمویی: از «حزب جمهوری اسلامی» تا آنجایی که به یادم می آید آقای معادیخواه بود، از ریاست جمهوری فکر می کنم – آقای غضنفرپور بود، از «جنبش مسلمانان مبارز» آقای پیمان بود، از «جاما» آقای سامی نبود ولی شاید آقای دکتر قهاری یا کس دیگری بود. 

– نطام الدین قهاری؟

عمویی: بله، از «نهضت آزادی» شاید دکتر یزدی بود ولی به هیچ وجه یادم نیست. از حزب، بنده بودم، از «سازمان فداییان خلق»، آقای فتاپور بود. 

– این که چه کسی از طرف سازمان فداییان بیاد، با شما هماهنگ شده بود یا نه؟ آن موقع ارتباطات خیلی زیاد بود؟

عمویی: بله، بله، ما اصلا قبل از این که مسئله را در هیئت سیاسی مطرح بکنیم، تماسی با سازمان فداییان گرفتیم... مسئله را با آنها مطرح کردیم.

همزمان، از طرف صدا و سیما با این جریانات سیاسی که نام بردم، تماس هایی گرفته و به همه اطلاع داده شده بود. با تفاهمی که بین ما و فداییان خلق بود، متفقا به این نظر رسیدیم که هر دو در ارگان هایمان مطرح بکنیم و اگر مواقعت سازمان های مربوطه هست، نمایندگانمان را با هماهنگی همدیگر به آنجا بفرستیم. 

– در مورد موضوع بحث و... هم هماهنگ شده بود؟

عمویی: هنوز برنامه مطرح نشده بود. بعد از برگزاری نخستین نشست، دیگر ما همواره با هماهنگی یکدیگر برنامه را تعقیب می کردیم. از «سازمان مجاهدین خلق» هم یک نفر فکر می کنم آقای حیاتی نامی هم، در آنجا بود.

– مجاهدین خلق آن موقع نیمه مخفی بودند دیگر!

عمویی: مجاهدین خلق هنوز در خیابان ها بودند. همان زمانی که بیانیه ده ماده ای مطرح شده و حزب آن را پذیرفته بود. فدایی ها، «جنبش مسلمانان مبارز»، «جاما» همه پذیرفته بودند. فقط «سازمان مجاهدین خلق» نپذیرفته بود. اتفاقا در مذاکراتی که در همان جا انجام گرفت مقدار زیادی صحبت های معطوف به این بیانیه و مسائل مربوط به آن شده بود. یکی از علل درگیری هواداران این سازمان با کسانی که به ایشان تعدی می کردند، همین مسئله بود. بچه های مجاهد به خصوص دخترهایشان، نشریه مجاهد را در دست داشتند و غالبا در مسیر خیابان ها می ایستادند و ناگهان کسی تحت عنوان «حزب الله» – یا هر کس یود، آدم هویتش را نمی دانست- ولی به هر حال می آمد و معترض می شد و روزنامه را از دستش می گرفت و پاره می کرد و احیانا بعضی وقت ها یک سیلی هم به صورتش می نواخت! یکی از مواردی که در روابط «سازمان مجاهدین خلق» و ارگان های نظامی و انتظامی تنش ایجاد می کرد، همین مسئله پخش روزنامه «مجاهد» بود که روز به روز این تنش افزایش می یافت.

به هر حال ما در یک چنین فضایی، نشستی با دو محور داشتیم. یکی موضوع مناظره، دوم چگونگی اداره جلسه مناظره. در وهله اول مسئله چگونگی مدیریت این جلسه و پخش و به آنتن رفتنش حساسیت خیلی زیادی را به وجود آورد. نماینده آقای بنی صدر بر این عقیده بود که اداره این جلسات بحث آزاد بایستی توسط آقای بنی صدر باشد. استدلال ایشان هم این بود که آقای بنی صدر مطرح کننده این مسئله نزد آقای خمینی بوده، بنابراین تلاش و کوشش ایشان بوده که منجر به برگزاری یک چنین جلسه ای گردیده. خوب، طبیعی بود که نماینده «حزب جمهوری اسلامی» به شدت مخالف این مطلب بود. جالب این بود که ما اصلا هیچ حرفی، هیچ حساسیتی نسبت به چگونگی مدیریت این جلسه نداشتیم. رفته رفته متوجه شدیم چه چیزهایی در میان است! مخالفت نماینده «حزب جمهوری اسلامی» منجر به این شد که پیشنهاد نماینده آقای بنی صدر با موافقت صدا و سیما مواجه نشد.

ابتدای کار، ظاهر قضیه این بود که یک طرف می گوید من اداره کنم، طرف دیگر می گوید نه تو اداره نکن! خوب، چه کسی اداره کند؟ نماینده سازمان صدا و سیما مسئله را از زاویه دیگری مطرح کرد. ایشان اظهار کرد که اصولا مسئولیت اجرا و پخش برنامه ها از صدا و سیما متوجه صدا و سیماست. هیچ جریان دیگری نمی تواند مسئولیت این امر را داشته باشد، چرا که حساسیت هایی که در جامعه وجود دارد اصلا ایجاب نمی کند که صحبت ها مستقیم روی آنتن برود. حتما بایستی قبلا ضبط بشود تا «ویرایش» های خاص خودشان را انجام بدهند – حالا من لفظ فرهنگی «ویرایش» را به کار می بردم – سانسورهای لازم انجام بگیرد، آن وقت بتواند روی آنتن برود. نظر این بود طبعا.

البته ما اشاراتی در این زمینه کردیم که اگر واقعا قرار است بحث آزاد باشد، بگذاریم آزادانه هر کس هر آنچه می گوید به گوش همگان برسد، همگان ببینند! چه ضرورتی دارد که احیانا توسط مدیریت صدا و سیما حک و اصلاحی در این گفته ها و این برنامه ها انجام بگیرد؟! روح بحث آزاد ایجاب می کند چنین باشد. استدلال نماینده بنی صدر بیشتر همین بود. و این استدلال به مذاق همه خوش می آمد! اگر قرار است بحث، بحث آزاد باشد، بنابراین هیچ لزومی ندارد طرف ثالثی بیاید، احیانا حک و اصلاحی در گفته ها بکند.

– خیلی هم ثالث نیست، توی قضیه 14 اسفند خوب خودش را نشان داد!

عمویی: بله، بله. در واقع آن توجیهی که برای مسئله مطرح شد این چنین بود که «اگر یکی از آقایانی که در این جلسه بحث آزاد شرکت کرده، احیانا با یک ادبیات تند یا حتی موهنی از امام یاد بکند، آن شورش و عصیان و واکنشی که در جامعه پیش می آید، چه کسی مسئولیتش را  دارد؟» این در واقع وجه افراطی قضیه بود. چون امکان نداشت شرکت کنندگان در آنجا یک چنین ادبیاتی به کار گیرند. بله، ممکن است بر مخالفت با نظر این یا آن جریان سیاسی معین کشورمان اظهار نظری شود. متاسفانه پس از برگزاری این مناظره ها دیدیم که کلمات موهن توسط نماینده «حزب جمهوری اسلامی» به کار برده شد و از طرف دیگران مطلقا به کار برده نشد! به هر جهت این استدلالی بود که از طرف نماینده صدا و سیما شد. آن زمان دو نفر از طرف صدا و سیما در این بحث مقدماتی شرکت می کردند.

– حسن ابوترابیان مدیریت بحث بود.

نه، منظورم جلسه پیش از مناظره و بحث برنامه ریزی و چگونگی اداره مناظره و... است. آن دو نفر، یکی همین آقای علی لاریجانی بود که آن موقع سرپرست اداره صدا و سیما بود. و دیگری نماینده ای از طرف آقای خمینی بود. احتمالا به نام آقای غفاری که معمم نبود. آدم مسنی نبود. من جاهای دیگری ایشان را ندیدم. در واقع از جانب صدا و سیما طرف اصلی، ایشان بود. آقای لاریجانی کمتر در این بحث ها دخالت می کرد. کار ایشان بیشتر اداره امور و ارائه تسهیلات بود. آن موقع ایشان اصلا دخالتی در بحث ها نداشت. در حاشیه بحث، آقای روحانی هم بود. ایشان وقتی که بحث ها به درازا می کشید اشاره می کرد که تمام کنید! چیزی نیست. با همدیگر توافق کنید! یعنی یک حالت کدخدامنشانه داشت و این که «خیلی هم قضیه را جدی نگیرید!» یعنی ما احساس کردیم که اصلا مثل این که قضیه می خواهد سمبل شود. این بحث خیلی بالا گرفت. از جانبی نمایندگان آقای بنی صدر، «نهضت آزادی» و «جاما» به جد پای چگونگی مدیریت این برنامه ایستادند و اشاره کردند که این مسئله، مسئله خیلی خیلی حساسی است و می تواند سرنوشت بحث را تعیین بکند! بنابراین اول این که حتما بایستی آقای رییس جمهور اداره کننده این برنامه باشد و زیر نظر ایشان انجام بگیرد؛ دو این که باید مذاکرات در این بحث آزاد، مستقیما روی آنتن برود. این شروط به هیچ وجه مورد موافقت نگرفت و لاجرم در جلسه بعد، این آقایان هیچ کدام شرکت نکردند.

 

در جلسه اول، یکی از بحث های خیلی خیلی تنش زا بحث نماینده «سازمان مجاهدین خلق» بود. ایشان اصولا مسئله را نه در چارچوب بحث آزاد تلویزیونی بلکه در واقع موقعیتی برای طرح مطالب سازمانش تلقی کرد، مبنی بر این که ما اساسا به چه اطمینانی نماینده سازمان را بفرستیم اینجا بحث بکند که بعد همین جا ترورش نکنند، نکشندش، نگیرندش، زندانش نکنند!

این نماینده خیلی تند صحبت می کرد و بیشتر مشکلات مجاهدین با حاکمیت را پیش می کشید که در خیابان ها ما با این مشکلات مواجه می شویم؛ تهدیدات این چنین می شود. تعداد زیادی از هواداران ما را کمیته ها می گیرند و...

با ایشان پاسخ داده شد که شما الان خودتان اینجا حضور دارید! هوادارانتان در خیابان ها هستند. مسئله اساسی شما این است که اطلاعیه ده ماده ای دادستانی را بپذیرید، بالنتیجه سلاح هایتان را تحویل بدهید، هیچ حساسیتی نسبت به شما نیست و مثل سایر سازمان های سیاسی می توانید حضور داشته باشید. هم از جانب نماینده «حزب جمهوری اسلامی»، هم از جانب نماینده آقای خمینی در صدا و سیما، به ایشان گفته می شد که اینجا صحبت شرکت نمایندگان جریانات سیاسی موجود برای بحث در باره مسائل مختلف است. شما می توانید شرکت بکنید و اگر نظراتی دارید، در همین برنامه ها می توانید نظراتتان را بیان بکنید. اینجا جای شرط گذاشتن برای شرکت کردن در بحث یا موقعیت سازمان شما در جامعه ایران یا فعالیت شما در تهران یا فلان شهرستان یا در کردستان و... نیست. اینجا اصلا صلاحیت پرداختن به این گونه مسائل سیاسی شما را ندارد!

 

ایشان همچنان مشکلاتی که سازمانشان با آن مواجه بود و درگیری هایی که با نیروهای انتظامی داشتند و چالش هایی را که از لحاظ بحث ها با آنها داشتند عنوان می کرد و تکیه اساسی در صحبت هایش هم این بود که «ما برای شرکت کردن در اینجا هم امنیتی نداریم. باید تضمینی به ما داده شود!» نماینده صدا و سیما حاضر شد تضمین بدهد و گفت ما تضمین می دهیم نماینده شما به محوطه «جام جم» بیاید و مادام که در «جام جم» است ما صحیح و سالم ایشان را از اینجا بیرون می فرستیم. نماینده مجاهدین گفت «بعد در خیابان اگر آمدند سراغ ما چه؟!» جواد داد «آخر من که دیگر مسئولیت خیابان را ندارم!» حقیقتش یک مقدار بهانه جویی بود.

– یادم می آید در روزنامه «انقلاب اسلامی» هم با گروه های مختلف که مصاحبه کرده بودند، گفتند ما به پناهگاه آقای موسی خیابانی رفتیم و با ایشان مصاحبه کردیم. به خاطر مشکلاتی که مجاهدین خلق در این وضعیت داشتند! یعنی حتی مثلا نماینده روزنامه «انقلاب اسلامی» را هم می بردند در آن پناهگاه احتمالا با چشم بسته و با نشاندن توی...

عمویی: حال آنکه شما می دانید نمایندگان سازمان مجاهدین در «دفتر هماهنگی رییس جمهور» اصلا میز داشتند!

– حاج حمزه اصلا مشاور فرهنگی رییس جمهور بود!

بله، به هر جهت در حقیقت بیشتر بهانه جویی و قدرت نمایی بود. واقعا برای این آقایان یک توهماتی پیش آمده بود که گویا بایستی کار را یکسره بکنند! و بعد هم دیدیم که چه حوادثی رخ داد! واقعیت این است که «سازمان مجاهدین» با مشکلات جدی مواجه بود. البته من طرف مقابل را تبرئه نمی کنم و این به این معنا نیست که همه تنش های بعدی که پدید آمد صرفا متوجه این آقایان بود. نه، طرف مقابل هم به اندازه کافی صحنه سازی می کرد که سیر حوادث خود به خود به آنجایی کشیده بشود که کشیده شد! با شیوه ای که دو طرف پیش گرفته بودند، نتیجه الزاما این شد که حوادث خرداد 1360 پیش آمد.

برای مطالعه شماره های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمایید:

1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/772/sabr.html

2- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/773/sabr2.html

3 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/774/sabr3.htm

4 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/775/sabr-4.html

5 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/776/sabr5.html

6 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/777/sabr.htm

7 -  https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/778/sabr4.html

8 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/779/sabr.html

9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/780/sabre.html

10 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/781/sabr.html

11 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/782/sabr.html

12 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/783/sabr.htm

13 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/784/sabr.htm

14 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/785/sabr.htm

15 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/786/sabr.htm

16 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/787/sabr.html

17 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/788/sabr.html

18 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/789/sabr.htm

19 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/790/sabr.htm

20 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/791/sabr.htm

21 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/792/sabr.html

22 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jon/793/sabr.html

23 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jolay/794/sabr.html

24 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/jolay/795/sabr.html

25 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/agost/796/sabr.html

26 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/agost/797/sabr.html

27 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/agost/798/sabr.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 799  - 3 شهریور 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت