راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نیروهای نیابتی

امریکا در افغانستان

راشا تودی- آزاده اسفندیاری

 

  

در اوضاع و احوال امروز افغانستان، باید پذیرفت که تسلط طالبان بر این کشور یک واقعیت عینی است و بدیل دیگری را نمی‌توان متصور بود اما توانایی طالبان، به جهت ایجاد ثبات ضروری در کشور و سر و سامان دادن به سیستم اداره دولتی، به عوامل بسیاری بستگی دارد که قبل از هر عاملی، چند مورد را باید برشمرد: 

- توانایی بخش عملگرا، هنگام تصمیم گیری های اساسی برای تسلط بر رهبری این جنبش، به این عامل مربوط می‌شود که توانایی رهبری، برای یافتن راه حل‌های مصالحه و برآورده شدن انتظارات مردم و حتی اکثریت جنبش طالبان است.

- داشتن توانایی رهبری، برای کنترل عملکرد سطوح پایین جنبش، خصوصا رفتار آن‌ها با مردم غیر نظامی به ویژه در مناطقی که تمرکز جمعیت اقلیت‌های قومی و مذهبی این کشور است.

- در پیش گرفتن سیاست خارجی متعادل بر اساس قوانین شناخته شده بین المللی، با کشورهایی که آمادگی به رسمیت شناختن طالبان را در همکاری‌های اقتصادی (جمهوری خلق چین، روسیه، ایران و کشور های آسیای میانه به استثنای تاجیکستان) دارند.

- نشان دادن توانایی و مشارکت در همه سطوح سیستم مدیریت دولتی و به خدمت گرفتن کارکنان و مدیران توانا و مدیریت مؤثر کشور.

- اقدام برای حل مشکلات اجتماعی- اقتصادی مردم در شرایط یک بحران بزرگ انسانی، خصوصا ایجاد وضعیت مناسب برای دریافت و توضیع عادلانه کمک‌های بشر دوستانه جهانی.
- توجه به تأثیرات جبهه گیری های مخرب کشورهای خارجی بر وضعیت داخلی افغانستان- از دیدگاه چشم انداز ثبات نظامی- سیاسی آینده این کشور (سیاست ایالات متحده آمریکا، کشورهای اتحادیه اروپا، ترکیه و کشورهای عربی).

در اساس طالبان جنبشی است چریکی نامنظم و در شرایط فعلی رهبری آن برای ایجاد یک ساختار عمودی کارا و موثر مشکل اساسی دارد. تحقق چنین امری در کوتاه مدت و میان مدت، باید متناسب با تحول طالبان صورت پذیرد که کنترل کامل کشور را ضروری می سازد. لازمه اجرای این وظیفه، مشارکت نیروهای اصلی سیاسی و قومی را طلب می‌کند (ساز و کاری که تا به حال نه تعریف شده است و نه اجرا). ضمن اینکه غلبه بر ساختار« چریکی» ضمانتی برای حفظ طالبان به عنوان یکی از اصلی‌ترین نیروهای سیاسی افغانستان خواهد بود. در هرحال، حتی با ایده آل ترین اجرای این وظایف و با خوش بینی زیاد، تنها به عادی شدن وضعیت طالبان و به اوضاع داخلی کشور بستگی ندارد.

با توجه به نا بسامانی سیاسی- نظامی افغانستان، چشم انداز روشنی چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت دیده نمی شود، زیرا جدا از تضاد های داخلی و منتطقه ای، حل آن بر مناقشه ژئوپلیتیکی جهانی و در چارچوب شکل‌گیری ساختار جدید بین‌المللی معنی پیدا می کند. یعنی، نظام روابط بین الملل عاملی است در ادامه وضعیت پر مخاطره این کشور.

شرایط جغرافیای افغانستان و ساز و کارهای شکل گرفته تاریخی درگیری‌های بین افغانی، سرزمین این کشور را به یکی از مهم‌ترین مناطق جهان جهت اعمال اختلافات ژئوپلیتیکی مبدل ساخته است. مهم‌ترین بازیگر درگیری‌های داخلی این کشور ایالات متحده بود که می‌توانست اجرای وظایف استراتژیک خود را به قسمت‌های زیادی از موضوعات سیاسی- نظامی محلی واگذار کند. گاهی اوقات از جنگ‌های نیابتی به عنوان« جنگ‌های نیابتی» یاد می‌شود و بدون شک روابط «اعتماد» یک شبکه بزرگ در سراسر منطقه است.

دستمایه قابل توجهی از قشر بزرگ اجتماعی عمدتا شهری افغانستان، تحت نفوذ آمریکا هستند که در دهه های گذشته تحصیلکردگان این کشور و جهان بینی آمریکایی را پذیرفته اند. تأثیر غیر مستقیم این نیروها را می‌توان به جمعیت هایی که حامیان سکولارمی باشند نسبت داد (لایه‌ ای کم تعداد نیز از حامیان روند سکورالیسم که در اتحاد شوروی تحصیل کرده‌ اند و یا با ساختار اجتماعی کشور شوراها در تعامل بودند وجود دارد).

طی مدت حضور ارتش و ساختارهای ویژه ایالات متحده در افغانستان، شمار زیادی از شرکت های مختلف نظامی خصوصی ایجاد گردید. این شرکت ها را می‌توان به دو دسته تا حدی متعارف تقسیم‌ بندی کرد:

- شرکت هایی که تحت نظارت یا مدل «بلک واتر» معروف گشته اند. پس از رسوایی های مربوط به فعالیت این شرکت ها در عراق، شرکت های جدید در افغانستان از شهروندان محلی عضوگیری شده‌ اند که اکثر آن‌ها تا ماه اوت2021 برای پنتاگون و متحدان آمریکا کار می کردند. اطلاعات در باره افراد این شرکت ها نسبتاً کمیاب است. تنها به تعداد بالای مشارکت پشتون های افغانستان، خصوصا از گروه قبیله‌ ای درانی (عمدتا ایالات شرقی)، همچنین به حضور ترک زبانان ازبک و ترکمن ها می‌توان اشاره کرد. در این شرکت ها از مشارکت تاجیک ها و هزاره ها خبری در دسترس نیست.

- شرکت های خصوصی ایجاد شده توسط گروه‌های سیاسی (عمدتا قومی) افغان بر اساس واحد های نظامی دهه 1990 ایجاد شد (افرادی که عموما با درجات مختلف اخیراً با کمک ایالات متحده جان سالم بدر بردند). در میان آنان گروه‌هایی وجود دارند که از اهالی پنجشیر هستند و عده زیادی از آن‌ها هم در میان شرکت کنندگان واحد های مجاهدین ائتلاف شمال سابق یا بستگان و هم محلی های آنان می‌باشند (ولایات پنجشیر و پروان، سالنگ و بغلان). تعداد بسیاری از سیاستمدارانی که مسئولیت این نیروها را بر عهده دارند تحت کنترل سازمان های مختلف آمریکایی قرار دارند و قادرند وظائفی را که غیر مستقیم توسط نمایندگان آمریکا تعیین می‌شود انجام دهند. از جمله این افراد امراله صالح، معاون سابق رئیس جمهور که از سه دهه قبل برای سرویس های اطلاعاتی آمریکا کار می‌کرد، همینطور از نظامیان و نمایندگان عالیرتبه پیشین از آن جمله رئیس سازمان امنیت و وزیر دفاع  این کشور می‌توان نام برد.

یکی دیگر از ابزارهای جنگ نیابتی آمریکا، گروه‌های نظامی قومی- سیاسی، در مقام نخست، حزب تاجیک «جمعیت اسلامی افغانستان» و «جنبش ملی اسلامی افغانستان» عبدالرشید دوستم ازبک را باید نام برد.

عدم مقاومت و انفعال این گروه ها در بهار و تابستان سال 2021  به این مفهوم نبود که این نیروها توان و مقابله نظامی را با طالبان نداشته‌ اند بلکه به توصیه آمریکایی ها جهت عدم مقاومت، تفنگ‌ها را به سوی طالبان نشانه نگرفتند. به استثنای هزاره های شیعه، سیاستمداران کنونی افغانستان، چه در درون و چه در تبعید، بر روی سیاست‌های آمریکا و متحدانش مانند ترکیه متمرکز شده‌اند و تحت کنترل آن هستند. به همین مناسبت جوامع سلسله مراتبی موجود همواره با تابعیت از رهبران اصلی خودی بسیج می‌ شوند تا وظائف خاصی را که مورد نظر رهبران خود و متولیان آمریکایی آنان هستند انجام دهند.

بخش‌های قابل توجهی از پرسنل نظامی ارتش سابق (افسران جزء و بلند پایه و درجه داران) را هم می‌توان به ذخایر داشته های نیابتی آمریکا، به ویژه نیروهای ویژه عملیاتی ارتش ملی افغانستان به حساب آورد. گردان های زیادی از نیروهای ارتش سابق در خارج از افغانستان بطور سازماندهی شده در امارات متحده عربی و تحت کنترل و آموزش نظامی ارتش آمریکا قرار دارند.

باید به نکته‌ ای که حائز اهمیت اساسی است توجه داشت که منافع ایالات متحده و تعدادی از متحدین آن که ابزارهای مشابه و سایر امکانات تأثیر گذاری بر افغانستان را دارا می باشند، با عزم حفظ درگیری در این کشور و انتقال بی ثباتی به کشورهای همسایه است. بنابراین نمی توان از خروج نیروهای نظامی آمریکا و متحدین این کشور از افغانستان به عنوان شکست، یا شکست استراتژی صحبت به میان آورد. سیاست ایالات متحده در باره افغانستان و سیاست منطقه ای آن، به احتمال زیاد به شکل‌های کم هزینه تر اما در موارد بیشتر مؤثر ادامه خواهد یافت. ایالات متحده حضور خود در ساختارهای نیابتی افغانستان را که شامل جبهه مقاومت ملی پنجشیر، داعش و سایر ساختارهای تروریستی مشابه می باشند، به شکل نهفته و مخفی حفظ خواهد کرد!

 

 

https://russian.rt.com/opinion/933565-knyazev-afganistan-mir

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 814  - 24 آذر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت