سیاست ها و شعارهای پوچ در عمل آشکار میشوند! |
در هفته های گذشته ایران شاهد اعتراض ها و تظاهرات وسیع و پراکنده کشاورزان، کارگران، معلمان و بازنشستگان و دیگر قشرهای اجتماعی بوده است. اینکه در این اعتراض ها مطالبی طرح شود که باب میل حکومت و رسانه های حکومتی نباشد عجیب نیست. عجیب اینجاست که برخی ها در اپوزیسیون خارج کشور ایران هم که به کمتر از سرنگونی و طرد جمهوری اسلامی و ولایت فقیه رضایت نمی دهند به هر تظاهرات و اعتراضی هرقدر هم محتوای آن عمیق و جدی باشد ولی به درگیری و کتک کاری ختم نشود روی خوش نشان نمی دهند. مثلا چند روز پیش یکی از بازنشستگان در یک گردهم ایی اعتراضی که خوشبختانه به شکلی مسالمت آمیز برگزار شد و پایان یافت بخش هایی از رسانه های حکومتی را مورد خطاب قرار داد و آنها را دست پرورده "قدرت" و حاکمیت نامید. این سخنان ناخشنودی اپوزیسیونی که می خواهد "جبهه ضد دیکتاتوری" تشکیل دهد را بدنبال داشت چرا که توقع این است که به محض بیان چنین سخنانی گوینده آن با باتوم برسرش کوبیده شود و از آنجا مستقیما به زندان منتقل گردد. چون چنین اتفاقی نیفتاده پس حتما کاسه ای زیر نیم کاسه این برنامه و اعتراض ها وجود دارد یا شاید هدفش "بزک" کردن حکومت است. اینجاست که می بینیم چگونه شعارها و حرف های پوچ می تواند در بزنگاه ها خطرناک شود و جنبه ضد انقلابی به خود بگیرد. زمانی که راه توده سالها پیش به صراحت گفت که جمهوری اسلامی را که حاصل یک انقلاب است نباید با دیکتاتوری شاه مقایسه کرد و اجازه نهادینه شدن دیکتاتوری را نداد چه هجوم تبلیغاتی علیه ما صورت گرفت که راه توده می خواهد جمهوری اسلامی را تبرئه کند و می گوید که "دیکتاتور نیست!" هدف از این هجوم ها البته اذهان ساده و کم تجربه است واگرنه که مبارزان با تجربه پوچی این جمله پردازی های به ظاهر انقلابی را درک می کنند. در واقع کسانی که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی یا جبهه ضددیکتاتوری می دهند حتی نمی توانند در اولین گام هم با مبارزان ضد دیکتاتوری همراه شوند زیرا چنین مبارزانی از نظر آنها تنها در یک جا می توانند باشند و آن هم زندان است. حالا تفاوت نمی کند که این مبارز یک کارگر یا کشاورز ساده باشد یا محمد علی عمویی که 37 سال زندانش را قبلا بوده. همین که حرف می زند و در زندان نیست پس یک جای کارش مشکل دارد. الان هم اگر در کمال تعجب اعدامش نمی کنند حداقل باید در زندان باشد تا دیکتاتور بودن حکومت اثبات شود. صاحبان این ذهن های منجمد، تحت تاثیر تبلیغات سرمایه داری، دیکتاتوری و دموکراسی را دو وضعیت مطلق و کاملا مجزا می دانند و نه دو روند نسبی، در هم متداخل و به هم تبدیل شونده. همه حکومتهای به اصطلاح "دموکراتیک" خود به لحاظ ماهیت قدرت دولتی شکل هایی از دیکتاتوری هستند ولی شکل هایی متفاوت از آنچه در حکومت های موسوم به "غیردموکراتیک" وجود دارد. دیکتاتوری و دموکراسی بیان صرف این یا آن وضعیت نیست بلکه بیان این یا آن "رابطه" درون یک روند است، یعنی بیان رابطه و تناسب قوای میان طبقات در روند مبارزه اجتماعی. بنابراین وقتی راه توده می گوید که باید برای جلوگیری از نهادینه شدن دیکتاتوری در جمهوری اسلامی مبارزه کرد یعنی باید کوشید روند تحولات سیاسی و اجتماعی به شکلی پیش رود تا این تناسب قوا به زیان طبقات دموکراتیک جامعه تغییر نکند بلکه به سود آنها تغییر کند. بنابراین یک مبارزه دائمی وجود دارد میان طبقات مختلف جامعه برای آنکه آزادی و دست باز بیشتری در پیشبرد خواست های خود داشته باشند. زمانی که مبارزه طبقات پایین و محکوم جامعه به جایی برسد که بتواند تعادلی را با طبقات حاکم ایجاد کند در حدی که نتوانند آنها را حذف کنند، دراینصورت از امکان "دموکراسی" سخن می گوییم. ولی پیدایش این امکان برآمده از رسیدن به آن تعادل و رابطه میان طبقات است و همیشه دستخوش تحول و موضوع مبارزه مداوم. اگر تناسب قوا آنچنان به زیان طبقات پایین جامعه باشد به نحوی که اصلا نتوانند هیچگونه اظهار وجود و نظری داشته و از هیچ سطحی از آزادی ها برخوردار نباشند، در اینصورت می توان این را "دیکتاتوری" نامید. در میان این دو سطح از رابطه میان طبقات سطوح دیگری وجود دارند که بیان وجود و کسب حدی از آزادی ها برای طبقات مختلف جامعه است. جامعه ایران در پی انقلاب 57 وارد این مرحله بینابینی و گذار شده و بنابراین می شود کسی از حاکمیت انتقاد کند و مستقیم از خانه خود به زندان هم نرود. کسان دیگری هم ممکن است انتقاد کنند و به زندان بروند یا در زندان بمانند یا با وثیقه آزاد شوند یا نشوند. همه اینها بستگی به تناسب قوای جامعه و میزان مبارزه و مقاومت مردم و بازتاب آن در حکومت و توان طبقات بالای جامعه برای مقابله با آنها دارد. این سخنان برای کسانی که با الفبای مارکسیسم و مبارزه اجتماعی آشنا باشند عجیب نیست و حتی جزو بدیهیات است. ولی وقتی می گویند حکومتی که ندا آقا سلطان ها را در خیابان ها و نوید افکاری ها را در زندان ها می کشد یعنی دیکتاتوری است! نشان می دهند که با این الفبا آشنا نیستند و بنابراین حتی امکان مبارزه علیه دیکتاتوری یعنی در واقع مبارزه برای جلوگیری از تغییر تناسب قوا به زیان توده مردم و زحمتکشان جامعه را هم ندارند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 816 - 8 دیماه 1400