میانمار پس از بلاروس ریا نووسیتی- آزاده اسفندیاری |
عمل ابر قدرت ایالات متحده آمریکا و متحدین این کشور، در ایجاد اغتشاش و نا آرامی در جمهوری بلاروس، همسایه روسیه و آشوب و ستیز در میانمار( برمه سابق)، هم مرز با جمهوری خلق چین، را باید از چند منظر بررسی کرد. واقعیت این است که کشورهای غربی تلاش دارند تا اوضاع کشورهای کوچک کنار هر رقیب بزرگ (روسیه یا چین) را با ایجاد انواع مشگل و بحران چه به صورت عملی و یا تبلیغاتی، دگر گون کنند. آمریکا با تمرکز بر تبلیغات و شگردهای گوناگون، از جمله تحریکات ایدئولوژیک سعی دارد اهداف خود را توسط دیگر کشورها به اجرا درآورد. البته با کمک مجریان (متحدان) کشور نسبتاً کوچک و در نزدیکی کشور مورد نظر که باید قربانی شود. در ارتباط با بلاروس، غالب کشورهای کوچک اروپایی اطراف این کشور و درباره میانمار، کشورهای آسیایی همسایه، هدف هستند. وضعیت میانمار، یک بار دیگر روشن می کند که آسیا مانند اروپا نیست. در آسیا، به طور محسوسی کمتر کشوری را میتوان یافت که مایل باشد به فرمان بری امریکا تن بدهد. در باره میانمار، اخیراً شیوههای دیپلماسی بین المللی جدیدی مشاهده می شود. اولا اینکه جمهوری خلق چین با میانمار، پیوند های استراتژیک دارد و به دلایل مختلف حامی این کشوراست. چرا که، راه های رسیدن چین به اقیانوس هند از خاک این کشور عبور می کنند. از جانب دیگر، گروه کشورهای غربی می باشند که برآشفته فریاد می زنند: «رژیم نظامی خشمگین، معترضان صلح طلب را میکشد و تا به حال بیش از 500 نفر را به قتل رسانده است». این در حالی است که همسایگان چین و میانمار، کشورهای جنوب شرقی آسیا، یک گفتگوی جدی با پکن را در ارتباط با چگونگی کمک برای حل مشگل میانمار، برگزار کردند. طی روز های گذشته، چهار وزیر خارجه کشورهای سنگاپور، مالزی، اندونزی و فیلیپین، یکی پس از دیگری با "وانگ یی"، وزیر خارجه چین، در استان فوجیان چین ملاقات کردند. کار این تیم به طورغیررسمی، با ابتکار سنگاپور هدایت می شد، زیرا این کشور(هر چقدر هم غرب گرایانه به نظر برسد) سالها است به آمریکایی ها فهمانده، کشورهای جنوب شرقی آسیا، اجباری ندارند به درگیریهای ایالات متحده با جمهوری خلق چین وارد شوند. زیرا به دلایل اقتصادی و بسیاری موارد دیگر با هر دو ابرقدرت ارتباط دارند. در استان فوجیان، توسط اندونزی یک ابتکار مورد بحث هیات قرار گرفت. بدین معنا که اعزام هیات خاصی برای وساطت به میانمار فرستاده شود. ظاهراً ارتش از نظر برخورد به اقدامات براندازانه خیابانی بیش از حد واکنش نشان داده است. در هر صورت لازم است ارتش را با مخالفان سر میز مذاکرات دعوت کرد تا به راه حلی عملی دست یابند. شریک استراتژیک میانمار جمهوری خلق چین است و بدون همکاری با این کشور مشگل حل نخواهد شد. با این حال، پیشنهاد اندونزی، در دست بررسی است و تنها چیزی که تاکنون روشن شده این است که آسیایی ها مشکلات خود را بدون دخالت نیروهای فرامنطقه ای حل خواهند کرد. علاوه بر این، واکنشهای مثبتی از این دست در کشورهای آسیایی بی سابقه نیستند. قدرتهای فرا منطقه ای، سالها در صدد بودند، کشورهای منطقه را در رویارویی های جهانی گرفتار سازند. به یاد بیاوریم، این کشورها شش سال پیش، نسبت به ایده آمریکایی ها مبنی بر تحمیل تحریم های جهانی علیه روسیه چه واکنشی نشان دادند. به دلایل خیلی ساده میتوان فهمید، از رویارویی و ایجاد بلوا در این منطقه چه نیروهایی سود می برند. خصوصا از همسایگان میانمار. در این خصوص، حتی مسئله سیل جمعیت احتمالی پناهندگان توسط نیروهای فرامنطقه ای و ماجراجویان داخلی مطرح نیست اما باید در نظر داشت، در صورت ادامه تنش و درگیریهای داخلی میانمار، برای همه همسایگان چه اتفاقی خواهد افتاد. در شرق میانمار، قبیله هایی وجود دارند که بخشی از «مثلث طلایی» ( برمه، تایلند و لائوس.م) می باشند. این قبیله ها به کشت خشخاش اشتغال دارند و با به دست آوردن تریاک، هروئین تولید می کنند. هم اکنون این قبایل یاد گرفته اند که داروهایی مانند «مت آمفتامین» تهیه کنند که عمدتا به کشورهای همسایه صادر می شود. أخیرا مقامات تایلند فقط در یک مورد، 80 میلیون قرص مخدر را در مرزهای خود کشف و ضبط کردند. امری است واضح و روشن که تمام آسیا (و نه تنها آسیا) به یک قدرت قوی و قابل اعتماد در میانمار نیاز دارند. نقش دست اندرکاران مواد مخدر در اغتشاشات فعلی «مردم علیه ارتش» هنوز ناشناخته است. هر چند حقایق در مورد دخالت این نیروها نمی تواند پنهان بماند. بدون تردید هرج و مرج برای مافیای کنسرسیوم ها و باند های مواد مخدر شرایط بسیار مناسبی را رقم می زند. مسئله دیگر حوادث داخلی میانمار، ورود تایوان، به عنوان یک بازیگر جدید در حوادث« انقلابی» این کشور است. بدیهی است، پکن آنچه را در میانمار اتفاق می افتد، بسیار دقیق دنبال می کند و گاهی اطلاعات کسب شده را به دنیای خارج منعکس می کند. به عنوان مثال، روشن شد که تجار تایوانی، در میانمار در حمایت از تظاهرات علیه ارتش فعال است. تایوان، اسکناس های جعلی چینی که در بانک های این کشور بسته بندی شده است را به این کشور ارسال می کند اما ازهمه مهمتر، یک سازمان، خواستار پیوستن به «اتحاد چای شیر» شده است. (یک سازمان ضد چینی مجازی که تقریباً به طور انحصاری در اینترنت فعالیت دارد). این سازمان، طبقه متوسط و جوان را در سراسر آسیا علیه چین و چینی ها تحریک می کند. همزمان، گردانندگان این تشکیلات، افراد را برای ترتیب دادن تظاهرات در مکان های مختلف و غیر منتظره تشویق می کند. چنانچه تایوان نیز در عزم خود نسبت به دامن زدن درگیری با چین ادامه دهد، معضلات این منطقه قطعا پیچیده تر خواهد شد. ذکر این واقعیت نیز قابل مطالعه است که خلاصی یافتن از ویروس همه گیر، با محاسبه خسارات اقتصادی و تغییرات سیاسی در سراسر منطقه همراه خواهد بود و آینده روشنی را نوید نخواهد داد. برگردیم به این سوال که چرا آسیا اروپا نیست. در مورد بلاروس، تحریک کننده گان شورش های مشابه در بدو امر، کشورهای همسایه مانند لهستان، لیتوانی و چند کشور دیگر بودند اما در آسیا، در یک وضعیت مشابه با میانمار، برخورد همسایگان برای خاموش کردن «انقلاب های رنگی» دقیقاً برعکس همسایگان بلاروس عمل می شود. شاید نکته اساسی و قابل تأمل، در وضعیت رسمی کشورهای اروپایی باشد: تقریباً همه آنها عضو سازمان نظامی ناتو و اتحادیه اروپا هستند، در حالی که در آسیا چنین نیست. به احتمال زیاد این مسئله بر می گردد به حافظه تاریخی: آنچه ایالات متحده در دهه های 60-70 قرن گذشته در آسیا انجام داد (جنگ در هندوچین، که تاثیرات آن برای ساکنان منطقه هولناک و فاجعه بار بود). یا شاید واقعیت دیگری نیز مطرح می باشد. یعنی تمدن های آسیایی که هزار یا دو هزار سال از تمدن های اروپایی قدیمی ترند و هوش، فراست و عاقبت اندیشی مردم آسیا مزیتی بر تمدن اروپایی است! https://ria.ru/20210408/sverkhderzhava-1727245479.htm تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 782 - 25 فروردین 1400