اصلاح طلبان چه نقشی می توانند در انتخابات1400 داشته باشند؟ |
31 حزب و جمعیت و گروه "اصلاح طلب" هفته گذشته یک جلسه انتخاباتی برگزار کردند. این جلسه به تشکیل "جبهه اصلاح طلبان ایران" به ریاست بهزاد نبوی انجامید و محمود صادقی، فرج کمیجانی، باقری، آذر منصوری و شهیندخت مولاوردی به عنوان مسئول تدوین آیین نامه جبهه اصلاح طلبان ایران انتخاب شدند. در این جلسه همچنین شماری از چهرههای احزاب اصلاح طلب برای "یکپارچه سازی راهبرد اصلاح طلبان در انتخابات" برگزیده شدند. در حال حاضر مهمترین مشکل درونی جبهه اصلاح طلبان فقدان برنامه است. در این جبهه احزاب و شخصیتهایی حضور دارند که از یک برنامه تولید صنعتی و استقلال ملی، همرا با بخش خدمات عمومی جدی و نیرومند و عدالت اجتماعی بعنوان پیش شرط توسعه پشتیبانی می کنند، در کنار کسانی که خواهان یک اقتصاد تجاری و اجرای برنامههای نولیبرالیستی هستند. آن هم نه برنامههایی از نوع چین یا کره جنوبی یا ویتنام که بخواهد از امکاناتی که نولیبرالیسم و صنعت زدایی در غرب ایجاد کرده به شکل معکوس و بسود جذب صنایع و توسعه صنعتی و اقتصادی ملی استفاده کند، بلکه می خواهد همان برنامههایی را که به انحطاط دهههای اخیر در غرب منجر شده، درست به همان شکل و مو به مو در ایران پیاده کند، یعنی اقتصاد عقب مانده ایران را عقب مانده تر کند و تار و پود صنعتی موجود و قبلی کشور را بگسلاند. در زمینه سیاست خارجی نیز در کنار کسانی که خواهان روابط متوازن و متعادل با همه جهان و استفاده از ظرفیتهای همه کشورها هستند، "اصلاح طلبانی" وجود دارند که شیفته توهمات خویش درباره غربند و می خواهند آینده ایران را در ستیز با روسیه و چین و ونزوئلا و و یتنام و کوبا و هر کشوری که حاضر به همسویی یا زانو زدن دربرابر اروپا و آمریکا نیست، بسازند. این "اصلاح طلبان" از این نظر واپسگراتر از بخشی از "اصولگرایان" هستند. این ترکیب ناهمگون از عناصر واپسگرا و مترقی در یک جمع و حتی گاه در یک فرد، طبعا نه می تواند اعتماد عمومی را جلب کند و نه می تواند برنامهای مورد قبول همگانی، معتدل و متوازن برای آینده ایران ارائه دهد. اگر اصلاح طلبان توان آن را داشتند که برخلاف همه انتخابات گذشته، برنامه روشنی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده ارائه دهند، آنوقت می توانستند در انتخابات تاثیرگذار باشند، یعنی دیگر نیروها و جریانهای سیاسی را وادار کنند که در برابر برنامه آنان موضعگیری کنند و از این طریق جذب نیرو کنند. ولی بدلیل همان تناقضات درونی از چنین کاری ناتوانند و در نهایت باید به چند کلی گویی که دیگر کسی را به خود جلب نمی کند بسنده کنند. نتیجه این می شود که گرایش مردم در دو سمت می تواند حرکت کند: یا اصلا در انتخابات شرکت نکنند، یا اگر شرکت می کنند به کسانی رای دهند که احساس می کنند قادر به پیشبرد نظرات خود به زور یا به تعامل هستند. اما کار فقط برای "اصلاح طلبان" نیست که پیچیده است. برای "اصولگرایان" نیز به همین شکل و از همه پیچیده تر برای بیت رهبری و راس نظام است که می خواهند انتخابات 1400 را "مهندسی" کنند. به هر حال کسانی در بیت رهبری و از جمله فرزند رهبر، مجتبی خامنه ای، می دانند که مسئله تعیین رهبری آینده کشور در دوران ریاست جمهوری پس از 1400 تعیین و در نتیجه سرنوشت آنها در انتخابات آینده تعیین خواهد شد. اکنون باید دید که اصلاح طلبان، خود برای خود چه نقشی در این مهندسی پیچیده یا شاید برهم زدن آن می توانند قائل باشند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 776 - 29 بهمن ماه 1399