پادشاه مراکش شوالیه خیانت به آرمان مردم صحرای غربی سرگی کاژمیاکین- روزنامه پراودا ترجمه- آزاده اسفندیاری |
سیستم سرمایه داری جهانی با ترسیم مجدد مرزها، از جمله با واگذاری صحرای غربی به مراکش در آفریقا، همچنان ناقض قوانین بینالمللی است. در این رابطه ایالات متحده آمریکا و کشورهای همسو، نشان دادند که در جهان، استعمار هنوز یک واقعیت عینی است. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حتی پس از آن، می توان این جمله را به تکرار شنید که دونالد ترامپ، حتی یک جنگ را به راه نیانداخت. در صورتی که بمب ها و موشک های آمریکایی در سراسر جهان، به کشتار مردم ادامه دادند. گلوله باران سوریه، ترور قاسم سلیمانی ژنرال ایرانی، حملات منظم به پایگاه های شبه نظامیان شیعه در عراق و پشتیبانی همه جانبه از تجاوزات به یمن که در آن تا به حال هزاران انسان جان خود را از دست داده اند. در افغانستان، با فرمان ترامپ، فعالیت نیروی هوایی آمریکا شدت گرفت و تلفات غیر نظامیان سالانه دو برابر بیشتر شد و تا 1100 نفر رسید. واشنگتن به راه انداختن «انقلاب های رنگی» را ادامه داد، با اقدام به کودتا، یا تلاش جهت براندازی حکومت در بولیوی، ونزوئلا، هنگ کنگ و... از پای ننشست. جا دارد به منفورترین میراث دولت ترامپ، که تخم بحران ها و درگیری های آینده در سراسر جهان را کاشته است توجه کنیم. وخیم تر شدن اوضاع در اطراف ایران، تشدید بحران تایوان و دریای جنوبی چین، شعله ور تر ساختن اختلافات جمهوری خلق چین و هند، بر هم زدن توافق های اسرائیل و فلسطین، نقض آشکار مقاوله نامه های سازمان ملل متحد به عنوان احترام به حق حاکمیت و غیرقانونی بودن تصرفات خشونت آمیز سر زمینهای دیگران... همچنین، ایالات متحده، بلندی های جولان اشغالی و کرانه باختری رود اردن را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناخت. در آفریقا نیز قدم های مشابه جهت منازعه دراز مدت برداشته شد. در ماه دسامبر پادشاهی مراکش، به دنبال امارات، بحرین و سودان از برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل خبر داد. واسطه این ارتباط ایالات متحده بود كه در ازای تبعیت از اسرائیل، كنترل صحرای غربی به رباط داده شد. در اعلامیه مشترکی که در 23 دسامبر سال گذشته توسط ایالات متحده، اسرائیل و مراکش صادر گردید، اشاره شده است که تشکیل یک کشور مستقل صحرای غربی «یک گزینه غیرواقعی برای حل منازعات است» و تنها راه حل ممکن «برای صلح عادلانه و پایدار» خودمختاری تحت حاکمیت مراکش خواهد بود. در حمایت از این تصمیم، وزارت امور خارجه آمریکا از تأسیس کنسولگری در صحرای غربی خبر داد و نقشه های جغرافیایی تصحیح شده را منتشر کرد. محمد ششم پادشاه مراکش، بالاترین افتخار پادشاهی« نشان محمد» را به ترامپ اعطا کرد و او نیز « لژیون افتخار» را به محمد ششم. صحرا، در شرایطی به مراکش واگذار میشود که طی سال ها، صد ها هزار نفر از ساکنان آن منطقه، با یک و نیم قرن مبارزه غرور آمیز علیه استعمار مبارزه کرده اند. در پایان قرن نوزدهم، منطقه وسیعی در ساحل اقیانوس اطلس آفریقا، با وسعتی بیش از کشور انگلیس، توسط اسپانیا اشغال شد. پس از یک قرن، جنبش آزادی بخش ملی در صحرای غربی به نام Frente Polisario که یک سازمان چپ گرای ضد امپریالیستی بود خواستار استقلال شد. سال 1975 اسپانیا، اجبارا موافقت کرد با شرایطی صحرای غربی را ترک کند. به آن شرط که صحرای غربی متعهد شود در ازای حفظ حقوق ماهیگیری و کنترل صنعت معدن به مراکش و موریتانی را بپذیرد. دلیل واقعی توافقنامه ترس از ظهور متحد دیگری با نام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در آفریقا بود. به ویژه از آنجا که Polisario توسط کشورهای الجزایر و لیبی با گرایشات سوسیالیستی پشتیبانی می شد. مبارزان صحرای غربی مجبور بودند با شرایط جدید نیز از حق استقلال خود دفاع کنند. سرانجام موریتانی، از صحرا عقب نشینی کرد اما مراکش با حمایت فرانسه و سایر کشورهای غربی به اشغال خود ادامه داد. به نوبه خود Polisario استقلال خود را با نام جمهوری دموکراتیک عربی صحرا اعلام کرد. جمهوری جدید با بیش از 80 کشور جهان به رسمیت شناخته شد و به عضویت اتحادیه آفریقا و سازمان ملل در آمد. حفظ جمهوری جدید تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت امکان پذیر بود اما با تخریب و سقوط کشورهای سوسیالیستی، کار دفاع از کشور امکان پذیر نبود و رهبران آن کشور، مجبور به اعلان آتش بس شدند. پادشاهی مراکش متعهد به برگزاری همه پرسی استقلال شد ولی به سرعت صحرای غربی را «استانهای جنوبی خود» خواند. رباط سیاست ترکیب جمعیت صحرای غربی با شهروندان خود را پی گرفت و تبعیض قومی را نسبت به مردم بومی و سرکوب وحشیانه اعتراضات دنبال کرد. نتیجه منطقی دخالت آمریکا، انتقال حقوقی صحرا به مراکش بود. تعداد دیگری از کشورها از جمله فرانسه، ترکیه، عربستان سعودی و ... بلافاصله از تصمیم آمریکا حمایت کردند. کمتر کشوری وجود دارد که جرات ابراز محکومیت آن را داشته باشند. در این میان، تنها عبدالمجید طبون، رئیس جمهور الجزایر خاطرنشان کرد: مشکل صحرای غربی مشکل استعمار است و به جز همه پرسی راه حل دیگری ندارد. مسکو بیان اصطلاحات محتاطانه تری را ترجیح داد. وزارت خارجه روسیه با یادآوری قطعنامه های سازمان ملل، همزمان از نزدیک شدن مراکش با اسرائیل استقبال کرد. با این حال، اخیرا САДР ( جمهوری دمکراتیک صحرای غربی) خاتمه تعهدات پیمان سال1991 و از سرگیری مبارزه مسلحانه را اعلام کرد. در ادامه، بسیج داوطلبان در منطقه شروع شده است. محمد سالم اولد سالک، وزیر امور خارجه САДР گفت: جنگ تا زمان خروج كامل نیروهای اشغالگر ادامه خواهد یافت. این سازمان از موضع گیری نا روشن سازمان ملل انتقاد می کند. آنتونیو گوتریش، دبیر کل سازمان ملل در آخرین گزارش خود، با جدیت از برگزاری همه پرسی جلوگیری میکند و همچنین در حال انتصاب نماینده ویژه جدید برای بررسی حوادث صحرای غربی است و چشم خود را بر نقض گسترده حقوق بشر توسط مراکش، از جمله شکنجه و کشتار مردم، بسته است. برخلاف درخواست مقامات САДР جهت بازگشت به معاهدات بین المللی لگد مال شده توسط ترامپ، بعید به نظر می رسد دولت جدید آمریکا قصد تجدید نظر در تصمیم ترامپ را داشته باشد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه جدید ایالات متحده، از تحکیم امنیت اسرائیل خبر داد و از توافق نامهها با کشورهای مسلمان دفاع کرد. دلیل دفاع بلیکن از اسرائیل، منافع جدی واشنگتن است. طبق گزارش رسانه های مراکش، ایالات متحده در حال آماده سازی افتتاح پایگاه نظامی در صحرای غربی است. بخشی از نیروهای اروپایی نیز در آنجا مستقر خواهند شد. ملاقات بلهیرال فاروق، فرمانده منطقه جنوبی نیروهای مسلح مراکش، با ژنرال آمریکایی اندرو رولینگ، تأیید این واقعیت است که مقدمه ورود نیروهای نظامی به گرگرات، ( منطقه بین موریتانی و صحرا ) در حال فراهم شدن است. اساسا مراکش در حال تبدیل شدن به پایگاه اصلی ایالات متحده در آفریقای شمالی است. تنها در سال 2020، رباط 25 جنگنده F-16 و 24 فروند بالگرد آپاچی را به قیمت 4.4 میلیارد دلار خریداری کرد. این امر باعث شد، پادشاهی مراکش به بزرگترین خریدار مجموعه نظامی - صنعتی آمریكا در این قاره تبدیل شود. ضمن اینکه رباط همراه با کشورهای تونس و سنگال، سالانه در تمرینهای نظامی مشترک «شیر آفریقایی» با ایالات متحده شرکت می کند. مراکش تنها منطقه مورد توجه آمریکا در آفریقا نیست. بیش از 7 هزار نفر از پرسنل ارتش آمریكا در این قاره در سی پایگاه نظامی مستقر می باشند. هر چند حضور این تعداد، بدون احتساب نیروهای عملیات ویژه و مأموریت های آموزشی است. شمال قاره خصوصا مورد توجه واشنگتن می باشد. بیش از 800 نیروی نظامی فقط در نیجر مستقر شده اند و پس از گسترش برنامه ریزی شده پایگاه هوایی در «آگادز» در این کشور، تعداد آنها حتی بیشتر خواهد بود. نیروهای نظامی آمریکا در سنگال، بورکینافاسو، مالی و سایر کشورها استقرار یافته اند. ضمن اینکه باید نیروهای ناتو شرکت کننده در عملیات برخان، به این نیروها را اضافه کرد. در این مرکز یک گروه 5000 نفره نظامی فرانسوی مستقر است که در مالی، چاد، بورکینافاسو، نیجر و موریتانی فعالیت دارند. این نیروها دلیل حضور رسمی خود را جنگ با اسلامگرایان عنوان می کنند. در حالی که نتایج عکس حاصل می شود. طی چهار سال گذشته، تعداد قربانیان حملات تروریستی در کشورهای منطقه رقم 5 برابر بیشتر را نشان می دهد. در همین مدت تعداد گروههای تروریستی فعال از 5 گروه به 25 گروه افزایش یافته است. باید توجه داشت، غنی ترین سرمایه های این کشورها به غرب سرازیر می شود. به عنوان مثال، صحرای غربی دارای ذخایر زیادی فسفر و نفت دریایی است. استخراج طلا در مالی رتبه سوم قاره را دارد و نیجر، یکی از پنج کشور استخراج اورانیوم در جهان است. ضمن این که معادن مواد اولیه استراتژیک این کشور، در مجاورت پایگاه « آگادز»، واقع شده است. یک جام وسوسه انگیز دیگر در قاره سیاه، برای غربیها الجزایر است. کشوری با بیشترین تولید نفت و گاز در منطقه و وسیع ترین سر زمین آفریقا. پس از جنگ خونین استقلال و رهایی از استعمار فرانسه، این کشور، جهت گیری سوسیالیستی را انتخاب کرد. با وجود اصلاحات دهه های اخیر، دولت کنترل اقتصاد را همچنان در دست دارد. تولید هیدروکربن ها توسط شرکت دولتی Sonatrak کنترل میشود. حکومت برای سوخت و کالاهای اساسی به مردم یارانه می دهد، خدمات بهداشتی و درمانی رایگان است. در نتیجه، الجزایر از نظر توسعه انسانی و امید به زندگی (4 سال بیشتر از روسیه) در صدر کشورهای آفریقا و سطح نابرابری کشور، در پایین ترین درجه ها در جهان است. حتی مشکلات اقتصادی سال گذشته نیز مقامات الجزایری را وادار به تغییر مسیر نکرد. با این حال، پیشنهاد کمک صندوق بین المللی پول را رد کردند. لازم الاجرا کردن توافق نامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا را به تعویق انداختند و لیستی از مناطقی که ایجاد سرمایه گذاری مشترک با کنترل سرمایه خارجی را مورد تأیید قرار دادند. از جمله آنها می توان به انرژی، معدن، داروسازی، راه آهن، فرودگاه و ... اشاره کرد. روند مشابه سیاست داخلی در سیاست خارجی نیز وجود دارد. الجزایر از برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل تا زمان تأسیس کشور مستقل فلسطین امتناع کرده است. این کشور پس از انعقاد توافق نامه همکاری جامع استراتژیک با جمهوری خلق چین، به طور فعال در استراتژی «یک مدار، یک گزینه»- احیای جاده ابریشم- شرکت می کند. در چارچوب این برنامه، بندر الحمدانیه، در آب های عمیق در حال ساخت است. فرودگاه پایتخت در حال مدرن سازی و بزرگراهی با سرعت قابل توجه در حال اجرا است که سواحل مدیترانه را با همسایگان جنوبی الجزایر - مالی و نیجر متصل می کند. جمهوری خلق چین، شریک تجاری اصلی الجزایر است. این کشور 70 درصد سرمایه گذاری چین در کشور های شمال آفریقا را به خود اختصاص می دهد. روسیه و چین سهم اساسی خریدهای دفاعی این کشور را تأمین می کنند. واکسن ویروس کرونا نیز از این دو کشور وارد می شود. اوضاع در اطراف صحرای غربی و به طور کلی، سیاست آفریقایی ایالات متحده و سازمان نظامی ناتو یک هدف آشکار دارد - بلعیدن الجزایر و تضعیف پکن. مراکش، با افتادن در دام واشنگتن، روابط بسیار تیره ای با الجزایر دارد. مرز دو کشور از سال 1994 بسته مانده و دلیل آن هم پشتیبانی الجزایر از САДР است. در استان تیندوف الجزایر، پناهندگان صحرای غربی در اردوگاه های پناهندگان استقرار یافته اند. علاوه بر محاصره الجزایر و تلاش برای فشار دیپلماتیک (چند هیئت آمریکایی اخیراً از این کشور بازدید کرده اند) نیروهای خارجی ممکن است تلاش کنند وضعیت سیاسی داخلی را نا آرام کنند. هر چند در حال حاضر الجزایر، کشور آرامی نیست. اخیرا جنبش اعتراضی در این کشور منجر به استعفای رئیس جمهور عبدالعزیز بوتفلیقه شد. به هر صورت موقعیت دولت فعلی قوی نیست. اخیرا در همه پرسی اصلاحیه های قانون اساسی، میزان مشارکت مردم کمتر از 25 درصد بود. نباید از یاد برد که در دهه 1990، الجزایر درگیری خونینی را با «اسلام گرایان» تجربه کرد. https://gazeta-pravda.ru/issue/12-31072-58-fevralya-2021-goda/pod-flagom-bezzakoniy تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 777 - 6 اسفند ماه 1399