راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 777

مافیاهای حاکم، اجازه اتحاد

راهبردی با چین و روسیه را میدهند؟

 

 

با خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید و روی کار آمدن دولت جو بایدن، بنظر می رسد که رهبری جمهوری اسلامی نیز درصدد محکم کردن مناسبات خود با کشورهای روسیه و چین و پذیرش ضرورت داشتن متحدانی در جهان است.

در پیش گرفتن هر سیاستی نیاز به لوازم و پیش زمینه هایی دارد. در عرصه مناسبات جهانی نیز محکم کردن پیوندها و اتحادها مستلزم گفتن حقایق به مردم درباره دلایل و زمینه های اتحادهاست. به همین دلیل اعلام برخی از همکاری های ایران با کشورهای چین، روسیه و کوبا در زمینه مبارزه با کرونا دارای اهمیت است. اینکه مثلا ایرانیان برای نخستین بار پس از سالها دانستند که واکسن هپاتیت در ایران با انتقال تکنولوژی از کوبا ساخته شده یا اکنون نیز با کمک آن کشور در حال تولید واکسن داخلی کرونا  هستیم. یا مثلا واکسنی دیگر با چین در حال تولید است. حتی خرید واکسن از روسیه و تولید آن در داخل شاید در کشورهای دیگر مسئله ای عجیب بنظر نیاید ولی برای ایران عجیب است.

زمامداران جمهوری اسلامی براساس سیاست قاجاری، با نشستن میان دو صندلی شرق و غرب تا به امروز کوشش کرده اند هر نوع کمک به ایران را از ناحیه کشورهایی که می گویند می خواهند با آنان "روابط راهبردی" داشته باشند انکار کنند. اگر از روسیه سلاح خریدند، عکس ایران را روی آن چسباندند و گفتند خودمان ساختیم. از کوبا تکنولوژی واکسن اوردند و گفتند خودمان ساختیم. یا به گفته جواد منصوری سفیر سابق ایران در چین، سد طالقان را از صفر تا صد چینی ها ساختند اما روز افتتاح چینی ها را کنار گذاشتند و گفتند "این سد به همت مهندسان ایرانی" ساخته شد. یا این پیشنهاد به چین که نفت ایران را بخرد و پولش را به دلار بپردازد تا ایران با آن دلار از اروپا جنس وارد کند. نباید گمان کرد که اینها تنها برآمده از عقده ها و کمبودها و ناتوانی های زمامداران حکومت و قصد آنها به خودنمایی است. این مهم تر از همه برای این است که مبادا ایرانیان بدانند که کشورهای دیگر به ما کمک نیز می کنند.

به همین شکل است سرپوش گذاشتن و نگفتن واقعیت به مردم درباره ضررهای اقتصادی سنگینی که به چین و روسیه بابت تحریم ایران یا بابت آتش زدن سفارت عربستان و خراب شدن روابط ایران با کشورهای عرب منطقه وارد آمده است. یا مثلا نگفتن این واقعیت به مردم که ویران شدن سوریه بابت آن بود که در سال 1387 بشار اسد رئیس جمهور سوریه تهدید سارکوزی رئیس جمهور فرانسه را که یا اتحاد با ایران را کنار بگذار و یا سوریه را ویران می کنیم نپذیرفت و کنار ایران ایستاد. این را به مردم نمی گویند ولی مدام درباره مدافعان حرم و اینکه ما به سوریه کمک می کنیم داد سخن می دهند.

در ادامه همین سیاست است که پس از چهل سال به مردم نمی گویند که مثلا فلان واکسن با کمک تکنولوژی کوبایی ها در ایران ساخته شده است.

بنابراین تاکید بر رابطه استراتژیک میان ایران و روسیه و چین در نامه خامنه ای به پوتین را باید یک حادثه مهم و نشانه ای از یک تغییر رویکرد تلقی کرد.

 اگر می خواهیم با کشورهایی روابط راهبردی و استراتژیک داشته باشیم این مسیر را باید ادامه داد. کمک هایی را که دیگران به ما می کنند باید به مردم گفت، نه آن که در برابر روسیه ستیزی و چین ستیزی که قطعا غرب از خارج و سرمایه داری تجاری از داخل آن را رهبری می کنند سکوت کرد. در اینصورت است که می توان یک روابط پایدار را بنا کرد. این البته با منافع سرمایه داری تجاری ایران که نگران است مبادا روابط ایران با کشورهایی مانند روسیه و چین از طریق قراردادها و مناسبات دولتی برقرار شود و سر آنها از دریافت ارز و واردات کالا بی کلاه بماند همسو نیست. ولی منافع ملی ایران را نمی شود تابع منافع تجاری کرد که فقط به واردات کالای بقول خودشان "مرغوب" اروپایی برای ورشکست کردن تولیدکننده "ناکارآمد" داخلی می اندیشند یا به صادرات مواد خام و نیمه خام و کشاورزی. بنای روابط راهبردی و استراتژیک از یک سمتگیری اقتصادی متفاوت با آنچه در سه دهه گذشته در ایران حاکم بوده نیازمند است. به تعبیری دیگر، تغییر مسیر اقتصادی که در سه دهه گذشته همسو با بانک جهانی پیش برده شده و بزرگترین ضربات را به استقلال ملی ایران زده است. استقلال این نیست که در خیابانها شعار علیه امریکا و اسرائیل بدهند. استقلال ملی یعنی ایستادن روی دو پای اقتصاد و سیاست مستقل و توانا و جلب و جذب وسیع ترین اقشار مردم در پشت این سیاست. فعلا این دو پا فلج است و ایران روی ویلچر (چرخ افراد فلج) حرکت می کند. برای روی پا ایستادن این ویلچر نشین، ابتدا باید دندان تیز و درنده سرمایه داری تجاری که رابطه مافیائی را در قلب نظام شکل بخشید کشید و این دشوارترین اقدام برای غفلت 30 و چند ساله است و دور از انتظار نیست که همراه شود با تنش های بسیار سهمگین. از جمله ترور و حتی مقاومت های مسلحانه برای حفظ این دندان تیز. آن سیاست راهبردی که قرار است ایران را در کنار چین و روسیه قرار دهد، در داخل کشور نیز باید مردم را در کنار حکومت قرار دهد. درحالیکه ما شاهد چنین شرایطی در داخل کشور نیستیم و همانگونه که خبرگزاری "راشا تودی" اخیرا منتشر کرده، در مسیر اتحاد با چین و روسیه نیز تاکنون افت و خیزهائی پیش آمده که چین و روسیه بارها در باره آنها گلایه و انتقادهای خود را محرمانه به رهبر جمهوری اسلامی منتقل کرده اند. قطعا بخشی از این افت و خیزها نتیجه مقاومت مافیاهای حاکم در نظام از چرخش به سمت چین و روسیه به امید ادامه پیوند با غرب بوده است. به همین دلیل است که تا پیچ و مهره های اتحادی که در نامه رهبر جمهوری اسلامی به پوتین به آن اشاره شده در داخل کشور سفت نشود، از حرکت ماشین اتحاد در خارج از کشور نمی توان اطمینان داشت. و این یعنی همان گلایه ای که چین و روسیه از ایران داشته اند و درگزارش راشا تودی به آن اشاره شده است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

  



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 777  -  6 اسفند ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت