"بحران" کنونی ایران میراث کودتای 88 است! |
سالگرد راه پیمایی ساندیسی 9 دی امسال در بی اعتنایی و نفرت مردم برگزار شد. بحران همه جانبه حکومت و نفرت عمومی در حدی است که جایی برای اینگونه سالگردها باقی نگذاشته است. امروز بسیاری از مردم می دانند که بخش تعیین کننده سرنوشتی که بر کشور ما حاکم شده نتیجه کودتای سال 88 علیه میرحسین موسوی و علیه انتخاب مردم بود. در نتیجه این کودتا و کشاندن ایران به زیر سایه تحریمها بود که از درون سرمایه داری تجاری و باندهای قدرت انواع مافیاها تحت عنوان دور زدن تحریمها شکل گرفتند و اقتصاد کشور را به زیر چنگ آوردند. بنحوی که امروز یکی از مسائل عمده کشور چگونگی وداع با میراث کودتای 88 است نه بزرگداشت راه پیمایی ساندیسی علیه آن. با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب، سی سال از رهبری آقای خامنه ای، 12 سال از کودتای 88 ما همچنان بر سر همان دوراهی ایستاده ایم که چهل سال پیش ایستاده بودیم اما در شرایطی به مراتب وحشتناک تر و اسف بار تر. امروز نیز دو راه حل دربرابر کشور ما و سمتگیری اقتصادی آن وجود دارد. بخش بزرگی از گردانندگان حکومت و بستگان آنها، سرمایهداران تجاری و صاحبان بنگاههای خصوصی سازی شده، بخشی از سپاه و نیروهای امنیتی که دارای قدرت فوق اقتصادی هستند، محافل تاثیرگذاری درون دولت، قوه قضاییه، مجلس، بیت رهبر و بنگاهها و کارتلهای اقتصادی وابسته به آن و همه کسانی که بنوعی امکان برخورداری از رانت را دارند خواهان ادامه مسیر سه دهه گذشته و بهره گیری از رانتها و خصوصی سازیها و ادامه فساد و غارت ثروت ملی هستند. در مقابل بسیاری از اقتصاددانان غیرحکومتی ایران و فعالان سیاسی و مدنی و اجتماعی در مجموع از راه حلهایی پشتیبانی می کنند که به سیاستهای دولت موسوی در دهه 60 و برنامه اقتصادی وی در انتخابات 88 نزدیک است. آنها خواهان پایان دادن به غارت کشور تحت عنوان خصوصی سازی، بهبود وضعیت معیشت کارگران و زحمتکشان، کمک به تولیدکننگان، تنظیم نظام مالیاتی، هماهنگ شدن همه قوا برای اجرای اصلاحات عمیق اقتصادی، کوتاه کردن دست تجار و صادرکنندگان و واردکنندگان از اقتصاد، تقویت تولید داخلی، اصلاح نظام بانکی، ادغام بانکها و دولتی کردن آنها، بازگشت معادن به مالکیت عمومی و اقداماتی دیگر از این دست هستند تا بتوان از بحران کنونی با زیانهای کمتری عبور کرد. انتخابات ریاست جمهوری آینده هرچند زیر سایه بحران سیاسی و نظامی و مناسبات خارجی برگزار می شود ولی باز همان دو راهی که چهار دهه است کشور ما در برابر آن قرار دارد در این انتخابات هم خود را نشان خواهد داد. آنچه طی 30 سال گذشته روی داده، آنچه موجب کودتای 88 شد و آنچه از پس این کودتا رخ داد همگی نشان می دهد که سمتگیری اقتصاد ایران به سوی اقتصاد رانت و غارت هرچند اجتناب پذیر بود ولی تصادفی نبود. کودتای 88 و تقابل احمدی نژاد و موسوی بنوعی ادامه تقابل علی خامنهای و موسوی در شرایطی تازه بود. آقای خامنهای با حمایت از احمدی نژاد به همان راهی رفت و می خواست برود که در دوران ریاست جمهوری خود برعلیه موسوی بدنبال آن بود. دوگانه احمدی نژاد – موسوی، یا خامنهای – موسوی پدیده ای آغاز شده در سال 88 نبود، همانطور که رویدادی خاتمه یافته پس از آن هم نشد. این دوگانه، نماینده دو راه در انقلاب بود که سرانجام یکی بر دیگری غلبه کرد و سرنوشت امروز ما را رقم زد ولی با هر بحران تازه مجددا این دو راه مطرح می شود و جبهه بندیهایی در حول آن شکل می گیرد. یک راه بطور خلاصه کشور را متکی بر اقتصاد تجاری و منافع تجار به زیان تولیدکنندگان و زحمتکشان می خواهد و راه دیگر متکی بر اقتصاد تولیدی و بسود تولیدکنندگان و نیروی کار. تفاوت این دو راه هم در شعار نیست، بلکه تفاوت در سمتگیریهاست و هر بار و هر زمان این دو راه به شکلهای مختلف به جلوی صحنه می اید و خود را به همه تحمیل می کند زیرا نظام اقتصاد تجاری حاکم بر ایران بنا به ماهیت خود وابسته به بازار جهانی مواد خام و نسبت به تحولات جهانی شکننده است. این شکنندگی به طور ادواری با هر بالا و پایین شدن بهای نفت و گاز و مواد خام، یا تحت تاثیر نوع مناسبات ایران با اروپا و امریکا و جهان، اقتصاد ایران و در نتیجه سیاست آن را تحت نوسانات شدید خود قرار میدهد. در هر دور از این نوسانها، دو راه حل در برابر ایران و اقتصاد ایران قرار میگیرد. تجار و غارتگرها از این وضع ثروتمند می شوند و بنابراین برای ادامه آن می ایستند و اگر لازم باشد مانند 88 کودتا می کنند. توده مردم و قربانیان اقتصاد تجاری نیز از آنسوی بدنبال راهی برای بهبود معیشت و زندگی خود و پایان سلطه رانت خوارها خواهند بود. هرچه بحران عمیق تر میشود، و هراندازه که سلطه رانت خوارها بر کشور افزایش مییابد، هرقدر بحران سیاسی در کشور تشدید می شود جدال این دو راه از نو قوت و قدرت می گیرد. با آنکه امروز اوضاع کشور بحران زده تر از آن بنظر می رسد که به برونرفت از بحراناندیشیده شود ولی هرگاه و تا هرجا که مسئله بقای ایران بعنوان یک کشور مطرح باشد این دو راه دوباره مطرح خواهد شد و روبروی هم قرار خواهد گرفت. در انتخابات ریاست جمهوری آینده هم هراندازه جنجال و حواشی بسازند شرایط برای طرح دوباره راه حلهای اقتصادی برونرفت جامعه از بحران فراهم خواهد شد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 770 - 17 دیماه 1399