"عسگر داوودی"

نظام سرمایه داری اختلالات ژنتیکی ـ مادرزادی اش را از همان بدو پیدایش در نطفه خود می پروراند. این بیماری 200 سال پس از پیدایش اش و 135 سال پس از اعلام استقلال آمریکا چهره واقعی خود را که در زیر خروارها دلار آغشته به خون پنهان کرده بود بروز می دهد. به گزارش کانال تلویزیونی «آرته» که تحت نظارت فرهنگی آلمان و فرانسه پخش می شود، فقط در سال 2020 در آمریکا بیش از 200 سیاه پوست بدست پلیس کشته شده اند! کلیه اتفاقات بویژه در چهار سال گذشته نشان می دهد که چهره عبوس و خشمگین و بحران زده حاصل از عملکرد ذاتی سرمایه داری با وجود کوشش های دستگاه عریض و طویل تبلیغات اجتماعی ـ سیاسی برای جلوه دادن جامعه ای شاداب، مرفه و ثروتمند اکنون از زیر پوشش دروغین و زرورقی خود بیرون افتاده است.این زرق و برق ظاهری و دروغین نتیجه بیش از صد سال تبلیغات رسانه های فرمایشی از هالیوود گرفته تا «بخش سینمائی سازمان سیا در صنعت فیلمسازی»، از کنسرن رسانه ای «بلومبرگ» با درآمد سالیانه بیش از 7 میلیارد دلار تا کنسرن رسانه ای «نیوزکورپوریشن» به مالکیت «روپرت مرداک» با در آمد سالیانه بالغ بر 33 میلیارد دلار در سال 1988 می باشد. به این اسامی می توان اسامی کنسرن های رسانه ای «مایکروسافت»، «گوگل» و «آپل» و... را نیز اضافه کرد. مقایسه تطبیقی درآمد «کنسرن های تولید افکار عمومی» نامبرده در بالا با میزان کسری بودجه دولت آمریکا نشاندهنده شکاف دهشتناکی است که به تضاد طبقاتی موجود در آمریکا مجال بروز داده است. گزارش شده است که کسری بودجه دولت آمریکا به سه تریلیون و 177 میلیارد و 586 میلیون دلار رسیده است. در نتیجه خدمات دولتی و دیگر وظایفی که انجام آن برای جامعه لازم و مفید است عملا تعطیل می ماند. به این رقم می توان میزان بدهی‌های دولت آمریکا را نیز افزود: این بدهی تا پایان ماه اکتبر2020  به 27 تریلیون و 195 میلیارد و 126 میلیون دلار رسیده است و این بدان معنا است که میزان بدهی هر شهروند آمریکایی تا پایان ماه اکتبر به طور متوسط 28 هزار و 262 دلار و میزان بدهی هر مالیات دهنده آمریکایی به طور متوسط 217 هزار و 934 دلار بوده است. عدم اطلاع رسانی بی طرفانه و پوشش دهی خبرهای بی محتوای و جنجالی در ترکیبی با بحران اقتصادی حاصل از «نئولیبرالیسم» و تولید افکار عمومی دروغین در آمریکا پس از سال ها اکنون پیامد خود را در هیئت بحرانی همه جانبه و فزاینده نشان می دهد. این فاصله طبقاتی از زمانی که دولت های غربی خصوصا دولت های ریگان و مارگارت تاچر از دهه 70 میلادی «کمربندهای اقتصادی جامعه» را در  امریکا و انگلستان سفت تر بستند و خدمات دولتی را از جامعه پس گرفتند، بتدریج سرعت پیدا کرد. در نتیجه در طول زمان «فاصله دو لبه قیچی به منزله فاصله طبقاتی در جامعه سرمایه داری» باز هم بیشتر و بیشتر شده و بحران حاصله شدت و حدت خود را نشان می دهد. بحران اقتصادی سال 2008 نشان داد که نتیجه وام دادن های تحمیلی و بدون پشتوانه مالی به اقشار ضعیف جامعه با هدف «آب کردن انواع کالاهای تولیدی» بویژه بمنظور فروش قسطی انبوهی از خانه های نوساز که روی دست کنسرن های خانه سازی باد کرده و مانده بود، چگونه می تواند به سلسله بحران های اقتصادی ـ اجتماعی جدیدی نه فقط در آمریکا بلکه در دیگر کشور های غربی و بعنوان مثال بطور حاد و مشخص در یونان منجر شود. پیش از این نیز ملت آمریکا توسط بمباران های تبلیغات تجاری حتی بیشتر از توان مالی و جیب خود بدهکار خرید «کالا های»تولیدی کنسرن های بزرگ بود. القاء فرهنگ خرید و مصرف، خاصیت نهادی نظام سرمایه داری است.

اکنون جامعه آمریکا جامعه ای عملا دوپاره است که در سمت راست آن طرفداران نظام بیمار سرمایه داری، متشکل از راست های افراطی، نئونازی ها، اوانجلیکها ( مسیحیان بشدت راستگرا و خرافاتی) ـ مسیحیت انجیلی یا تبشیری «اوانجلیسم» که شاخه‌ای از مسیحیت پروتستانی است و پیروان آن که نیمی از مسیحیان آمریکا را تشکیل می‌دهند، در انتخابات ریاست جمهوری در اکثریت خود (حدود 78 درصد) به ترامپ رأی دادند. این متدینین، بشدت ضد کمونیست می باشند. به گزارش صدای آلمان تحقیقی که موسسه تحقیقاتی «پیو» ساعاتی پیش از دومین مناظره پیش انتخاباتی ترامپ و بایدن منتشر کرد از قطبی‌شدن شدیدتر فضای مذهبی و فرهنگی جامعه آمریکا خبر داد و تداوم وضعیتی را تایید کرد که در انتخابات سال 2016 پدیدار شد. از سال 1994 تاکنون شمار رای‌دهندگان به جمهوریخواهان در میان مسیحیان اوانجلیکی 17درصد افزایش داشته است. تحقیق جامع موسسه «پیو» در سال 2019 نشان می‌دهد که جامعه آمریکا همچنان در مقام مقایسه با سایر کشورهای غربی جامعه‌ای مذهبی است. کابینه ترامپ شامل چهره‌هایی از میان مسیحیان اوانجلیکی آمریکا بود، از جمله «مایک پنس» که معاون اوست. ترامپ خود کسی است که انجیل را در مقابل کلیسا سر دست بلند کرد تا عکسش را در رسانه ها منتشر کنند و در اقدامی بحث‌انگیز و در اجرای آرزوی مسیحیان افراطی، سفارت آمریکا را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرد و عملا حاکمیت اسرائیل بر بخش شرقی بیت‌المقدس و پایتختی این شهر برای اسرائیل را به رسمیت شناخت. میزان نفوذ یهودیان آمریکا در بین «اوانجلیکها» بشدت بالا است و معتقدان به این شاخه از مسیحیت، طرفداران مصلحتی و افراطی اسرائیل می باشند. «مایک پمپئو» وزیر خارجه ترامپ نیز که از «مسیحیان اوانجلیکی» است، مدعی است: «خداوند به شدت در روندهای خاورمیانه درگیر است و او ترامپ را برای حمایت از اسرائیل علیه شر ایران برگزیده است.» اساسا اقشار راستگرای معتقد به «اوانجلیسم» در آمریکا دارای ترکیب ذهنی ـ فرهنگی زیر می باشند:

ـ مخالفت با محدود کردن فروش اسلحه، حتی مخالفت با اصلاح قوانین بمنظور محدود کردن حمل اسلحه در آمریکا،

ـ باور به خرافات و جادو و جنبل برای رسیدن حتی به مقاصد سیاسی،

موافق فروش اسلحه به دیگر کشور های جهان صرف نظر از اینکه مطابق قوانین بین المللی در آن مناطق یا کشورها درگیری و جنگ بوده باشد.

ـ بیگانه ستیزی، مهاجر ستیزی، کمونیست ستیزی و اسلام ستیزی.

در نقطه مقابل این اقشار بشدت راستگرای قطب بندی شده، بخشی از اقشار ضعیف اجتماعی از جمله کارگران و زحمتکشان قرار دارند. لازم به ذکر است که بدلیل تغییرات عظیم سیاسی ـ اقتصادی در سطح جهان در دهه های اخیر از جمله و مهم تر از همه «جهانی شدن» سرمایه داری و «جنگ های تحمیلی به دیگر کشورها» با رهبری آمریکا و انقلاب صنعتی «چهارم» و راه اندازی اینترنت، جهان عملا به یک «دهکده جهانی» تبدیل شده است و اقشار محروم جوامع بمراتب سریعتر، از حال و روز دیگر کشورها و جوامع نسبتا مرفه خبر دارند، طبیعی است این اقشار محروم بکوشند تا در حد توان خود از کیک موجود در سفره کشور های غربی، قطعه ای نیز نصیب خود کنند در نتیجه در اثر تحمیل جنگ های داخلی توسط کنسرن های امپریالستی، و برسرکار نشاندن حکومت های سرسپرده عملا به بحران های اقتصادی ـ اجتماعی در کشور های فقر دامن زده شده و در نتیجه بروز بحران های حاد داخلی بویژه به کشورهائی که دارای ثروت های طبیعی نیز هستند، مهاجرت راه حل فرار از بحران پنداشته می شود. در حال حاضر حدود 80 میلیون تن در سطح جهان کوشش دارند تا خود را به عنوان مهاجر و پناهنده به کشور های غربی برسانند. سه دلیل ذکر شده در بالا ( جهانی شدن سرمایه داری ـ جنگ های تحمیلی به مناطق محروم دارای ثروت های طبیعی و انقلاب صنعتی چهارم) در ترکیب با هم، به موج بیگانه ستیزی و راستگرائی افراطی در غرب دامن می زند و در نتیجه بخشی از اقشار زحمتکش در آمریکا و حتی اروپا که از سیاست های نئولیبرالیستی در جوامع خود آسیب دیده اند، ناخودآگاه به سمت مواضع راست در غالب مهاجرستیزی و نفی احزاب سنتی و دولت های قبلی سوق داده می شوند. نفی «نئولیبرالیسم» همیشه و در این مرحله و در مجامع صنعتی غرب به دلیل عینیت های متعدد موجود به معنی درک علمی از این دیدگاه ضد مردمی در بین اقشار زحمتکش نیست. در مرحله فعلی نارضایتی در غرب از منابع راست تغذیه می کند. این تمایل به راست حتی در بین بخش هائی از زحمتکشان بطور واضح نشان دهنده موفقیت رهبری و هدایت آن «مراکزی» است که «فرماندهی تولید افکار عمومی و قطب بندی کردن» آن را به عهده دارند. تمام این اقدامات در جوامعی که مدعی آزادی و دموکراسی هستند در شرایطی اعمال می شود که جنبش چپ با توجه به فروپاشی «سوسیالیسم واقعا موجود» و «انقلاب صنعتی چهارم» هنوز نتوانسته است، تا استراتژی منسجمی برای ادامه راه خود ارائه دهد. (این سخن به این معنی نیست که دانشمندان مارکسیست در حال بحث و مجادله لفظی نیستند. باید متذکر شد که جنبش چپ بدلیل حقانیت تاریخی خود همچنان آتش زیرخاکستر است.) ایدئولوگ های سرمایه داری در شرایط عدم حضور کامل جنبش چپ موفق شده اند، بخش هائی از ایدئولوژی خود را در بین اقشار زحمتکش جامعه نفوذ داده و توجه سیاسی ـ فرهنگی آنها را به راست سوق دهند.

در نقطه مقابل اقشار راستگرای مسلح به انواع سلاح های قابل حمل در جامعه آمریکا، اقشار به اصطلاح متمایل به چپ قرار دارند. استفاده از اصطلاح چپ به معنی ایدئولوژی چپ نیست . مهاجرینی که در سالهای گذشته وارد آمریکا شده اند اغلب قریب به اتفاق بخش محروم آمریکا را تشکیل می دهند. مانند سیاهان امریکا.

آمار زیر وضعیت سیاسی ـ اقتصادی اقشار زحمتکش و ناراضی در آمریکا را نشان میدهد:

خبرگزاری آناتولی در تاریخ  بیستم تیرماه امسال از واشنگتن گزارش داده است که «موسسه پژوهش‌های سیاسی واشنگتن» با استناد به داده‌های «فاربز» اعلام کرده است که در خلال روزهای 18 مارس الی 17 ژوئن،( در فاصله 3 ماه) تعداد 614 میلیاردر آمریکایی مجموعا 584 میلیارد دلار درآمد کسب کرده‌اند و این در شرایطی است که به گزارش کانال تلویزیونی «ن.تی.فا» آلمان در ماه خرداد امسال تعداد بیکاران حاصل از شیوع کرونا در امریکا حدود 47 میلیون گزارش شده است. خبرگزاری اسپوتنیک روسیه نیز 13 تیر ماه گزارش زیر را منتشر کرده است: طبق نتایج نظرسنجی شرکت نظرسنجی «یوگوف» انگلستان و «یاهو نیوز»، فقط 17 درصد آمریکایی ها کشور خود را «شهر رؤیایی روی تپه‎ها» می‌دانند.

در سال 1989، رونالد ریگان رئیس جمهور سابق، آمریکا را «شهری رؤیایی روی تپه‎ها" نامید و منظورش این بود که آمریکا "الگوی مردم جهان" است. در آن زمان، حدود 51 درصد از شهروندان آمریکایی با نظر ریگان موافق بودند.

بر اساس نتایج نظرسنجی یاد شده، 62 درصد از شهروندان آمریکایی بر این باورند که وضعیت آمریکا دیگر شامل این مفهوم نمی‎شود. نظرسنجی یاد شده از 29 ژوئن تا اول ژوئیه سال 2020 بین 1525 شهروند آمریکایی انجام شده است. خشم کور در بین کلیه اقشار جامعه زمینه بروز خشونت های مخربی را فراهم کرده است.جامعه آمریکا مستعد درگیری خشونت آمیزی است. به گزارش تارنگاشت «چشم انداز جهان ـ استراتفور» به نقل از «رویترز» فقط در ماه دسامبر سال 2020 تعداد 140 هزار آمریکائی کارخودرا از دست داده اند.

مجموعه فاکت های موجود عمق بحران و میزان نارضائی و ناسازگاری جامعه آمریکا را نشان می دهد. این شکاف اجتماعی منجر به روی کار آمدن ترامپ شد. با روی کار آمدن جو بایدن نماینده دموکرات های بحران جامعه آمریکا حل نخواهد شد. خشمی که در اشغال کنگره امریکا دیده شد در تن و جان جامعه ریشه دارد. لابی فروش اسلحه حتی کودکان را به آموزش تیراندازی و تشویق پدران و مادران برای خرید اسلحه تشویق می کند. حدود 300 میلیون اسلحه در منازل مردم انبار شده است و این فقط آمار رسمی سلاح های ثبت شده و قانونی است. از میزان وجود سلاح های غیر قانونی در خانه های مردم آمار دقیقی منتشر نشده است. در تعدادی از گفتگوهای خیابانی گزارشگران رسانه ها حتی تعدادی از مردم کوچه و بازار نیاز به یک انقلاب اجتماعی را راه حل بحران پیشنهاد می کنند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

        پیج فیسبوک راه توده