سرمقاله 772 امید مردم ایران، بار دیگر متوجه تحولات از داخل شده |
در شرایطی که به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری چند ماهی بیشتر نمانده، با آشکار شدن نشانههایی از تغییر گرایش در حکومت از یک رئیس جمهور نظامی به غیرنظامی، آثاری از تغییر در فضای اقتصادی و سیاسی کشور نیز دیده می شود. تا همین چند هفته پیش و نامعلوم بودن یا شاید قطعی تصور شدن پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا عملا همه چیز در کشور قفل شده و به بن بست رسیده بود. ریشه بن بست در اینجا بود که امید بخشی از مردم به امثال ترامپ برای آنکه ریشه حکومت ایران را بکند، همراه بود به امید بخشی از حکومت که به کمک امثال ترامپ ریشه مبارزه و مقاومت مردم را در ایران خشک کند. شبکههای فارسی زبان عمدتا طرفدارسلطنت خارج کشور هم به این بن بست دامن می زدند. کار به جایی رسیده بود که بخشی از مردم طرفدار این بودند که ترامپ ایران را بیشتر تحریم کند تا بخشی دیگر گرسنه تر شوند و انقلاب کنند! گویا مردم اگر گرسنه شوند حتما انقلاب می کنند نه اینکه مثلا مهاجرت کنند، یا بزهکار و زورگیر شوند، یا به فاحشگی و روسپی گری تن دهند، یا از وحشت اینکه همان آب باریکه و کار و شغل خود را از دست ندهند محافظه کارتر و ترسوتر شوند، یا به پرستوی حکومتی تبدیل شوند، یا به امید نان و آب به بسیج مسجد و دانشگاه بپیوندند و مجیزگوی قدرت شوند و ... ظاهرا عده ای هنوز نفهمیده اند یا نمی خواهند بفهمند که این حکومت بر روی بن بست برآمده از فقر و فلاکت استوار است. شکست ترامپ، شکست امید راستگرایان مرتجع و توهم بخشی از مردم نسبت به تحریم و سرنگونی بود. و این همان چیزی است که راستگرایان حکومتی را اینچنین وحشت زده کرده است. وحشت فقط از این نیست که مثلا دولت بایدن فشار تحریمها را کم کند و در وضع مردماندک تغییری حاصل شود و تحت تاثیر آن مثلا به اصلاح طلبها متمایل شوند. وحشت از این نیز هست که اکنون بخشی از جامعه هم که به ترامپ برای خلاصی فوری از حکومت امید داشتند از تاثیرگذاری شرایط جهانی در تغییر وضع خود ناامید شده و دوباره به ضرورت تغییر و اصلاحات از داخل می اندیشند. زیرا این هر دو همیشه و در طول تاریخ با هم بودهاند. هر زمان که مردم نگاهشان به خارج بوده، از تغییرات داخلی صرفنظر کردهاند و هر زمان که امیدشان از خارج بریده شده متوجه ضرورت تغییرات داخلی شدهاند. وضع از این جهت نیز برای راستگرایان حکومتی خطرناک است که از این پس فشار تحریمها برای مردم تحمل ناپذیرتر از گذشته است زیرا با چشماندازی خیالی از تصور گشایش اساسی و فوری در نتیجه سقوط حکومت توام نیست. آن وحدت نظر شومی که میان سیاست راست ارتجاعی برای تشدید تحریمها و امید بخشی از مردم به تاثیر تحریمها دیگر وجود نخواهد داشت. مسئله اصلی جامعه از این پس کاهش و رفع تحریمها و بهبود اوضاع است و نه تحمل آن به امید سرنگونی. همه اینها چشمانداز یک تغییر وضع در آینده را نشان میدهد که می تواند با گسترش مبارزه مردم توام شود. احتمال اینکه انتخابات ریاست جمهوری در همان بی اعتنایی برگزار شود که انتخابات مجلس برگزار شد روزبروز کمتر می شود، نه فقط از این نظر که مردم خواهان تغییر هستند، بلکه از این نظر که حاکمیت هم نمی تواند بر روی ادامه برنامههای گذشته خود حساب کند. کم شدن احتمال رئیس جمهور کردن یک نظامی حاصل همین تغییر سمتگیری نیز هست. طرحهایی که مجلس استصوابی برای کشاندن آمریکا به موضع ادامه تحریم و جنگ تصویب می کند نه تنها کمکی به آنها نخواهد کرد بلکه در این شرایط می تواند به ضد خود نیز تبدیل شود. اگر افکار عمومی به این نتیجه برسد که احتمال نوعی تفاهم میان ایران و آمریکا وجود دارد و راستگرایان حکومتی مانع آن هستند دیگر مانند دوران ترامپ به امید سرنگونی حکومت، نسبت به آن بی تفاوت نخواهد بود بلکه دربرابر آن خواهد ایستاد. هر چند آینده سیاست در ایران و جهان را نمی توان پیشگویی کرد ولی یک چیز قطعی است: مردم ایران بار دیگر به تغییرات و تحولات در داخل کشور می اندیشند و نه سرنگونی از خارج. این نتیجه گیری در ماههای آینده و بویژه در انتخابات ریاست جمهوری خود را نشان خواهد داد!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 772 - اول بهمن یماه 1399