راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 794

مردم و حکومت

هر دو زیر یک آوار ویرانگر

 

 

چند هفته پس از پایان انتخاب رئیس جمهور استصوابی، این پرسش همچنان در میان سیاسیون و اهالی رسانه ها و مطبوعات ایران مطرح است که حکومت ایران و بیت رهبری با چه هدف یا اهدافی تن به این شیوه انتخاب با این نتایج و پیامدها و آبروریزی حکومتی دادند؟ اینکه امروز ابراهیم رئیسی دوره افتاده و از اصلاح طلبان و اعتدالیون نظرخواهی می کند جزیی از همان طرح مهندسی اولیه انتخابات بوده؟ یا برای جبران نتیجه 15 درصدی انتخابات؟ یا اینکه تازه متوجه شده اند که چه آواری بر سر "حکومت یکدست" اصولگرا خراب شده و از عمق خرابکاری که خودشان در هشت سال در کار دولت حسن روحانی کرده اند وحشت زده اند و برای فاجعه ای که برای معیشت و زندگی روزمره مردم به امید شکست روحانی ایجاد کردند راه حلی ندارند؟ یا اینکه می خواهند اصلاح طلبان را هم در شکست قابل پیش بینی و نه چندان دور خود شریک کنند؟ یا همه اینها یک مانوور است تا از این مرحله اولیه هم گذر کنند و طرح های پشت پرده را اجرا کنند؟

هیچکس برای این احتمال ها پاسخ قطعی ندارد. ترکیبی از همه آنها هم می تواند مطرح باشد. آنچه قطعی است این است که دولت یکدست "اصولگرا" با کوهی از مشکلاتی دست به گریبان خواهد بود که خودش عامل اصلی ایجاد آنها بوده و برای آنها راه حلی در چارچوب های گذشته وجود ندارد. زمان زیادی هم برای تصمیم گیری در اختیار ندارد. از دو راه حل 1- بگیر و ببند و سانسور و سرکوب و 2- عقب نشینی دربرابر مردم، بیراهه اول اندک امکان باقی مانده برای جلب مشارکت مردم و روشنفکران و احیای اقتصادی را از کشور سلب می کند و بسرعت به انفجار ختم خواهد شد. بعید بنظر می رسد که گردانندگان جمهوری اسلامی آنقدر بی خرد باشند که این را متوجه نشوند. ولی از آنجا که در جمهوری اسلامی خرد بر تصمیم ها حاکم نیست و قدرت طلبی فردی، منافع طبقاتی و نفوذ عوامل اسرائیل در بالاترین سطوح تصمیم گیری حرف اول را می زند، احتمال دنبال کردن راهی که بسرعت به انفجار ختم شود منتفی نیست، مثل همان مسیری که در سه دهه گذشته بتدریج پیموده شد و کشور را از شرایط دولت محمد خاتمی به شرایط انفجار آمیز کنونی کشاند.

بنابراین تنها راه بقا عقب نشینی در برابر مردم است ولی آیا آن منافع و آن نفوذ اجازه این عقب نشینی را خواهد داد؟ ضمن اینکه از این پس جنگ و دعوا و چنددستگی در میان هواداران دولت یکدست شدت خواهد گرفت که خود عاملیست در این جهت که هر برنامه ای را که اندکی بهره از خرد داشته باشد به بن بست بکشاند.

این پرسش هم مطرح است که مهمترین برنامه و بروژه این دولت یکدست چه خواهد بود؟ آیا قرار است دوباره بازی "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" دوران احمدی نژاد تکرار شود این بار با هدف رفتن به سوی سلاح اتمی؟ روی کدام تکیه گاه های داخلی و جهانی برای دستیابی به چنین هدفی حساب کرده اند؟ اوضاع داخلی که اسف بار تر از آن است که مردم تن به فشار بیشتر برای دستیابی به سلاح اتمی بدهند. در جهان هم که مگر برعکس شعارهایی که می دهند روی حمایت غرب حساب کرده باشند و اینکه اگر ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند آن را به سوی روسیه و چین برخواهد گرداند. یا بقول علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کمربندی که غرب دور روسیه کشیده سگکش روی ایران اتمی بسته خواهد شد! آیا بخشی از بازی که تحت عنوان همکاری دولت جدید با روسیه و چین آغاز شده هدفش فشار بیشتر به غرب برای پذیرش ایران اتمی بعنوان حلقه ای از زنجیر محاصره روسیه و چین نیست؟

بدیهی است در جمهوری اسلامی پاسخ سرراست و دقیقی برای هیچیک از این پرسش ها وجود ندارد. همه چیز در یک تعادل شکننده نیروهای حاکم و تقابل مردم با آنها و آنها با مردم به پیش می رود که هر برنامه ای را می تواند به شکست بکشاند یا به ضد خود تبدیل کند. در نهایت فقط یک راه دربرابر کشور وجود دارد و آن عقب نشینی حکومت در برابر مردم و صداقت و راستگویی و شریک کردن آنها در سرنوشت کشور است. آیا پیروزی مرگبارتر از شکست حکومت در انتخابات ریاست جمهوری سرانجام آن را ناگزیر از تسلیم و عقب نشینی دربرابر مردم خواهد کرد؟ 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 794  - 16 تیر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت