با تحریم انتخابات به سمت انقلاب خواهیم رفت؟ |
در میان افراد، احزاب، شخصیت ها و گروه هایی که دل در گرو تحریم انتخابات بسته اند کم نیستند میهندوستانی که گمان می کنند با عدم شرکت مردم در انتخابات بتدریج امید آنها به نظام جمهوری اسلامی و انتخابات های آن نقش بر آب می شود و این می شود زمینه ای برای جستجوی راهی دیگر برای نجات خود و کشور. احتمال چنین تحولی در بخشی از جامعه البته منتفی نیست ولی شرایط معینی برای تحقق آن نیز لازم است. اصولا روندها حتی آنجا که شکل "گسست" بخود می گیرند در ادامه همدیگرند نه در جهت عکس همدیگر. نمی شود یک جامعه غیرسیاسی بشود و بعد ناگهان انقلاب کند. نمی شود یک ملت قادر نباشد انتخاباتی دموکراتیک را به حکومت تحمیل کند ولی قادر باشد با انقلاب آن را براندازد. ملتی که بتواند انقلاب کند حتما می تواند انتخابات دموکراتیک را هم برگزار کند. بنابراین اگر مردم در انتخابات کم خطر حضور پیدا نکنند بعید بنظر می رسد که در یک شورش یا انقلاب به شکلی که مخالفان شرکت در انتخابات وعده آن را به خود و دیگران می دهند شرکت کنند. اصولا شکلگیری انقلاب ها برآمده از بن بست در فضای سیاسی است. ما هیچ نمونه ای را در تاریخ سراغ نداریم که امکان تغییر از طریق انتخابات وجود داشته و مردم به شورش و انقلاب روی آورده باشند که می تواند هزینه و خطرهای انسانی و مالی سنگین برای آنها و فرزندانشان داشته باشد. مسئله هم این نیست که چون حکومت انتخابات را به بن بست می کشاند، بنابراین زمینه انقلاب را فراهم خواهد کرد. مسئله درست برعکس است. چون زمینه اعتراض های وسیع و انقلاب فراهم نیست حکومت می تواند انتخابات را به بن بست بکشاند. اگر در کشور وضع انقلابی وجود داشت هرگز حکومت نمی توانست انتخابات را به شکلی برگزار کند که اکنون می کند. بنابراین تا زمانی که نهادی بنام انتخابات در ایران وجود دارد اگر در کشور ما روزی وضع انقلابی هم شکل بگیرد نخستین پیامد آن در انتخابات متجلی خواهد شد که بسرعت تبدیل به سازوکاری می شود که تغییر انقلابی از طریق آن پیش خواهد رفت. متاسفانه این تنها حالت محتمل نیست که در اینصورت می شد با هواداران تحریم انتخابات به خیال انقلاب بعدی به تفاهم رسید. حالت های محتمل تر دیگری مانند انحطاط عمومی و رفتن کشور به سمت درگیری و کشاکش میان باندهای مسلح و مافیاهای گوناگون نیز در صورت ادامه وضع کنونی وجود دارد که سرانجام به جنگ داخلی و چندپارگی کشور خواهد انجامید. اتفاقا در یک روند انحطاطی که مردم از مسائل سیاسی و مشارکت در سرنوشت خود – حتی به خیال تحریم و ضربه زدن به حکومت – فاصله می گیرند، این احتمالات منفی دارای بخت بسیار بیشتری می شوند. برای نمونه حمایت بخش مهمی از جامعه ایران از ترامپ و امیدی که به ریاست جمهوری دوباره وی داشتند که به خیال آنان کار جمهوری اسلامی را با ادامه تحریم ها یا حتی حمله نظامی بسازد چه می توان دانست جز بخشی از همین ناامیدی به نظام انتخاباتی. نتیجه این ناامیدی از تحول مسالمت آمیز از طریق انتخابات منجر به ایجاد یک وضع انقلابی نشد، بلکه به یک امید واهی و کاذب و ضد انقلابی به نیروهایی فرای نیروی خود آنها انجامید. به همین شکل است بخشی از دشمنی مردم با روسیه و چین که گمان می کنند با کمک به جمهوری اسلامی مانع سرنگونی آن هستند. یعنی در شرایط انحطاطی همه چیز معکوس می شود. آن کشورهایی که به زیان منافع ملی ما عمل می کنند، ما را تحریم می کنند، تهدید می کنند، اموال ما را بالا می کشند طرح حمله به ایران را دارند با اقبال عمومی روبرو می شوند و کشورهایی که می خواهند با ما کار کنند تبدیل می شوند به دشمن. بنابراین برای آنکه جامعه وارد یک روند انقلابی شود، ابتدا باید از روند انحطاطی خارج شود. برای خروج از روند انحطاطی باید امید به نیروی مردم و قدرت همه نهادهایی که این نیرو و این امید در آن تجلی پیدا می کند را بنوعی احیا کرد و این فعلا در شرایط ایران ممکن نیست جز از طریق انتخابات. مردمی می توانند انقلاب کنند و اوضاع را به شکلی بنیادین بهبود دهند که اول بتوانند مانع از تغییرات منفی تر در زندگی خود شوند. اگر قادر به این نباشند، قادر به دیگری هرگز نخواهند بود!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 790 - 19 خرداد 1400