راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

میوه گندیده

انتخابات 1400

در دامن نظام افتاد

 

 

انتخابات 1400 برگزار شد و ابراهیم رئیسی بعنوان رئیس جمهور اعلام گردید. برای نخستین بار در تاریخ انتخابات های سه دهه اخیر، پیروزی رئیسی نه شادی کسی را بدنبال آورد و نه اعتراضی را. این بار نه کسی از پیروزی بالید و نه از شکست نالید. اصلاح طلب و اصولگرا و تحریم کننده و شرکت کننده همه با بی تفاوتی و پوزخندی آشکار و پنهان نتیجه انتخابات را پذیرفتند. از سال 1388 تا به امروز 12 سال گردانندگان حکومت همه کوشش خود را کردند که کشور و مردم را به این نقطه و به این روز برسانند و رساندند و تازه می فهمند که سکوت و بی تفاوتی عمومی امروز برای پیروزی ابراهیم رئیسی پیامدهایی به مراتب سهمگین تر از اعتراض های انتخابات سال 88 برای حکومت خواهد داشت. به همان اندازه که اعتراض های انتخابات 88 نشانه امید به تغییر و تحول در جمهوری اسلامی بود، سردی انتخابات 1400 نشاندهنده مرگ نظام در ذهن اکثریت مردم است و کسی به مرده لگد نمی زند. مردم عزمشان را جزم کرده اند که راه خودشان را بروند و بگذارند حکومت هم در بیراهه خود به تنهایی و بدون مردم در زیر آوار مشکلاتی که بدست خود ایجاد کرده دست و پا بزند یا فرو بپاشد.

اینکه قهر جامعه با حکومت تا چه اندازه نتیجه می دهد یا نمی دهد و یا چه نتیجه ای می دهد یک بحث است و اینکه مردم این راه را برگزیده اند و آگاهانه برگزیده اند یک بحث دیگر. مسئله نه بر سر کم و زیاد آرایی که بنام ناصر همتی به صندوق ها ریخته یا اعلام شد است، نه بر سر آنچیزیست که بنام درصد باطله یا عدم مشارکت در این انتخابات اعلام گردید. هیچکس نمی تواند اینها را روبروی هم قرار دهد و به همین دلیل است که جدال تحریمیان و غیرتحریمیان در این انتخابات، برخلاف گذشته، وجود ندارد. می توان معتقد بود که اگر طرفداران اصلاحات با قدرت، سرعت و قاطعیت بیشتری وارد عرصه انتخابات می شدند و حکومت نیز همه راه های ارتباطی آنها با مردم نمی بست، ممکن بود مثلا آرای ناصر همتی بالاتر برود. می توان معتقد بود که در اینصورت برد و چشم انداز مناظره‌ها و تحمیل عقب نشینی به امثال ابراهیم رئیسی در جریان کارزارهای انتخاباتی ابعادی وسیع تر از امروز می توانست پیدا کند. ولی از این فراتر نمی توان رفت و نتیجه در اساس تغییری نمی کرد. نه فقط نتیجه انتخابات ریاست جمهوری تغییری نمی کرد، بلکه نتیجه‌ای که امروز دربرابر ماست نیز همین بود. هرقدر از آرای باطله یا عدم مشارکت کاسته می شد و به آرای همتی افزوده می شد صحنه سیاسی امروز در اساس تغییری نمیکرد، مگر نمایش مخالفت مردم علیه تصمیم نظام برای تحمیل رئیسی به آنها. عدم مشارکت در انتخابات و رای باطله ای که از صندوق ها بیرون آمد نتوانست مانع رئیس جمهور شدن رئیسی شود، اما در صورت پیروزی همتی و یا هر فرد دیگری که حکومت با اکراه حضورش را در میان نامزدهای انتخاباتی پذیرفته بود می توانست جلوی رئیس جمهور شدن او را بگیرد. تفاوت شرکت وعدم شرکت در انتخابات همین است.

برخلاف انتخابات های گذشته، ما در عدم مشارکت مردم در انتخابات 1400 نیز نمی توانیم از "انفعال" سخن بگوییم زیرا این عدم مشارکت برخاسته از یک عزم عمومی و آگاهانه و با هدف دادن یک پیام بود. حکومت چنان راه ارتباطی با مردم را بسته بود که حتی پیام محمد خاتمی نیز نتوانست زیر بمباران بی وقفه صدا و سیما و دو تلویزیون طرفدار و مبلغ تحریم یعنی بی بی سی و ایران اینترنشنال که تیغ را برای اصلاح طلبان تیز می کردند به گوش مردم برسد. گرچه سالها تحمیل انزوا و حصر حضور وی در صحنه وی را نیز به حاشیه رانده و نه تنها مردم بلکه حکومت را هم از یک چهره تاثیر گذار محروم کرده است.

از این پس نه حمله به خاتمی برای مراکز قدرت و ثروت نان و آب می شود و نه محصور کردن او خطری را از کسی و جایی رفع می کند. چنان که در مورد موسوی.

از آنجایی که قهر و عدم مشارکت مردم در انتخابات 1400 آگاهانه بود بنابراین حامل یک امید است. امیدی که باید دید چگونه می توان آن را به یک کنش و جریان سیاسی تبدیل کرد که از آن نتیجه ای مثبت و فعال برای آینده ایران بیرون بیاید. اکنون از یکسو باندهای ارتجاعی مذهبی و اصولگرا و راست که هر سه قوه را درکنار شورای شهرها در اختیار گرفته اند بر سر تقسیم غنائم به جان هم می افتند و از سوی دیگر اپوزیسیون بر سر مصادره عدم مشارکت وارد رقابت و رویا پروری می شود. ما دوران نوینی از بحران را در پیش داریم. حکومت اینبار با فروش نفت و بریز و بپاش آن در میان مردم هم نمی تواند رضایتی را بدست آورد چون نفرت ناشی از پیامدهای بحران سیاسی و اجتماعی و رسانه ای و تحقیر توده مردم و روشنفکران توسط حکومت کم از نارضایتی از بحران اقتصادی نیست، حتی از آن مهمتر است. مردم گرسنگی را تحمل می کنند ولی تحقیر را نه.

همه چیز نشان می دهد انتخابات مهندسی شده 1400 آخرین تحقیری بود که این حکومت توانست نسبت به مردم ایران روا دارد که پاسخ آن را هم دریافت کرد. از این پس دوران عقب نشینی حکومت آغاز خواهد شد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 




 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 792  -  2 تیر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت