سرمقاله 792 ج. اسلامی با انتخابات 1400 بحران عمومی را عمیق تر کرد! |
مهندسی انتخابات 1400 با شکستی سنگین برای حکومت پایان یافت. پیروزی ابراهیم رئیسی با آرای اعلام شده 17 میلیون رای، یعنی حتی کمتر از آرای اعلام شده 19 میلیونی که موجب باخت او در انتخابات 1396 از حسن روحانی شده بود چیزی فراتر از شکست و نشانه یک بحران است. تمام ارکان حکومت برای پیروزی رئیسی بسیج شدند و او - اگر آمار رسمی را هم قبول کنیم - دو میلیون رای کمتر از 4 سال پیش بدست آورده که شکست خورد. و این غیر از آمار رسمی عدم مشارکت بالای 50 درصد مردم آن هم با وجود اعلام وجوب شرعی از سوی رهبر و مراجع تقلید است که خود علاوه بر اینکه نشاندهنده عمق بی اعتمادی مردم به نظام، نشانه یک بحران عمیق مذهبی هم هست. اینکه رئیسی صحبت از کابینه کارشناسی و فراجناحی می کند نشانه این بحران است ولی راه حل آن نخواهد بود. چون اولا در درگیری باندهای حکومتی بر سر کسب پست و مقام های سیاسی و برخورداری از انواع و اقسام رانت های ناشی از آن معلوم نیست که رئیسی تا چه اندازه عزم و دست باز برای تشکیل یک کابینه کارشناسی و فراجناحی داشته باشد. ثانیا هر کسی دیگر حاضر نیست اعتبار خود را خرج رئیس جمهور بی اعتباری مانند رئیسی کند. و بالاخره روابط او با یک دوجین امام جمعه انتصابی که همه خود را ولی فقیه آینده می دانند و بویژه با بیت رهبر و رقابت او با مجتبی خامنه ای هم معلوم نیست با چه فراز و نشیب هایی توام خواهد شد. نامه سردار وحید حقانی معاون امور ویژه بیت رهبر درباره نحوه مهندسی شدن پیروزی رئیسی و سپس دفاع پسر سردار وحید از پدرش که "مقام معظم رهبری" هم با این شکل برگزاری انتخابات و عمل شورای نگهبان مخالف بوده و به نام وی نباید نوشته شود نشانه آن است که رهبر هم این را می داند که در این انتخابات بیش از هر کس دیگر ضربه خورده است. همه کارگزاران سابق نظام و سرداران سپاه و افرادی مانند علی لاریجانی و طیف وسیع روحانیان حامی او همگی رد صلاحیت و مهندسی مفتضحانه انتخابات 1400 را از چشم آقای خامنه ای می بینند و نه عباسعلی کدخدایی. حتی اگر ادعای آقای خامنه ای به اینکه مخالف رد صلاحیت ها و روش شورای نگهبان بوده و باری از واقعیت در خود داشته باشد جز اقرار به ضعف و بی کفایتی تعبیر دیگری از آن نمی توان داشت. نامه سردار وحید و پسرش همچنین نشانه آن است که رهبر هم خودش را آماده می کند تا در یک بندبازی نوبتی تازه، از اپوزیسیون روسای جمهور به اپوزیسیون نظام تبدیل شود، اپوزیسیونی که سمت و سوی مخالفتش عموما با نوع مخالفت طرفداران سلطنت سابق و طرفداران "حکومت اسلامی" بجای جمهوری اسلامی همسوست و جهتش جمع کردن کامل بساط قانون اساسی است. بنابراین از اپوزیسیون شدن رهبر هم اگر خیری باشد نصیب سلطنت طلبان و طرفداران خلافت اسلامی خواهد شد و نه مردم. این سخن ابراهیم رئیسی در اولین کنفرانس خبری اش پس از رئیس جمهور شدن که پیام مردم در این انتخابات خواست "تغییر" بود بیان همین وضع است. در واقع چه میلیونها تنی که در انتخابات شرکت نکردند که بنا به آمار غیررسمی از 60 درصد و 40 میلیون هم فراتر می رود و هم آنها که در انتخابات شرکت کردند و به ناصر همتی یا حتی خود رئیسی رای دادند به تغییر رای دادند. کافیست به بخشی از شعارها و وعده های آقای رئیسی در انتخابات اخیر دقت کنیم تا به ابعاد این خواست تغییر پی ببریم. مثلا این وعده های رئیسی: رایگان شدن اینترنت برای دهکهای پایین جامعه، کاهش ۵۰ درصد از هزینههای درمان، رونق اقتصاد فضای مجازی، حل مشکل حاشیه نشینان، نظارت بر ارز حاصل از صادرات، کمک به دهکهای پایین جامعه در حوزه مسکن، پیگیری شکلگیری دولت الکترونیک، تشکیل دولت هوشمند، اجرای سیستم هوشمند مالیاتی برای شفافیت روند اقتصادی، جلوگیری از فرار مالیاتی، ایجاد یک میلیون شغل به صورت سالانه ... را چه می توان دانست جز اعلام ضرورت تغییر؟ در کنار اینها بنظر می رسد که یکی از مهمترین بحران ها و چالش هایی که دولت رئیسی با آن روبرو خواهد شد مسئله حجاب زنان است که حکومت بر سر آن به بن بست رسیده. شروع تبلیغات سردار سعید محمد با زنان بی حجابی که از او حمایت می کردند، در کنار تره خرد نکردن مردم برای فتاوی رهبر و مراجع تقلید همه نشان می دهد که حکومت دیر یا زود در این زمینه باید تصمیم بگیرد و شاید قرار باشد که این کار بدست رئیسی انجام شود تا سابقه کشتار زندانیان سیاسی او هم با این تصمیم "حقوق بشری" پاک شود. هم حکومت در مجموع خود و هم ابراهیم رئیسی با مجموعه ای از بحران ها روبروست که در شرایط تنازع و رقابت میان باندهای حکومتی امکان کمتری برای حل و فصل آن خواهند داشت. بحرانی که با انتخابات آغاز شده از این پس با شدتی بیشتر دامن نظام را خواهد گرفت.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 792 - 2 تیر 1400