ج. اسلامی خود آینده خویش را تهدید می کند! |
جمهوری اسلامی روزبروز در مسیری گام می گذارد که نه تنها از آرمان های انقلاب 57 و خواست های مردم بیشتر فاصله می گیرد به شکلی که عملا از دستاوردهای آن انقلاب چیزی باقی نگذاشته، بلکه آینده خود جمهوری اسلامی و کشور را هم بیشتر تهدید می کند. حمایت بخشی از مردم و جناح راست ارتجاعی حکومتی از تحریم های ترامپ و حتی امیدواری آنها به انتخاب دوباره او نشانه هایی از این وضعیت است. از زمانی که آقای خامنه ای، بیت رهبر، فرماندهان سپاه، روحانیان و سیاستمداران واپسگرا ... فرصت دوران محمد خاتمی را بنا به اصطلاح خودشان به "تهدید" تبدیل کردند تا فرصت انتخابات 88 و تا به امروز این سوق آگاهانه جمهوری اسلامی به سمت فروپاشی را شاهد هستیم. گردانندگان جمهوری اسلامی بیش از آنکه روی مردم حساب کنند – اگر اصلا حسابی بکنند – روی تضادهای جهانی و بازی میان آمریکا و اروپا و روسیه و چین حساب می کنند. عملا ایران را با کشاندن به زیر تهدید حمله نظامی و فصل هفتم منشور سازمان ملل در دوران احمدی نژاد وارد این بازی کردند که همچنان زیر عنوان 5+1 و 4+1 ادامه دارد. با آنکه حکومت بارها بخت آن را داشته که با مردم آشتی کند ولی قهر با مردم و قهر مردم نسبت به خود را ترجیح داده است ولو به بهای نابودی تمام شود. یکی از دلایل عمده این امر در آنجاست که بخش مهمی از تصمیم گیری های اساسی در کشور ما توسط جریان هایی هدایت می شود که در نهایت حتی حفظ و تداوم جمهوری اسلامی هم برایشان، اگر اهمیت داشته باشد، در درجه اول اهمیت قرار ندارد. توقع توجه به منافع جمهوری اسلامی از این گروه مانند این است که مثلا از دار و دسته یلتسین و یاکوولف در شوروی کسی توقع می داشت که برایشان بقای شوروی اهمیت داشته باشد. در حالیکه آنها نشسته بودند و نقشه می کشیدند که چگونه شوروی را نابود کنند! به همین دلیل بود که با آنکه در رفراندم مارس 1991 بیش از 70 درصد مردم شوروی به بقای اتحاد شوروی رای دادند، آنها چند ماه بعد شوروی را فرو پاشاندند. مقایسه جمهوری اسلامی و شوروی شاید قیاس مع الفارق باشد ولی این دو در یک چیز مشترکند: شوروی دستاورد انقلاب اکتبر بود و جمهوری اسلامی دستاورد انقلاب 57. آن کسانی که بتدریج در راس این دو کشور قرار گرفتند خودشان ضدانقلاب بودند. همانقدر که دار و دسته رهبری شوروی در پایان آن، از آرمان های انقلاب اکتبر، از مالکیت عمومی کارخانه ها و زمین و مزارع و ساختمان ها، از رایگان بودن آموزش و پرورش و فرهنگ و بیمارستان و بهداشت و خدمات عمومی نفرت داشتند و می خواستند آنها را مال خود کنند و همه ثروت کشور و مردم را به جیب بزنند، امروز هم در راس جمهوری اسلامی بسیار کسانی قرار دارند که از آرمانهای انقلاب 57، استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، انتخابات، حکومت مردم، پاسخگویی، آزادی احزاب، حمایت از مستضعفان و ... متنفرند. اینها ترجیح می دهند که جمهوری اسلامی برود و فرو بپاشد ولی این آرمانها احیا نشود. آن دشمنی و کینه که نسبت به امثال میرحسین موسوی نشان دادند و می دهند همه برآمده از این تصور بود که موسوی با شعار احیای آرمان های انقلاب به میدان پا گذاشته بود. البته تفاوت شوروی با جمهوری اسلامی در اینجاست که رهبران جمهوری اسلامی آن کاری را که در شوروی فقط از طریق فروپاشی آن می شد انجام داد – یعنی بالا کشیدن اموال عمومی – در ایران در همین جمهوری اسلامی انجام دادند. آنها زمین ها و کارخانه ها و معادن و پول نفت و همه ثروت ملی را در همین جمهوری اسلامی بالا کشیدند و در جیب خود گذاشتند. به همین دلیل انگیزه گردانندگان جمهوری اسلامی برای حفظ خود به مراتب بیش از انگیزه گردانندگان شوروی سابق است. ولی در اصل مسئله تفاوتی وجود ندارد یعنی در نفرت آنها از آرمان های انقلاب 57. موقعیت متضاد و سیاست های متناقض جریان اصلی هدایت کننده جمهوری اسلامی را باید در این چارچوب نیز نگاه کرد. آنها از یکسو می خواهند این نظام را تا آنجا که منافع آنها را نمایندگی می کند حفظ کنند، از سوی دیگر می خواهند ریشه های پیوند آن را با آرمان های انقلاب 57 قطع کنند. این واقعیت به برنامه های آنها یک جنبه متناقض می دهد. هر عاملی را که به سود بقای درازمدت جمهوری اسلامی است ولی در جهت احیای آرمان های انقلاب 57 است به مقابله با آن می روند. مانند ریاست جمهوری خاتمی یا پیروزی موسوی. در مقابل هر عاملی که به زیان بقای درازمدت جمهوری اسلامی است ولی به سمت ریشه کن کردن پیوند جمهوری اسلامی با انقلاب 57 می رود در جهت آن تقلا می کنند، مانند به ریاست جمهوری رساندن و تقلب و کودتا بسود احمدی نژاد. به همین دلیل است که سیاست های گردانندگان جمهوری اسلامی همسو می شود با ارتجاعی ترین بخش مخالفان آنها یعنی سلطنت طلبان در خارج کشور زیرا هر دو در کینه نسبت به آرمان های انقلاب 57 شریک و هم نظر هستند. همه برنامه های رهبری جمهوری اسلامی برای حفظ و بقای آن مشروط به این است که این بقا با احیای آرمان های انقلاب 57، با آزادی ها، با عدالت اجتماعی، با وداع با قدرت موروثی و با حکومت مردم توام نشود. آنها نبود چنین جمهوری اسلامی را به بودن آن ترجیح می دهند. ریشه بسیاری از تناقض و ابهام ها در اینجاست!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 793 - 9 تیر 1400