راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

انتخابات 1400 گره گشای

بحران حاکم بر ایران می شود؟

 

 

در کمتر از چند ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 در ایران، این پرسش روز به روز بیشتر مطرح میشود که مبارزه  42 ساله حکومت علیه جمهوریت چه سرنوشتی خواهد یافت و آیا تثبیت یک نظام دمکراتیک سرانجام می تواند بدون یک درگیری بزرگ از نوع یک انقلاب خاتمه یابد و یا کار به جنگ داخلی  و تکه تکه شدن ایران خواهد انجامید؟

این پرسش از این رو روز به روز جدی ترمی شود که بویژه یک قشر فاسد حکومتی و شبه حکومتی با برخورداری از پشتیبانی بخشی از فرماندهان سپاه و نیروهای امنیتی بوجود آمده که هر نوع تحول به سمت پذیرش مردمسالاری را با نابودی قدرت و ثروت خود برابر می داند.

بدیهی است که ماهیت رژیم کنونی با رژیم شاه از بسیاری جهات متفاوت است. هر چند که روز به روز به آن رژیم نزدیک تر می شود. وابستگی مستقیم رژیم شاه به امریکا که آن را از امکان تصمیم گیری های مستقل ناتوان می کرد و دیکتاتوری فردی که مانع از تقابل نیروهای حکومتی در زمان شاه می شد. از جمله این تفاوت هاست. درعین حال که ادامه حضور سیاسی 42 ساله مردم در صحنه و تجربه عظیم مردم برای مبارزه با حکومت چنان وسیع و عمیق است که در تمام 42 سال گذشته توانسته خیزهای سلطنتی حکومت را خنثی کند. حکومتی که از تجربه شاه نیز بهره می گیرد!

اینها عام ترین و درعین حال ساده ترین تفاوت های دو حکومت در دو مقطع زمانی پیش و پس از انقلاب است. در حقیقت، به همان اندازه که حکومت پرتجربه است، مردم ما نیز در مقابله با حکومت دهها بار بیش از گذشته پرتجربه و آبدیده شده اند. چنان که مبارزه حکومت با مردم، مانند نبرد دو نیروی بسیار پرتجربه در برابر یکدیگر است.

یکی دیگر از جهات مهم تفاوت میان رژیم شاه و حکومت کنونی تفاوت در نیروهایی است که این دو بدان متکی بوده و هستند. در واقع رده دوم رژیم شاه را گروهی از تکنوکرات ها و سرمایه داران نو رسیده تشکیل می داد که ظرفیت حضور فعال در صحنه دفاع از حکومت و مقابله با مردم را نداشتند. آنان با مشاهده نخستین جرقه های انقلاب سرمایه های خود را برداشته و به خارج از ایران گریختند. بدینسان رژیم شاه هرمی شد که فقط راس آن باقی مانده و قاعده آن فرو ریخته بود. این واقعیت تاثیر متضاد بر سرنوشت رژیم و انقلاب بر جای گذاشت. از یکسو شاه را از هواداران خود محروم و در نتیجه وابسته به استفاده از سلاح و حکومت نظامی و کشتار مردم کرد و سطح خشونت را بالا برد. از سوی دیگر، همین خشونت در نیمه دوم سال 57 عملا به فروپاشی سریع رژیم کمک کرد.

وضع اکنون در حکومت متفاوت است. قاعده رژیم را مشتی اوباش، مداح و لات و لوت و لختی تشکیل داده اند که از هیچ به همه چیز رسیده و برای دفاع از قدرت و ثروت خود ایستاده اند. حتی آنها که سطحی از تحصیلات را هم دارند. حال بنام بسیج و یا ولایتمدار و یا هر اسم دیگری.

کافی است نگاهی به اکثریت نمایندگان مجلس کنونی بیاندازیم تا این بافت و ساختار را بهتر ببینیم. برای این طیف قدرت تنها وسیله کسب ثروت نیست بلکه ابزار کسب منزلت اجتماعی و مرید پروری نیز هست، که با توجه به پیشینه اوباشی آنها گاه به اندازه ثروت برایشان مهم است. این طیف به ثروت رسیده نه به سادگی می توانند از قدرت و امتیازات خود صرفنظر کنند و نه می توانند به راحتی مانند کارگزاران و نورسیده های دوران شاه به جای دیگری رفته و در انجا منزلتی مشابه داشته باشند. بگذریم که درون همین جریان هم از زمان جنبش سبز بدینسو نگرانی و تردید رشد کرده و بخش هائی از آنها در حال ایجاد پایگاه هایی در خارج کشور برای روز مبادا هستند.

چنانکه گفتیم سطح جنبش مردم درکشور ما نیز با سطح آن در انقلاب 57 به کلی متفاوت است. نه تنها از نظر رشد آگاهی و تجربه مردم در 42 سال گذشته، بلکه از نظر وجود جنبشی که تا قلب حکومت نیز ریشه دوانده و از درون می خواهد رژیم را به تسلیم وادار کند. وجود این جنبش در واقع اهرمی است که برعکس حکومت که با دندان مسلح می خواهد گره های اجتماعی را باز کند در سمت مسالمت عمل می کند و بخش هائی از آن نا گزیر به نزدیک شدن به آن بخش از مخالفان خارج از حکومت وضع کنونی است که خواهان تحولات اساسی در ساختار هم سیاسی و هم اقتصادی و مهار اختلاف طبقاتی است. دو شورش 88 و 98 نشان داد که برای این پرسش باید پاسخ یافت: "آیا تحول ناگزیر در ایران به درگیری های بزرگ ختم خواهد شد؟"

انتخابات ریاست جمهوری آینده با این صحنه روبروست! بحث این نیست که باید در انتخابات شرکت کرد یا نکرد، زیرا تا رسیدن زمان انتخابات هنوز باید در انتظار حوادث و شکل گیری صحنه سیاسی بود.

منظور آنست که باید ماهیت انتخابات 1400 را شناخت. شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را باید همچون شمشیری بر فراز سر حکومت نگاه داشت تا بتوان تحولات ناگزیر را از دام جنگ داخلی و تکه تکه شدن ایران رهانید.

مردم ما در 42 سال گذشته تجربه زیاد اندوخته اند. روی آگاهی و شعور آنها  باید حساب کرد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 




 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 777  -  13 اسفند ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت