15ژانویه سال 2021 بانکدار بارون «بنجامین روتشیلد» در سن 57 سالگی در ملک خانوادگی «چاتو د پرگنی» در سوئیس بر اثر حمله قلبی در گذشت. او فرزند بانکدار «ادموند روتشیلد»(1926-1997)، یکی از برجسته ترین چهره های طایفه روتشیلدها، رئیس شاخه طایفه سوئیس و سومین شاخه مهم بعد از انگلیس و فرانسه بود. «بنجامین» 35 ساله پس از مرگ پدر در سال 1997، ضمن گرفتن سکان هلدینگ «ادموند دو روتشیلد» که دارایی های بیش از 175 میلیارد دلار (بانکهای فرانسه، سوئیس، رستوانها، هتلها، بنیادهای خیریه و غیره) را مدیریت می کند، وارت خاندان خود شد. دارایی شخصی «بنجامین روتشیلد» در هنگام مرگ 5/1 میلیارد دلار تخمین زده شد. در قیاس با ثروتمندترین افراد جهان این رقم ناچیز است، اما هرچند در لیست مجله«فوربز»(سال 2019) «بنجامین دو روتشیلد» فقط در مقام 1349- مین قرار دارد، او را اغلب با نفوذ ترین فرد نخبه مالی جهان می نامیدند. «روتشیلد» ها فقط دوست ندارند زیر نورافکن باشند و بخش قابل توجهی از دارایی آنها در سایه ها پنهان هستند. در فهرست پر سر و صدا ترین داستانهای مرتبط با نام «بنجامین روتشیلد»، به ادغام دارایی ها شاخه های فرانسه و انگلیس خانواده «روتشیلد»ها در سال 2007 اشاره می شود. این کار به «بنجامین» نسبت داده می شود. داستان تیره و مبهمی مرتبط با ورشکستگی بانک «لیمن برادرز» وال استریت در سال 2008 وجود دارد که نام «بنجامین» نیز در آن مطرح است. سقوط و ورشکستگی این بانک باعث بحران مالی جهانی سالهای 2008-2009 شد. «بنجامین روتشیلد» خود را در سیاست نیز نشان داده بود. رئیس جمهور فرانسه «امانوئل ماکرون» همچنین دست نشانده «روتشیلد ها» است. اعتقاد بر این است که «بنجامین» نقش ویژه ای برای ارتقاء «ماکرون» به سمت ریاست جمهوری داشت. می خواهم توجه شما را به دو ویژگی«خانوادگی» طایفه «روتشیلدها»: مرگ و میر بالای اعضای قبیله و گرد و غباری که داستان مرگ ها را پوشانده است، جلب کنم. این مرگ و میر بالا به دو دلیل است. دلیل اول، سوء قصد به جان شخصیتهای برجسته طایفه «روتشیلدها» از سوی رقبا و مخالفان سیاسی است. دلیل دوم تخلفات فاحش و مکرر اعضای طایفه از«منشور داخلی» خانوادگی است که توسط بنیان گذار طایفه «مایر آمشل روتشیلد»(1812-1744) تدوین شده و در نتیجه آن«شورای خانواده» می توانست درباره اعدام متخلف تصمیم بگیرد. یکی از پر سر و صدا ترین مرگ های ربع سده پیش رخ داد. سخن درباره مرگ «آمشل روتشیلد»(1996-1955)، پسر بارون معروف «ویکتور دوتشیلد»(1990-1910) است. هشتم ژوییه سال 1996 او را در حمام اتاق خود در هتل «بریستول» در پاریس مرده پیدا کردند. طبق روایت رسمی خودکشی بود. خود را با کمر بند ربدوشامبر خلق آویز کرده بود. «روپرت مرداک» به سردبیران و ناشران سراسر جهان در مورد این ماجرا دستور داد سکوت کنند. رسانه ها خود را به گزارشهای کوتاه و مختصر درباره خودکشی محدود کردند. نتایج تحقیقات پلیس تا بحال در رسانه های عمده و اصلی پوشش داده نشد.

مرگ «بنجامین روتشیلد» مشکوک بنظر می رسد. بارون که در اوج توانایی خود بود و از سلامتی خود گله ای نداشت از دنیا رفت. مرگ او باعث روایات محتلف شد. تقریبا  همه بر آن هستند که این یک قتل است؛ اکثر روایات این امر با رویدادهایی در آمریکا مرتبط هستند. طبق برخی روایات «بنجامین» و همه «روتشیلدها» طرفدار «ترامپ» بودند. و بارون را آن کسانی کشته اند که از «بایدن» حمایت می کنند و نماینده «دولت در سایه» هستند. دیگرانی، برعکس معتقد هستند که «روتشیلد» ها از «جو بایدن» حمایت می کردند و «بنجامین» یکی از نامرئی ترین دستیاران کاندیدای دمکراتها (کمک مالی بود) بود و می توان با داده های کم در این مورد داوری کرد. در رابطه با کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا بین «روتشیلد»ها اتفاق نظر نبود. می توان تصور کرد که هدف اصلی «روتشیلد»ها تضعیف آمریکا بود. به این جهت باید آمریکا را، ضمن کمک هم به دمکراتها و هم به جمهوری خواهان و ضمن رو در رو قرار دادن آنها، متزلزل کرد. تقریبا همه «روتشیلد»ها رابطه و پیوند خود با ترامپ  و بایدن را پنهان می کنند، اما استثناء هایی نیز وجود دارند. مثلا « لین ده روتشیلد» در سال 2016 آشکارا از نامزد دمکراتها« هیلاری کلینتون» حمایت کرد. برای درک رابطه «روتشیلد»ها با آمریکا، بهتر است به آنچه که «ژاک آتالی» می گوید، گوش داد. او سخنگو و بلند گوی غیر رسمی و درخدمت آنها است. باز به پیش بینی کتاب «تاریخ کوتاهی از آینده» (سال 2006) «آتالی» رویدادهای نیم سده آینده را به پنج مرحله تقسیم کرد. مرحله نخست- تضعیف آمریکا و از دست دادن ابر قدرتی آن؛ آخرین مرحله- استقرار یک دولت جهانی (که در آن همه پُست ها طبیعی است که به «روتشیلد»ها تعلق دارند).

در سال 1979 «آتالی» جوان پیشنهاد کرد که در دوران گذار به نظم نوین جهانی از«استدلال های پزشکی» استفاده شود. در سال 2009 در صفحات مجله فرانسوی «اکسپرس» او از تعرض یک ویروس همه گیری استقبال کرد... علایم و نشانه های تلویحی و غیر مستقیم زیادی وجود دارند که «روتشیلد»ها در تدارک  توطئه  کووید 19 دست داشتند. جلد سال نو (در سال 2019) مجله « اکونومیست» که جزو امپراتوری «روتشیلد»هاست را یاد آوری می کنم. کارشناسان معتقدند که در رمزگشایی جلد رازآلود و جادوگرانه مذهبی این مجله، به ویروس پاندمی قریب الوقوعی اشاره شده است. در جلد این مجله چهار سوار آخرالزمانی نشان داده می شد. راکبی که بعنوان « طاعون» در نظر گرفته می شود، با یک تاج (بخوان"ویروس کرونا") به تصویر کشیده شده و راکب تحت نام «جنگ»، در عین حالیکه صورت او با ماسک پزشکی پوشیده شده، مجسمه آزادی آمریکا را بیاد می اندازد. دلیل جدی بر این باور و گمان وجود دارد که فرد متوفی در تدارک و تهیه عملیات کووید 19 سهیم بوده است. درباره این موضوع یکی از با تجربه ترین نظریه پردازان توطئه «بنجامین فولفورد» می نویسد. 18 ژانویه وی در سایت خود مقاله «مرزهای زمانی دنیای آینده در این هفته مشخص خواهد شد» را گذاشت. در این مقاله اسکن حق ثبت و امتیاز تست «دی ان ای پلیمراز» [یا: واکنش زنجیره ای پلیمراز. مترجم] ارائه شده است که توسط یکی از اعضای قبیله «ریچارد روتشیلد» ثبت شده است. و حق امتیاز[یا: پاتنت. مترجم] سه سال ونیم پیش از آغاز هیستری پیرامون ویروس کرونا به ثبت رسیده بود. «فولفورد» که شبکه اطلاعاتی در سرتاسر جهان دارد به گفته وی این شبکه داده هایی را در اختیار او قرار می‌دهند. از جمله این داده ها  نامه محرمانه سازمان اطلاعاتی انگلیس «ام آی 6» است که به سرویس های اطلاعاتی متفقین ارسال شده بود. در این نامه (بدون تاریخ) اشاره می شود که در جهان عملیات ویژه جهانی در زمینه بهداشت عمومی تدارک دیده می شود و اهدافی را دنبال میکند که برای انگلیسی ها کاملا نامفهوم و قابل درک نیست و به ثبت اختراع (پاتنت) «ریچارد روتشیلد» بعنوان یکی از علایم توطئه در دست تهیه استناد می شود.

براساس عقیده «فولفورد» کووید 19 بعنوان گواهی شناسایی و تعیین هویت واکسیناسیون 2019 کشف می شود. وی معتقد است که عملیات کووید 19 می بایست در سال 2019 آغاز می شد، اما این امر با تاخیر روی می دهد. «فولفورد» معتقد است که از رمزگشایی نامی که از آن برده می شود، می بایست با واکسیناسیون گسترده و شناسایی همگانی دیجیتالی افراد بپایان می رسید. طبق داده های «فولفورد» در تامین مالی عملیات کووید 19 صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و بانک تسویه حسابهای بین المللی نقش دارند. اتفاقا کارشناسان توجه را به این جلب می کنند که بین رئیس صندوق بین المللی پول«کریستالینا جورجیوا» و «بنیامین روتشیلد» وفات یافته (مقتول) یک رابطه نامریی وجود داشته است. «جورجیوا» خواهرزاده همسر اول پدر متوفی- «ادموند روتشیلد» بود و او در آن زمان «وسلینکا جورجیوا»(سپس وسلینکا و ادموند جدا شدند) نامیده می شد. تا آنجا که به بانک جهانی مربوط است من قبلا نوشته بودم که این موسسه مالی بودجه خود را برای عملی ساختن برنامه های «مبارزه با پاندمی کووید 19» خرج کرده بود. مرحله نخست این برنامه ها برای پنج سال، تا سال 2025 ارزیابی شده است. «بنجامین فولفورد» ضمن جمعبندی فاکت ها به نتایج زیر می رسد.

اولا «بنجامین دو روتشیلد» در تدارک عملیات ویژه فعلی کووید 19 شرکت می کند.

 دوما مخالفان، رقبا و شرکای او بحد کافی اطلاعاتی را درباره  دست داشتن متوفی در این عملیات جمع کرده اند.

سوم، قتلی در 15 ژانویه رخ نداده است: مرگ براثر حمله قلبی صورت گرفته بوده . اشاره می کنیم که اطلاعات درمورد مرگ بارون بسیار کوتاه و پراکنده است و مراسم تشییع جنازه وی در محفلی بسیار محدود صورت گرفت و افراد خارجی مجاز نبودند در این مراسم شرکت کنند. یا بارون ترسیده بود که عملیات کووید 19 ممکن است شکست بخورد و او بنوعی در برابر دادگاه جدید نورنبرگ  قرار گیرد. یا او فکر می‌کرد که شرکای او غیر قابل اعتماد هستند. بطور کلی بارون نه مرد و نه کشته شد، او ترجیح داد ناپدید شود. من داستان «بنجامین دو روتشیلد» را همانطور که توسط «فولفورد» ارائه شده می پذیرم، اما تنها بمثابه یک نسخه کار؛ این داستان به نظر من بیشتر از روایتهای دیگر محتمل است. اما در تاریخ خاندان «روتشیلد»ها گرایشات مشهودی نمایان می شوند: تدارک دیدن همیشگی انقلابات، توطئه ها و جنگها ... کووید 19 و «گریت رسِت» (نام نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد) که در یک ردیف هستند. خود گرایشات برای هدف آشکار یعنی تبدیل شدن به ارباب جهان دیکته می شوند!

https://www.fondsk.ru/news/2021/01/29/o-smerti-odnogo-iz-rotshildov-52796.html

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

        پیج فیسبوک راه توده