از دست آوردهای حزب توده ایران در انقلاب 57 دفاع کنیم! |
درک برخی مسائل نه آسان است و نه ساده. بویژه زمانی که تنها برای بحث و حرف باشد و نه برای عمل سیاسی. درمورد نخست بهتر است یک فعال سیاسی وارد بحث های بی سرانجام نشود زیرا بی فایده است و تبدیل می شود به همان بحث های روشنفکرانه که بوده و هست و خواهد بود و بندرت هم به نتیجه ای عملی می رسد. بی فایده است زیرا پشت آن تجربه و ضرورت کار روزانه و عملی قرار ندارد. اما در مورد دوم، یعنی عمل سیاسی و نه بحث های بی نتیجه سیاسی باید تکلیف این نکات روشن شود: 1 - می خواهید فعالیت سیاسی کنید؟ 2- در کدام کشور و درمیان کدام مردم؟ 3- سابقه سیاسی شما چیست؟ 4- درک سیاسی و کشش مردم برای کار سیاسی چیست؟ 5- دانش و تجربه اجتماعی شما چقدر است؟ 6- به چه نوع فعالیت سیاسی اعتقاد دارید؟ 7- در میان کدام طبقات و اقشار می خواهید فعالیت سیاسی کنید؟
تفاوت نگاه توده ای به فعالیت سیاسی با نگاه دیگران از همین 7 خوان می گذرد. یعنی ابتدا شناخت مردم ایران، آگاهی از گرایش ها و باورهای مذهبی مردم، داشتن تجربه این شناخت و فعالیت که از مسیرهای پرپیچ و خم گذشته و تجربه اشتباهات را برای بهتر دیدن و بهتر حرکت کردن سرمایه فعالیت لحظه به لحظه خود کرده است. وقتی نگاه شما متوجه طبقات و اقشاری است که ما نام آن را توده مردم می گذاریم و اعتقاد دارید که تحولات در ایران با همین توده مردم می تواند تحقق یابد، پس زبان شما باید زبان همین توده مردم باشد و در تمام عرصه های سیاسی - از جمله انتخابات- گام به گام با آنها پیش بروید. هر نوع الگوبرداری از کشورهای دیگر و جنبش ها و انقلاب های دیگر و دگم اندیشی تئوریک در عمل یعنی جدائی از مردمی که با آنها می خواهید در راه تحولات گام بردارید. یعنی در عمل باید کف خیابان گام برداشت و نه در آسمان پرواز کرد. با همین نگاه و تجربه و بینش، وقتی اساسنامه حزب توده ایران را تدوین و تصویب کردند، درآن این بند را گنجاندند که برای ورود به حزب توده ایران و فعالیت در صفوف آن هیچ نوع موانع مذهبی وجود ندارد. کسانی که وارد صفوف حزب توده ایران می شوند می توانند مذهبی باشند و یا نباشند، مهم آنست که سیاست حزب توده ایران را پذیرفته و در راه آن فعالیت کنند. این آن حرف اساسی ما با کسانی است که در آسمان پرواز می کنند و نه در کف خیابان های ایران قدم می زنند. آیا این بند، به این آسانی به ذهن تدوین کنندگان اساسنامه حزب توده ایران رسید؟ خیر! به هیچ وجه. این تجربه ای بود که از جنبش جنگل و اشتباهاتی که منجر به شکست جنبش انقلابی گیلان شد، از دل فعالیت نخستین هسته های کمونیستی در انقلاب مشروطه و سپس فعالیت پر فراز و نشیب حزب کمونیست ایران بیرون آمد. در همین فراز و نشیب ها بودند کسانی که نمی توانستند ضرورت جدا سازی فعالیت سیاسی را از داشتن باورهای مذهبی درک کنند و درعین حال باورهای تئوریک خود را حفظ کرده و سیاست را بر اساس همین درک تئوریک تنظیم کنند. تاریخ جنبش کمونیستی ایران مملو از شکست ها، پیروزی ها و اشتباهات و درس آموزی هاست و همه این تجربه و درس آموزی در بنیانگذاری حزب توده ایران به خدمت گرفته شد. نمی گوئیم که علیرغم همه این تجربه، باز هم درمقاطعی حزب ما دچار اشتباهاتی در همین عرصه نشد. شد. در دهه 30 و جنبش ملی نیز ما گرچه بسیار محدود و گذرا، اما هنوز گرفتار این عدم درک در صفوف حزب و نه تنها در صفوف حزب، بلکه در رهبری حزب هم بودیم که البته کمرنگ بود و تاثیر چندانی نتوانست بر فعالیت حزب ما در عرصه عملی و روز بگذارد. گرایشی که متاثر از حرکات تروریستی و ارتجاعی امثال نواب صفوی و دار و دسته فدائیان اسلام، به نقش آیت الله کاشانی و جلوگیری از پیوستن او به دربار شاه و یاری رسانی او به کودتاگران بهای لازم را نداد. در مقابل، گرایشی که آیت الله برقعی را از قم نماینده ایران برای شرکت در کنگره جهانی صلح کرد! می خواهیم بگوئیم که حتی تا جنبش ملی دهه 30 نیز هنوز این نوسان ها در صفوف و حتی رهبری حزب وجود داشت تا آن که تجربه حاصل از آن به خدمت تدوین سیاست حزب در برابر انقلاب 57 و حاکمیت بیرون آمده از آن قرار گرفت. حزب ما با همین تجربه پر فراز و نشیب به استقبال انقلاب 57 رفت و سیاست خود را برای فعالیت قانونی و علنی در ایران تدوین و تنظیم کرد. سیاستی که هنوز و همچنان پاسخگوی فعالیت واقعی سیاسی حزب ما در داخل کشور است. حزب ما با بهره گیری از تجربه گذشته، تا آنجا که توانست سعی کرد اجازه ندهد نیروهای ارتجاعی مذهبی پرچم انقلاب را تبدیل کنند به پرچم مذهبی در برابر غیر مذهبی و امروز می بینیم که چه طیفی از نیروهای مذهبی در ایران فعالیت می کنند که سخن و صف آرائی شان در برابر یکدیگر نه بر اساس نگرش مذهبی، بلکه براساس سمت گیری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. این دستآورد کمی نیست و نقش حزب ما در این دستآورد بسیار زیاد است. بازگردید به سالهای جنبش ملی دهه 30 و نقش مخرب نیروهای مذهبی و روحانیون مرتجع که درکنار دربار شاه علیه مصدق و حزب توده ایران فعالیت کردند. بازگردید به آن اعلامیه هائی که باامضای روحانیون در آستانه کودتای 28 مرداد با خودکار قرمز نوشته و وسیعا پخش می شد با این مضمون که توده ای های کمونیست می خواهند زنان شما را عمومی کنند، می خواهند دین و خدای شما را از شما بگیرند. (اینها را بعد از انقلاب آیت الله طالقانی در نماز جمعه تهران با صراحت و مستند به نام افراد تهیه کننده این اعلامیه ها در مسجد هدایت تهران گفت و ثبت تاریخ است) حزب ما بسیار کوشید پس از انقلاب 57 اجازه ندهد مرزهای اقتصاد و سیاست با مذهب مخلوط شود. چنان که حاصل آن را امروز درجامعه و در بحث های میان مذهبیون هم می بینیم اینها دستآوردهای بزرگی است که توده ایها باید با چنگ و دندان از آن دفاع کنند. یعنی احترام به آن ارزش های مذهبی که نزد توده مردم اعتبار دارند و درعین حال تفکیک باورهای مذهبی با واقعیات طبقاتی و اقتصادی و اجتماعی و بسیج همین توده مردم برای تحولات در همین دو عرصه اخیر. یعنی اقتصاد و مناسبات اجتماعی. حال در این مسیر اگر در باورهای دینی و مذهبی مردم تحولاتی بوجود می آید، چه بهتر و ما از آن نه تنها استقبال می کنیم بلکه در جهت این تحول نیز عمل و کمک می کنیم. نترسید که مخالفان این مشی توده ای بگویند "توده ایها مذهبی شده اند"، "توده ایها حجت الاسلام شده اند"، "توده ایها آیت الله شده اند" و انواع این حرف های ارزان و پوچ. اینها جنگ روانی است که دشمنان برنامه های اجتماعی و اقتصادی حزب توده ایران در پشت آنها پنهان شده و می شوند. با خرافات مذهبی باید مقابله کرد، با ارتجاع مذهبی نیز به همینگونه، اما محور اصلی فعالیت حزب ما همان برنامه حزب برای تحولات عمیق اجتماعی در ایران است و نه ورود به میدان باورهای مذهبی مردم.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 780 - 27 اسفند ماه 1399