سرمقاله |
با روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده فرصتی دوباره برای دیپلماسی و مذاکره میان ایران و آمریکا بوجود آمده که اکنون بدلیل تعلل ها در حال از دست رفتن است. این در حالیست که هم کشورهای روسیه و چین با قدرت و هم طرف های اروپایی برجام در مجموع خواهان حفظ این توافق هستند. نتیجه این تعلل ها این شده که اسرائیل دستگاه دیپلماسی خود را به کار انداخته تا اروپا را با خود همراه کند و با ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا جبهه ای علیه ایران برپا کند و تمایل متزلزل آمریکا برای بازگشت به برجام را خنثی کند. جناح راست ارتجاعی حکومتی و گردانندگان سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد ائمه جمعه و صدا و سیما که گردانندگی دستگاه های عمده تبلیغاتی را برعهده دارند نیز نه این برنامه های اسرائیل را می توانند برای مردم و جهان افشا کنند، و نه حتی آنها را طرح کنند. آنها که خود طی سال های اخیر بیشترین حملات را به برجام و مذاکره کنندگان آن داشته اند چگونه اکنون می توانند برنامه های اسرائیل برای جلوگیری از اجرای آن را طرح و افشا کنند و خواهان تسریع در زنده کردن آن شوند؟ اگر هم حکومت در پشت پرده مشغول مذاکره با آمریکا باشد – که حتما هست – و اگر به تفاهمی هم دست یافته باشند، آنقدر شعارها و ژست های پوچ و توخالی در این سالها گرفته اند که بسادگی نمی توانند آن را مطرح کنند. ضمن اینکه اصولا مردم را آدم حساب نمی کنند که بخواهند به آنها گزارش دهند. به همه اینها افزوده می شود رقابت و دشمنی که در داخل نظام میان جناح های آن وجود دارد که اجازه نمی دهد ایران از هیچ بن بستی خارج شود. بقول جواد ظریف وزیر خارجه، وقتی برجام را امضا می کنیم یک عده به ما حمله می کنند، وقتی قرارداد خزر را می بندیم عده ای دیگر و وقتی قرارداد با چین را مطرح می کنیم یک گروه دیگر. نیروهایی در همه جناح ها از به اصطلاح اصولگرا تا به اصطلاح اصلاح طلب دست به دست هم داده اند تا ایران را با سر به انتهای دره سقوط دهند. این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی در سال های اخیر فرصت های طلایی برای حل و فصل مناقشات را بر مبنای منافع مردم از دست میدهد. آخرین و برجسته ترین نمونه آن برای نجات برجام فرصت سفر نخست وزیر ژاپن به ایران بود که در شرایط پس از حمله پهپادی به آرامکو در عربستان، ایران در موضع قدرت نسبی قرار داشت و می توانست از این سفر برای باز کردن راه مذاکرات استفاده کند، فرصتی که با انقلابی نمایی رهبر بر باد رفت. اکنون هم که جو بایدن رئیس جمهور جدید امریکا زیر فشار خواست افکار عمومی جهانی برای وداع با سیاست های دوران ترامپ است، فرصت مناسبی است که با استفاده از این نقطه ضعف امریکا، برنامه های عقب نشینی گام به گام را هم پذیرفت و هم به طرف امریکایی تحمیل کرد. متاسفانه احتمال اینکه این فرصت نیز برباد رود کم نیست، زیرا اصولا آقای خامنهای کشور را در سه دهه گذشته با سیاست حفظ تنش مداوم و از این ستون به آن ستون اداره کرده و بنابراین تمایلی به مذاکراتی که نتیجه آن ایجاد ثبات در کشور و پاسخگو شدن باشد ندارد. حملات گذشته خود وی به برجام نیز مانع دیگری برای در پیش گرفتن یک دیپلماسی قاطع برای حفظ برجام و باز گرداندن امریکا بدان و باز کردن راه پایان تحریم هاست. نتیجه آن انقلابی نمائی و فرصت طلبی قبلی داخلی برای زمین زدن دولت روحانی از طریق مخالفت با برجام اکنون بصورت ناتوانی از بهره گیری قوی دیپلماتیک از پایان دولت ترامپ درآمده است. البته وحشت جناح راست ارتجاعی حکومت از اینکه مبادا مذاکرات و تفاهم میان ایران و امریکا قبل از انتخابات 1400 به نتیجه برسد که هم یک پیروزی دیپلماتیک برای دولت روحانی باشد و هم اندک بهبودی در وضعیت مردم ایجاد کند یا امید آنها را به صندوق های رای اندکی افزایش دهد هم از موانع مهمی است که بر سر راه بهره گیری از دیپلماسی برای باز کردن راه پایان دادن به تحریم ها علیه مردم ما وجود دارد. نتیجه همه اینکه اگر فرصت دیپلماسی این بار هم از دست برود، برخلاف خوشخیالی راستگرایان ارتجاعی حکومتی که در دوران پس از روحانی آنها خواهند توانست با امریکا مذاکره کنند، در شرایط فعلی که پیروزی راستگرایان در انتخابات جز با پشت کردن مردم به انتخابات ممکن نیست، بسیار بعید است که امریکا حاضر باشد با دولتی که پشتوانه مردمی ندارد بدون دست یافتن به بیسابقه ترین امتیازها مذاکره کند. مذاکره و تفاهم چنین دولتی با امریکا اگر به مراتب دشوارتر و ناممکن تر از امروز نباشد قطعا آسانتر نخواهد بود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 780 - 27 اسفند ماه 1399