صبر تلخ- 15 کیانوری با ماندن در ایران با جان و اعتبار خودش بازی کرد |
- در آن یک ماه آخر هیئت سیاسی تشکیل می شد؟ عموئی: هیئت سیاسی کمتر تشکیل می شد. هیئت دبیران تشکیل می شد. - تعقیب می شدید؟ عموئی: بدون تردید جوانشیر و کیانوری تعقیب می شدند! منتها برای ما آشکار نبود. من این که می گویم بدون تردید، بر مبنای قرائن و منطقا این طور باید باشد. منتها همه گونه تمهیدی به کار برده می شد، مثلا ماشین عوض بشود، جاهای مختلف ببرند و همان کارهایی که معمولا یک سازمان مخفی در جا به جایی ها می کند. بچه هایی هم که این کارها را می کردند، بچه هایی بودند که سابقه کارهای چریکی داشتند. «گروه منشعب از سازمان فدایی» را مامور این کار کرده بودیم که خیلی تجربه این کارها را داشتند. تمام دهه پنجاه اینها همه شان در خانه های تیمی بودند و خیلی خوب در کارهایشان متبحر بودند و رانندگی آنها خیلی خوب بود که به راحتی می توانستند از چنگ ماشین های گوناگون رهایی بیابند، ماشین ها هم ماشین های نسبتا خوبی بودند که شتاب کافی داشتند و خیلی زود، سرعت را بالا می بردند. به هر حال آنچه که معمولا جهت مقابله با تعقیب و مراقبت به کار گرفته می شود، رفقا به کار می بردند. به خصوص در باره آن چند نفر که حس می کردیم قاعدتا باید تحت تعقیب باشند. هیئت دبیران واقعا این مسئله را به جد مورد توجه قرار داده بود که این نرفتن رفقا خطراتی را ایجاد می کند و حتما باید جای امنی داشته باشند! منتها این که رفقای شوروی، رفیق کیا را خواستند، (اشاره به نامه ای که فم تفرشی در یک قاب عکس جاسازی شده دریافت کرده و در اختیار کیانوری قرار داد- راه توده) آیا این محدودیت به شخص کیا و حساسیتی که نسبت به کیان داشتند می شد؟ یا این که تصمیمی در باره کل حزب اتخاذ شده بود؟ یکی از رفقا اشاره کرد به صحبت هایی که گیلانی کرده بود و گفت که این تمایزی که بین طبری و کیانوری اتخاذ شده، همان نظری که در باره آن دو رفیق دیگر بیان شده، نشان می دهد که بیشتر جنبه شخصی دارد تا جنبه حزب، و لذا خطر عمدتا متوجه رفیق کیاست! - چرا کیا نرفت؟ می دانست که همه اطلاعات دستش است. - این چرایی است که با کمال تاسف بارها و بارها در زندان مطرح شد و هرگز پاسخ قانع کننده ای شنیده نشد! هر بار از کیا می پرسیدیم، اشکش جاری می شد که «نمی توانستم بروم رفقا، نمی توانستم!» چرا نمی توانستی؟ باید می رفتی! چند تا علت شاید داشته است. یکی تجربه 28 مرداد که هر کسی رفت، لعن و نفرین پشتش ماند که «رفتی و افسران ماندند و کشته شدند.» یک علت دیگر این بود که خوب، سازمان مخفی، سازمان نظامی را چه باید می کرد؟ دست کسی دیگری سپرد؟ آن وقت آن برگ برنده ای که حزب داشت چه می شد؟ آن را از دست می داد! یک دلیل دیگر هم شخصیتی بود، شخصیت دکتر کیانوری (اینهایی که می گویم نظر شخصی است) یک شخصیت پدر سالارداشت، در حقیقت یک شخصیت با اتوریته و مستبد ایرانی که در بطن خودش پدرگونگی و تصمیم گیری و صلاحدید برای همگان را هم دارد. خیلی تلخ و سخت بود که این حالت پدرانه اش را ترک و فکر کند که رفته و نیروهایش را تحت ضربه قرار داده است؟ - یعنی همیشه خودش را در کسوت ناخدایی می دید که باید آخر از همه، با غرور و با افتخار از کشتی پیاده بشود؟ و متاسفانه این نوع شخصیت، شخصیتی است که زیر فشار، خیلی خیلی زودتر از آنچه که ادعا می کند، می شکند. عموئی: من به هیچ وجه با پیشداروی های شما در باره کیا – به ویژه در بخش دوم و سوم – موافق نیستم. اصلا فشار تا این حد برای کیا قابل تصور نبود! به هر جهت مایه تاسف بود! واقعا من تصورم این است که اگر حداقل تنها کیا می رفت هم موثر بود! چون بقیه اگر می رفتیم، این بلا را سر ردیف بعد از ما می آوردند و همه گونه اعترافات را از آنها می گرفتند. - اما رفتن کیا این حسن را داشت که خیلی مطالب سر بسته می ماند، ناقص می ماند و هیچ کس نمی توانست کلید گاو صندوق را بیندازد و همه چیز را بیرون بکشد. عموئی: بله رفیق کیا باید می رفت! اصولا نه تنها او، که بر پایه مصوبه هیئت سیاسی و هیئت دبیران، همه اعضای کمیته مرکزی، به استثنای دو نفر – جوانشیر و عمویی – باید از کشور خارج می شدند. نه تنها این گونه نشد، که حتی کیا هم نرفت و با این تصمیم، با اعتبار تاریخی خودش و جان خودش، بازی کرد. تمکین نکردن رفقا، به ویژه رفیق کیانوری به ضرورت اجرای مصوبه هیئت سیاسی مبنی بر خروج از کشور، یک عمل ضد تشکیلاتی بود! درست است که تصمیم به ماندن آنان، نمونه بارز شجاعت و فداکاری بود، اما با توجه به ماهیت ضد کمونیستی جمهوری اسلامی، بزرگترین لطمه را به جنبش سوسیالیستی ایران وارد کرد! برای مطالعه شماره های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمایید: 1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/772/sabr.html 2- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/janve/773/sabr2.html 3 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/774/sabr3.htm 4 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/775/sabr-4.html 5 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/776/sabr5.html 6 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/febri/777/sabr.htm 7 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/778/sabr4.html 8 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/779/sabr.html 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/merts/780/sabre.html 10 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/781/sabr.html 11 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/782/sabr.html 12 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/epril/783/sabr.htm 13 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/784/sabr.htm 14 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/785/sabr.html تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 786 - 22 اردیبهشت 1400