برای "نه" گفتن به رئیسی مردم پای صندوق ها میروند؟ |
ابراهیم رئیسی پنج ضعف جدی در کارنامه اش دارد. اول قتل عام 67. دوم روحانی بودن. سوم نداشتن چهره، شخصیت، یا حداقل بیانی که مردم از یک رئیس جمهور انتظار دارند. چهارم. به میدان آمدن بعنوان نامزد بیت رهبری و پنجم پشتیبانی صدا و سیما. نقش رئیسی بعنوان یکی از سه حاکم شرع قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 و در صدور احکام اعدام چند دقیقه ای نه تنها پرونده او را در داخل کشور در صورت تبدیل شدن به رئیس جمهور آینده دوباره خواهد گشود، بلکه در عرصه بین المللی نیز بی گمان با موجی از تظاهرات و مخالفت های بین المللی روبرو خواهد شد. در واقع رئیس جمهور شدن رئیسی بهترین هدیه به سازمان مجاهدین خلق خواهد بود و بدترین شرایط بین المللی را برای کشور بوجود خواهد آورد و سنگین ترین هزینه ها را برای اقتصاد ما بدنبال خواهد آورد. بخصوص که وزیر خارجه کم سواد و بی کفایتی مانند سعید جلیلی را نیز همراه خود دارد که هر دو با هم می توانند همه دستاوردهای بین المللی ایران دوران روحانی و ظریف را نابود کنند. روحانی بودن و نداشتن چهره و شخصیت لازم برای ریاست جمهوری دو ضعف دیگر رئیسی هستند. از یکسو مردم به روحانیان رای نمی دهند و از سوی دیگر بسیاری از خود روحانیون هم مخالف با این هستند که کار قوه مجریه که محل مسئولیت بدون اختیارات کافی و ناسزا و فشار و پاسخگویی به افکار عمومی است همچنان بدست یک روحانی بیفتد. این مسئله در مورد حسن روحانی نیز تا حدود زیادی بوجود آمد. با وجود آنکه در چهره حسن روحانی جنبه سیاسی بر جنبه روحانی غلبه داشت، در حالیکه رئیسی بویژه با ریاستش بر قوه قضاییه کاملا بعنوان یک روحانی شناخته می شود. فراموش نباید کرد که رئیسی سالها و شاید هنوز هم دادستان دادگاه ویژه روحانیت بوده و نقش اصلی را در خلع لباس، حصر خانگی و احکام زندان شماری از روحانیون مخالف از جمله روحانیون طرفدار اصلاحات و جنبش سبز و ... را در کارنامه خود دارد. نقطه ضعف بعدی رئیسی به میدان امدن بعنوان نامزد بیت رهبریست. تجربه نشان داده که مردم در همه انتخابات ها هرگاه به این نتیجه رسیده اند که حکومت و قدرت تصمیم گرفته رئیس جمهوری را به آنها تحمیل کند برعلیه او به میدان آمده اند. احمدی نژاد با استفاده از همین تجربه توانست هاشمی رفسنجانی را بعنوان نامزد قدرت معرفی کند و از بخشی از مردم رای بگیرد. این ضعف را حمایت صدا و سیما از وی تشدید می کند چون در واقع مردم از روی صدا و سیماست که تشخیص می دهند کدامیک از نامزدها نامزد قدرت هستند، همانطور که در همین چند روزه به این نتیجه رسیده اند. مشکل دیگری که رئیسی با آن روبروست نامزدی علی لاریجانی است که فعلا در کنار اسحاق جهانگیری از مهمترین بخت های ریاست جمهوری آینده در صورت حضور مردم در پای صندوقهاست. لاریجانی هم با محافل حکومتی در ارتباط است و هم با بسیاری از روحانیان قم که مایل به انتخاب رئیسی نیستند. ضمن اینکه تجربه مدیریتی او به مراتب بیش از رئیسی است و برخلاف او می تواند با تیم کنونی وزارت خارجه یعنی ظریف نیز کار کند و سیاست خارجی فعلی را ادامه دهد. احتمال ائتلاف میان لاریجانی و جهانگیری و کنار رفتن یکی بسود دیگری و پشتیبانی چهره هایی نظیر تاجزاده از این ائتلاف نیز می تواند اوضاع را باز هم بیشتر به زیان رئیسی تغییر دهد. بنا به این دلایل بسیاری معتقدند که رئیسی با آمدن به میدان ریاست جمهوری آینده خود را به خطر انداخته است چرا که بخش مهمی از جریان راست حکومتی او را بعنوان رهبر یا حداقل یکی از اعضای شورای رهبری از هم اکنون برگزیده است و کسی که در دو انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده باشد بی گمان نمی تواند درکسوت مقام رهبری ظاهر شود. اکنون باید دید شرایط انتخابات به چه شکل تحول پیدا می کند. آیا در روزها و هفته های آینده تغییراتی در سمت و سوی جدی تر افکار عمومی برای شرکت در انتخابات صورت خواهد گرفت. آنچه تا اینجا بر می اید و نظرسنجی های نسبتا قابل اعتماد نشان می دهند ما شاهد آن رخوت و رکودی که مثلا در انتخابات مجلس شاهد آن بوده ایم نخواهیم بود ولی این تحرک می تواند تا آنجا پیش رود که مردم بصورت جدی اگر نه برای انتخاب، حداقل به قصد نه گفتن به نامزد حکومتی وارد میدان شوند؟ این پرسشی است که در هفته های آینده پاسخی روشنتر خواهد یافت.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 787 - 29 اردیبهشت 1400