سرمقاله 808 نتایج سیاست قبول"بدتر" دربرابر "بد" آشکار شده است! |
شتاب وخامت اضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مناسبات بین المللی کشور در چند ماهه پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی از آنچه پیش بینی می شد نیز فراتر رفته است. بن بست در مذاکرات برجام، تورم هولناک و بالا رفتن بهای کالاها از 30 تا 50 درصد در همین چند ماهه اخیر، خطر افزایش جهشی بهای ارز، وخیم شدن اوضاع در اطراف ایران از افغانستان گرفته تا آذربایجان و گرجستان و پاکستان، ناتوانی دیپلماسی حکومت در بهره گیری از ظرفیت های اقتصادی و سیاسی در مناسبات با چین و روسیه از یک طرف و جدا کردن اروپا از آمریکا از طرف دیگر، انتصاب های فامیلی و قرار دادن افراد کم سابقه و بی ریشه و بی اطلاع در راس امور اجرایی به همراه جدال و رقابت بر سر بدست گیری پست های کلیدی یا نان و آب دار و ... همه از عوامل تشدید بحران هستند. حمله به سخنان آیت الله صافی گلپایگانی که خواهان پایان دادن به انزوا و گسترش روابط ایران با جهان شده بود از سوی گروه بندی های سیاسی – نظامی و حمایتی که بخش وسیعی از حوزه های علمیه در برابر این حملات از آیت الله صافی به عمل آورد، هم وحشت بخشی از روحانیت بزرگ از ادامه وضع کنونی و خطر دولت نظامی را نشان می دهد، هم بی پایگاه شدن هرچه بیشتر روحانیت را در میان مردم. این در حالیست که آیت الله صافی خود همواره در جناح بندی های راست حکومتی قرار داشته و اکنون قربانی همان جریانی می شود که در روی کار آوردن آن نقش داشته است. حکومت و بیت رهبری برای مقابله با این بحران ها راه دیگری نمی شناسد جز ادامه سیاست ویرانگر30 ساله از این ستون به آن ستون، بستن فضای سیاسی و رسانه ای، افزایش فشار به فعالان اجتماعی و مدنی، سرکوب اعتراضات کارگری و صنفی، پنهان نگه داشتن امور از مردم، انتصابات و مهره چینی های پشت پرده در داخل و مذاکرات پنهانی و پشت سر مردم در خارج. نتیجه همه اینها برخلاف خوش خیالی های رهبر و اطرافیان بیت رهبری به وضع فاجعه آمیز کنونی کشیده شده که همه امیدهای مردم به امکان اصلاحات و بهبود امور را روزبروز کم دورنماتر می کند. در این شرایط به چه چشم اندازی برای آینده می توان اندیشید؟ بنظر می رسد این چشم انداز ترکیبی است از افزایش بیشتر احتمال شورش های کور، تشدید گرایش به کشیدن گلیم خود از آب به بهای غرق کردن دیگران، و فرار و مهاجرت برای کسانی که امکان آن را دارند که در ترکیب با یکدیگر خطر فروپاشی و چندپارچه شدن کشور را همراه دارد. در این چشم انداز متاسفانه هنوز یک تحول اصلاحی یا انقلابی جایی ندارد زیرا نیروهایی که می توانند در جهت چنین تحولی عمل کنند ظرفیت خود را برای جلوگیری از منفی تر شدن اوضاع کشور نشان نداده اند و این شرط نخست هر تحول مثبت است. آخرین نمونه آن انتخابات ریاست جمهوری 1400 بود که بقول خود آنها "در انتخاب میان بد و بدتر"، بدتر را به بد ترجیح دادند و اجازه دادند بدتر بر بد پیروز شود و جای بد را بگیرد. بدیهی است که بخشی از این ترجیح بدتر به بد برآمده از خستگی و امید موهوم سی ساله است که با پیروزی بدتر بدون نیاز به مقاومت و مبارزه کار یکسره خواهد شد و حکومت سقوط خواهد کرد. همان پنداری که به شعار "خروج از حاکمیت" در زمان خاتمی انجامید و کار دولت خاتمی را بسود احمدی نژاد یکسره کرد. همین خوش بینی در دولت روحانی نیز تبلیغ شد و همچنان ادامه دارد. در این شرایط هر نیروی تحول خواه که به آینده ایران می اندیشد ناگزیراست و باید امید را زنده نگه دارد. حتی در همین وضع هم باید مردم را از وجود دوراهه ها و چندراه هایی که دربرابر آینده کشور و امکان هایی که برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع وجود دارد آگاه کرد و آنها را به ضرورت و ثمربخش بودن کوشش در این جهت امیدوار کرد. بخش بزرگی از مردم ما جز این امید راه حلی دیگر ندارند و در واقع آن جنبشی که در زیر پوست جامعه جریان دارد متعلق به همین هاست که نه تنها باید آن را امیدوار کرد بلکه می توان بدان امید بست. به همین دلایل، در همین اوضاع ناگوار و تلخ، کسانی که درجهت جلوگیری از پیروزی بدتر بر بد کوشیده اند باید به تلاش خود ادامه دهند و ازمیان راه ها و راه حل ها آنها را که کمترین زیان و بیشترین دستاورد را دارد بیابند و به مردم ارائه دهند. تنها در اینصورت است که سمت و سوی اوضاع و افکار و عمل عمومی می تواند تغییر کند و از درون امید، امکان تغییرسمت اوضاع و فراهم شدن شرایط انجام اصلاحات فرا بروید. این همه محتوای کوشش راه توده و توده ای ها برای آینده کشور است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 808 - 12 آبان 1400