راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه گاز میدهد

اما نمی خواهد

اروپا را گاز بگیرد!

راشا تودی- آزاده اسفندیاری

 

  

ارسال گاز الجزایر به اروپا یکی از معدود نمونه های استراتژی کشورهای اروپایی، جهت خرید گاز برای جایگزینی گاز طبیعی گازپروم روسیه بود. در حال حاضر این استراتژی هم مانند دیگر پروژه ها دچار نوسان شده است.

مقامات الجزایر روز 31 اکتبر از عدم تمدید قرار داد گاز این کشور از طریق خاک مراکش به اسپانیا خبر داده و اعلام کردند گاز این کشور به اروپا را از طریق لوله های دیگری که از دریای مدیترانه عبور می کند به اروپا ارسال خواهند کرد. بنا بر گفته مقامات الجزایری، علت چنین تصمیمی اختلافات سیاسی جدی این کشور با مراکش بر سر قلمرو صحرای غربی است که رباط، ادعا دارد این منطقه به مراکش تعلق دارد، در حالی که الجزایر از استقلال طلبان صحرای غربی که برای آزادی خود با مراکش می جنگند حمایت می کند(مراکش تصمیم مقامات الجزایر مبنی بر تغییر مسیر ارسال گاز به اروپا را بیشتر به علت بالا رفتن مصرف داخلی و صرفه جویی کردن و عدم توانایی ارسال گاز با حجم بالا با لوله های با ظرفیت کمترمی دانند).

تصمیم الجزایر در اسپانیا با توجه به بالا رفتن قیمت گاز در اروپا نگرانی‌های زیادی را در پی داشت. این در حالی است که الجزایر 40 تا 50 در صد گاز مصرفی اسپانیایی ها را تأمین می‌کند که در نتیجه دیگر کشورهای اروپایی نیز در مضیقه قرار خواهند گرفت. علاوه بر این ضربه دیگری به تنوع خرید گاز اروپائیان وارد خواهد شد.

داشتن تنوع گازی برای اروپا با در نظر گرفتن چندین منبع  و عدم وابستگی به‌ یکی از آن ها است. با این حساب، تنوع واردات گاز اروپا دو ویژگی اساسی داشت. یکی اینکه، منابع معادلی وجود ندارد. از نظر عینی اروپا تأمین کننده گازی با ظرفیت های بالای گاز پروم نداشت ( صادرات انحصاری گاز روسیه در سال حدود 200 میلیارد متر مکعب برای این قاره است). ضمن اینکه گزینه های دیگری از نظر قیمت و با اطمینان تر در برابر روسیه وجود ندارد. دوم، در چنین شرایطی اتحادیه اروپا تصمیم گرفت برای تنوع دیگر اندیشه کند. این اتحادیه براحتی پروژه جنوبی را مسکوت گذاشت و اجرای استریم 2 را (با فشار آمریکا) به تأخیر انداخت و با فریاد های گوشخراش، اعلام کردند روسیه یک تأمین کننده قابل اعتماد نیست و قصد دارد از گاز به عنوان ابزار فشار بر اتحادیه اروپا استفاده کند.

با وجود چنین شرایطی اتحادیه اروپا روی چه گزینه ای حساب می کرد؟

بروکسل، در صدد بود برای جای گزینی گاز روسیه از کشورهای دارنده گاز شمال آفریقا، خاورمیانه، منطقه دریای خزر، همینطور گاز طبیعی آمریکا چاره‌اندیشی کند، ضمن اینکه با روی آوری به انرژی سبز و مناسب با محیط زیست و از نظر سیاسی بدون مشکل مواجه می شد. لذا تصمیماتی از این دست برای داستان نویسان اروپایی، طرح تنوع واردات انرژی مانند ساختن خانه‌ ای است مقوایی در مسیر طوفان که نمی‌تواند استوار بماند.

با این حساب اقدام الجزایر، یکی از کارت های تنوع گازی اروپا را مانند بسیاری از دیگر کارت ها، با حساب آرزوهای سیاسی و کمبود گاز، از محاسبات خارج کرد. جایگزین کردن گاز لیبی نیز، در کشوری که هرج و مرج عملاً پس از سقوط رژیم معمر قذافی حاکم است غیر ممکن می شود. در کشوری که بیش از دو بار قبایل محلی زیر ساخت های گاز را برای گرفتن برخی امتیازها از مقامات مرکزی به تصرف خود درآورده اند.

چنانچه در باره ذخایر عظیم گاز در مدیترانه شرقی صحبت به میان آید ( آب‌های اسرائیل، مصر، قبرس و لبنان)، هنوز ذخیره اند و تا استخراج زمان لازم است. این ذخائر باید بطور مؤثر توسعه یابند و سپس به اروپا صادر شوند. راه دیگر، مسیر ترکیه است که به این سادگی‌ها نخواهد بود.  ترکیه کوشش فراوان دارد تا تمام ترانزیت های گاز از شرق و جنوب به اروپا را به انحصار خود درآورد و هم‌ زمان در پروژه های جایگزین مشکل ایجاد کند. به عنوان مثال دولت اردوغان، با امضای توافقنامه در سال 2019 برای تقسیم دریا با دولت اسمی لیبی گام مهمی را در این زمینه برداشت.

در این صورت، تقسیم‌ بندی از این دست، لوله گذاری زیر آبی از منطقه مدیترانه شرقی به اتحادیه اروپا، از طریق آب‌های ترکیه یا لیبی تحت کنترل این کشور عبور خواهد کرد. اتحادیه اروپا می‌تواند تا جایی که بخواهد از به رسمیت شناختن توافق ترکیه و لیبی امتناع ورزد و آن را غیر قانونی بنامد. آنکارا ثابت کرده است که با سلاح های مختلفی که در دست دارد می‌تواند خواست های خود را تحمیل کند. این کشور تا به حال با بوقلمون صفتی، چندین بار از امکانات ترانزیتی خود، از جمله وجود پناهندگان، گاز و دیگر ابزارتاثیر گذار، اتحادیه اروپا (و دیگر کشورها) را وادار به باج دهی و احترام کرده است، حتی تا حد درخواست برای عضویت در اتحادیه اروپا.

دیگر پروژه های جای گزین از جمله گاز ماوراء قفقاز نیز بیشتر خیال پردازی است. قرار داد گاز آسیای میانه (عمدتا ترکمنستان) با جمهوری خلق چین بسته شده است که این کشور می‌تواند کل منابع انرژی منطقه را در اختیار خود بگیرد. بر اساس کنوانسیون دریای خزر، کشورهای ساحلی این دریا، حق صادرات منابع انرژی خود را به غرب ندارند. طبق توافقنامه امضا شده توسط کشورهای حاشیه خزر، به دلایل زیست محیطی احداث خط لوله در بستر دریا را یک کشور ساحلی می‌تواند وتو کند. موضوعی که برای مسکو یک آرزو خواهد بود.

مسنله وتو برای صادرات گاز آذربایجان مشکلی بوجود نمی آورد- چنانچه باکو ظرفیت صادرات خود را تا حدی که برای گازپروم خطری ایجاد نکند، هر چند آذربایجان در حد صادرات خود آن را رعایت خواد کرد. در این بین تنها ایران می‌تواند جای گزینی برای گازپروم باشد اما این کشور با موانع متعددی برای صادرات گاز به اروپا مواجه است. مشکل ایران مسئله تحریم ها و غیر قابل اعتماد بودن این کشور به عنوان تأمین کننده گاز می باشد (با توجه با روابط با غرب و ویژگی‌های مقامات تهران) و سرانجام، عدم زیر ساخت خط لوله انتقال گاز از میدان های جنوبی کشور به مرزهای شمالی است.

در ارتباط با گاز مایع ایالات متحده نیز، واشنگتن عدم وفاداری به عهد خود را تا به حال به اثبات رسانده است. سال‌ها پیش، در شرایطی که اروپا نیاز شدید به گاز داشت، آمریکا از آن‌ها خواسته بود تا علیه «چین دشمن» متحد شوند. در همان زمان دولت این کشور گاز مایع خود را صرفاً به دلیل صد ها دلار گران تر به چین و دیگر کشورهای شرق آسیا ارسال کرد.

آیا اروپایی‌ها همچنان در پی الگو برداری رفتاری از آمریکایی ها می باشند؟ اروپایی ها باید از بازی‌های سیاسی خود دست برداشته و به یاد داشته باشند که با وجود اختلافات عدیده در قرن بیستم، و روش‌های غیر دیپلماتیک و بازی‌ های تحریمی، مسکو هرگز از ارسال گاز به عنوان سلاحی علیه اروپا استفاده نکرده است. بروکسل، پاریس و برلین، باید بیاد داشته باشند که در هیچ شرایطی روسیه در ازاء گاز باج خواهی نکرده است. گازپروم همواره به تعهدات خود عمل کرده است مگر در یک دوره استثنایی کوتاه مدت یعنی در پایان سال 2000، زمانی که اکراین شروع به سرقت گاز ترانزیستی روسیه به اروپا کرد و طرف روسی اجبارا دریچه های لوله های گاز را بست تا مشکل با کشور متخلف حل گردد. پس از آن بحران، روسیه و اتحادیه اروپا تصمیم نهایی را با اجرای گذر «شمال» و «جریان جنوبی» گرفتند تا از مسیر نا مطمئن خلاصی یابند.

باید امیدوار باشیم تا اروپا از گذشته درس‌های لازم را بگیرد و اندیشه «تنوع» گازی را به دست فراموشی بسپارد و از ایجاد مشکل برای خود و مسکو بر حذر باشد. در هر صورت گفتن افسانه  خوب‌ است و دل‌ نشین اما بهتر آنکه اروپاییان، این افسانه‌ها را در خانه‌ های گرم و روشن برای یکدیگر تعریف کنند!

 

https://russian.rt.com/opinion/923821-mirzayan-alzhir-evropa-tranzit-gaz

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 809  - 19 آبان 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت