راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بحران بزرگ

در کمین ترکیه!

موسسه راهبردهای روسترات

ترجمه و تدوین- الناز گرجی

 

  

«کمال آتاتورک»، «سه بنیان» سیاست خارجی برای آینده ترکیه را که مطابق منافع ملی آن کشور است وصیت کرده بود: عدم دخالت در امور اعراب، پیروی نکردن از سیاست قدرت های استعمارگر(بخوانید: تابع غرب نشدن، برکنار نگه داشتن خود از اتحاد های آن) و عدم درگیری با روسیه.

«آتا تورک» عمدا این استراتژی‌ را  به نقطه ای از زمان بهم گره نزد، او این استراتژی‌ را سیاست خارجی ثابت ترکیه می دانست. هیچ یک از این استراتژی ها به آن شکلی که «آتا تورک» آنرا وصیت کرده بود حفظ نشدند و به عظمت ترکیه نیز نیانجامید. می توان در مورد مزایایی که ترکیه از عضویت در ناتو بدست می آورد بحث کرد، اما در آن زمان لازم است از فرصت های از دست رفته نیز صحبت کرد و این فرصتها برای ترکیه وجود داشتند و اول از همه برای انگلیس و آمریکا غیرقابل قبول بودند. طرح و ایده امنیت انگلیسی – آمریکایی به ترکیه تحمیل شد: اتحاد شوروی دشمن است، ناتو خط دفاع است و اروپا آینده ترکیه است. ترکیه را به بلوک تحت حمایت آمریکا وارد  و این کشور را از آزادی مانور در سیاست خارجی محروم کردند. از آن زمان ترکیه یک کشور مستقل نیست، بلکه «جناح جنوبی ناتو» است- و این مسئله همه چیز را در مورد حاکمیت ترکیه بیان می کند. ترکیه در اتحادیه اروپا پذیرفته نشد و خود را به پذیرش صنعت سبک ترکیه محدود کرد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک فرصت منحصر بفرد برای ترکیه بود که به این کشور امکان داد به خلاء های باقی مانده ژئوپلیتیکی پس از خروج روسیه از جمهوری‌های سابق شوروی، هجوم ببرد. ترکیه ضمن تلاش برای بهره مندی از توازن بین منافع روسیه، آمریکا، اروپا و چین، سیاست خارجی خود را فعالانه دنبال می‌کند و گاهی ضمن حفظ تعادل در لبه پرتگاه ‌همه خطرات را نادیده می گیرد. چیزی که هست اقتصاد ترکیه هنوز قادر به تامین گسترش و توسعه جهانی آن نیست. ترکیه گرفتار معاهدات بین المللی است، هرگونه تلاش برای پیشبرد منافع خود در جهان بی درنگ آنرا با دولت هایی، آنهم اغلب با غرب، تا با شرق مواجه می سازد. همه اینها به این مسئله خاتمه می یابد که  ترکیه به نمایندگی از رئیس جمهور«رجب طیب اردوغان» در سرتاسر جهان فعالیت های گوناگونی را شروع کرد که نتوانست آنرا به نفع خود بپایان برساند. ترکیه بازیهایی را آغاز کرد که نمی تواند تا آخر آنرا بپایان برساند، اما با تمام نشدن بازی های قبلی، به سراغ بازیهای جدید می رود. اکنون ترکیه به وضعیتی کشانده شده که درگیر فرایندهای خاورمیانه و آسیای مرکزی است. در این میان ترکیه در درگیری ناتمامی با فرانسه و یونان در دریای مدیترانه و نتایج متزلزل و شکننده فعالیت های خود در فراقفقاز قرار دارد، جایی که مستقیما سرمایه گذاری کرده بود، اما در نهایت از کنترل اوضاع منصرف شد. ترکیه دقیقا با وضعیت بحرانی خود بعنوان مجموعه ای از سیاست های خارجی ناتمام خود روبرو است. در خاور میانه ترکیه درگیر جنگ در سوریه است، در آنجا متحمل ضرر می شود و این مسئله بستگی به توافقات روسیه و ایالات متحده آمریکا دارد. آنکارا نمی تواند در این تئاتر عملیات جنگی از جنگ خارج شود، زیرا در غیر این صورت کنترل خود بر کردها را از دست خواهد داد و این تهدیدی برای امنیت تمامیت ارضی آن است. در نتیجه ترکیه ضمن توافق با روسیه مبنی بر اینکه نفوذ خود را بر گروه رادیکال «حیات التحریر الشام» قطع کند و ضمن خنثی کردن فعالیت آن و تضعیف همزمان همه گروه های دیگر، خود را در «ادلب» تثبیت کرد. از این مسئله هیچ نتیجه ای حاصل نشد. ترکیه نتوانست از پس کنترل بر«نیابتی» های خود برآید که  توانسته بودند در بخش جنوبی «ادلب» گویا امارات خود را سازماندهی کنند. توافق با روسیه برای تردد آزاد در بزرگراه «ام 4» نیز اجرا نشد (بزرگراه فدرال M-4 "Don" ، جاده ای که به مسکو، وورونژ، روستوف- نا-دونو و کراسنودار متصل است. طول آن 1517 کیلومتر است. مترجم)

در نتیجه ولادیمیر پوتین در دیدار 14 سپتامبر خود در مسکو با بشار اسد به این ناتوانی ترکیه اشاره کرد و روسیه به  راه حل نظامی برای مشکل «ادلب» پرداخت. همزمان در آسیای مرکزی ترکیه به هر قیمتی شده تلاش کرد که در زمره بازیگران اصلی افغانستان قرار گیرد. تنها نقطه ای که ترکها در آن جای پای خود را قرص کردند، فرودگاه کابل است. چانه زنی و معامله بین طالبان و اردوغان در جریان است. ماهیت چانه زنی در آنست که طالبان می خواهد امنیت فرودگاه را برای خود حفظ کند و به ترکیه سازماندهی پروازهای غیر نظامی را بسپارد. «اردوغان» بدرستی با اشاره به حمله تروریستی اخیر اعلام می کند که اگر ترکیه مسئولیت حمل و نقل را برعهده بگیرد و امنیت را تامین نکند، در این صورت مسئول موارد حملات تروریستی خواهد بود و این اشتباه است. ضمن پیش بینی این امر «اردوغان» گفت که این کار می تواند به شرکت نظامی خصوصی واگذار شود. اما این اقدام نیمبند موقتی است. ترکیه به این نتیجه می رسد که طالبان در موضوع امنیت به هیج کس اجازه ورود نمی دهد. و ترکیه مجبور است افغانستان را ترک کند. در عین حال ترکیه به دام افتاده بود: اگر ترکیه بخواهد شریک روند آسیای مرکزی باشد، باید از خواسته های طالبان پیروی کند و ساختارهای قدرت خود را از افغانستان خارج کند. اما در عین حال ترکیه موظف به پذیرش پناهندگان افغان خواهد بود. و این تهدیدی برای بحران سیاسی داخلی است. در حال حاضر در ترکیه 6/3 میلیون پناهنده سوری زندگی می کنند و حداقل یک میلیون نفر از افغانستان اضافه خواهد شد. و اپوزیسیون ترکیه بشدت به «اردوغان» در مورد چنین تعهداتی، صرف نظر از نوع آنها، هشدار می دهد. مشکل افزایش شمار پناهندگان همراه با عقب نشینی و خروج از«ادلب» و کابل آن چیزی نبود که «اردوغان» روی آن حساب می کرد. در مورد «قره باغ» و دریای مدیترانه (درگیری بر سر اکتشاف میدان های گازی در منطقه اقتصادی یونان) ترکیه امکانات فعال تر شدن خود را به مصرف رسانده است. بنظر می رسد که همه سیاست ها به بن بست رسیده اند و ضایعات و هزینه ها رو به افزایش هستند و رشد آنها متوقف نخواهند شد. می توان بطور جدی در مورد بحران توسعه طلبی سیاست خارجی ترکیه سخن گفت. اما  کل ایده ترکی که ماندن «اردوغان» در قدرت را توجیه می کند، تنها به توسعه طلبی ختم می شود. آیا «اردوغان» از عهده چنین تمرکز ریسک ها و تهدیدها بر می آید؟ او به خاطر توانایی اش در تصمیم گیری های ناامیده کننده و پرمخاطره معروف است، اما هرگونه سیاست ماجراجویانه از این جهت خطرناک است که کوچکترین شکست قدرت به نقطه ضعف تبدیل می شود. هر بار امید به معجزه بعنوان عنصری از استراتژی خطرناک است. «اردوغان» سرسخت و بلندپرواز است، اما او بشدت وابسته به غرب است، پیش از هر چیز به انگلستان و آمریکا. این دو کشور ضمن سوق دادن او به گامها و اقدامات مهلک تر، هر کاری را برای اینکه او از موقعیت دشوار بیرون نیاید، انجام می دهند. بعید است که «اردوغان»، با وجود اظهارات اخیر او مبنی بر آنکه ترکیه قصد دارد سامانه های «اس 400» بیشتری بدست آورد، دوباره بهمان میزان سابق از روسیه کمک دریافت کند. منافع ترکیه و منافع «اردوغان» بتدریج بیشتر و بیشتر از هم جدا می شوند، که این امر سیاست خارجی آنکارا را بیشتر تحریک پذیرتر می کند. با چنین رویکردی نیازی به انتظار طولانی مدت برای یک بحران تمام عیار نیست !

 

https://russtrat.ru/analytics/28-sentyabrya-2021-1141-6335

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 810  - 26 آبان 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت