راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 چاپ و انتشار سفید کتاب
"پرده خوانی یک انقلاب"


درچهلمین سالگرد انقلاب 57، یک سلسله مطالبی با استناد به روزنامه های وقت در راه توده منتشر شد. تقریبا یکسال پس از انتشار این سلسله مطالب، یا بهتر بگوئیم "گزارش مصور"، ناشری که فعالیت محدودی در زمینه چاپ کتاب دارد، با ارسال ای میل به راه توده اجازه خواست که این گزارش مصور را بصورت یک کتاب در ایران چاپ سفید (بی نیاز به کسب مجوز) کند. برای مشورت با شورای سردبیری راه توده، پاسخ را به چند روز بعد موکول کردیم و سرانجام موافقت خود را از طریق ای میل به آن ناشر اطلاع دادیم. ناشر دو خواهش را مطرح کرد. نخست این که مقدمه ای برای این گزارش مصور بنویسیم و دوم اینکه طرحی برای روی جلد تهیه کنیم و بفرستیم که هر دو خواهش او کاملا عملی بود و انجام شد. فروش و توزیع کتاب که در 280 صفحه انتشار یافت را به خود او واگذار کردیم و اطلاع دادیم که پول ناشی از فروش کتاب را نگهدارد تا شاید در آینده کتاب دیگری را برای انتشار بفرستیم. این توافق صورت گرفت و کتاب با مقدمه ای که می خوانید منتشر شد و دو نسخه نیز بعد از چاپ بدست ما رسید. چاپ دارای کیفیت بالائی نیست که این نیز طبیعی و طبیعت کتاب چاپ سفید است.



سر آغاز

من روزنامه نگاری ام که اواخر دهه 40 وارد عرصه مطبوعات ایران شدم. در بسیاری از صحنه های انقلاب 57 حضور فعال خبری و سیاسی داشتم و از آغاز حضور در مطبوعات ایران تا این لحظه که این چند خط را می نویسم، اخبار و رویدادهای ایران را بی وقفه دنبال کرده ام.
در آستانه 40 سالگی انقلاب 57 که از هر سو در باره آن انقلاب و این 40 سال اظهار نظر می شد، تصمیم گرفتم برخی صفحات اول روزنامه های پیش و پس از انقلاب (تا آغاز دهه 1360) را مرور کنم و نکاتی را درباره آنها بنویسم. این مرور یک بررسی تاریخی و تحلیلی نیست، درعین حال که گوشه ای از تاریخ است تفسیر و تحلیل های من نیز در متن آن قرار گرفته است.
در جریان مرور صفحات اول روزنامه های پیش و پس از انقلاب، به برخی صفحات اول و یا صفحات هنری و سیاسی روزنامه ها و مجلاتی برخورد کردم که در ارتباط مستقیم با انقلاب 57 نیستند اما حیفم آمد که درباره آنها نیز چند جمله ای را ننویسم. این جمله نویسی ها نیز تاریخ مطبوعات ایران نیست اما گوشه ای از آن هست.
همیشه اعتقاد داشته و دارم که انتخاب "عنوان" برای هر خبر، قصه، داستان، گزارش و... سخت ترین و درعین حال مهم ترین بخش و جلب کننده ترین ابتکار است. برای انتخاب یک عنوان جلب کننده و منعکس کننده برای کتاب، گزارش ، خبر و ... نمی توان یک چارچوب تنگ را در نظر گرفت زیرا که عنوان گاه در ابتدا و یا در میانه کار و یا حتی در پایان یک نوشته چون صاعقه و جرقه به ذهن می آید. صاعقه و جرقه ای که ممکن است به دل خواننده هم بنشیند و این احتمال که چنین نیز نشود وجود دارد.
من در میانه مرور صفحات اول روزنامه های پیش و پس از انقلاب، عنوان "پرده خوانی یک انقلاب" چون جرقه ای به ذهنم رسید.
پرده خوانی یک سنت دیرینه و تاریخی در ایران است. این سنت اختصاص به وقایع کربلا ندارد. برای مثال داستانهای شاهنامه را هم پرده خوانی می کردند. در گذشته هائی که تلویزیون و سینما در صحنه نبودند، کسانی پرده های بزرگ نقاشی شده از داستانهای شاهنامه را در محلات به دیوار نصب کرده و پس از جمع شدن مردم، آن که نقال بود، شرح این نقاشی های پرده نگار شده را به سبک نمایشی و تئاتر شرح می داد. این نمایش چند ساعتی ادامه می یافت و نقال پس از جمع کردن پولی که تماشاچیان میدادند، پرده ها را جمع کرده و روزهای دیگر در محلات دیگر این نمایش و نقالی را تکرار می کرد. شرح وقایع کربلا نیز در ایام محرم و یا غیر محرم نیز یا بصورت تعزیه چند نفره و یا تک نفره در محله ها پرده خوانی می شد.
من، با الهام گیری از این سنت دیرینه ایرانی ها، مرور صفحات اول روزنامه ها را "پرده خوانی یک انقلاب" نام نهادم.
شاید درآینده نیز به بهانه و دلیل دیگری این کار، یعنی مرور صفحات اول روزنامه ها و برخی مجلات را دنبال کردم. در این دوره پرده خوانی، گاه در جریان گریز به برخی مجلات و روزنامه های قدیمی قبل از انقلاب از برخی روزنامه نگاران نیز یاد کردم که شاید در آینده به این گریز وسعت بیشتری دادم.
سعی کردم صفحات اول روزنامه های پیش از انقلاب را جدا از صفحات اول روزنامه های پس از انقلاب بررسی کنم، اما در عمل نشد که این تصمیم را عملی کنم و گهگاه صفحه اول روزنامه های پس از انقلاب در میان صفحات اول روزنامه های پیش از انقلاب جای گرفتند. همچنان که نگاه به برخی مجلات و روزنامه های کمتر شناخته شده پیش از انقلاب خود را در میان صفحات اول روزنامه های پیش از انقلاب جای دادم. خواستم آنها را از هم تفکیک کنم، اما بعدا به این نتیجه رسیدم که این گریزها سیر حوادث را از یکنواختی در می آورد و احتمالا برای خواننده نیز جذاب خواهد بود و تنفسی برای ادامه مرور صفحات اول سه روزنامه کیهان، اطلاعات و آیندگان. امیدوارم اشتباه نکرده باشم.
از آنجا که اعتقاد دارم امروز ما، حاصل دیروز است و فردای ما نتیجه امروز، به دوران استبداد شاهنشاهی مستند به صفحات اول روزنامه ها در حد توان خود پرداختم و پلی زدم میان آن "دیروز" و این "امروز"!
می توانستم این پرده خوانی را از دوران شاه آغاز کنم، اما از آنجا که اعتقاد دارم جنگ ایران و عراق مهم ترین رویداد پس از انقلاب 57 بود و بعدها روی سرنوشت آن انقلاب و همه حوادث چند ده ساله اخیر تاثیر مستقیم و غیر مستقیم گذاشت، ترجیح دادم از پایان جنگ ایران و عراق آغاز کنم، بویژه که زمینه های این جنگ در دوران شاه نیز وجود داشت!

تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh


 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 811  - 3 آذر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت