راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 812

تجربه ای که از تظاهرات

مردم اصفهان باقی می ماند!

 

  

تظاهرات دراعتراض به مشکل آب و کم آبی در اصفهان و چند شهر دیگر مهمترین حادثه هفته ها و ماه های اخیر در ایران بود. اهمیت اعتراض های اصفهان هم در شهر و محل وقوع آنها بود، هم در ترکیب تظاهرکنندگان، هم در شکل اعتراض و هم در نوع و ماهیت خواسته ها و مطالبات مردم بود.

اصفهان شهریست که از جهات مختلف نمادین است. بعنوان مرکز گردشگری، با بناهای تاریخی و صنایع سنتی در ایران و جهان شناخته می شود. نمادین از این نظر نیز که مردم این شهر نقشی فعال در انقلاب 57 داشتند. نخستین شهری بود که در آن در سال 1357 حکومت نظامی اعلام شد. آیت الله منتظری که نزدیک به یک دهه قائم مقام رهبری کشور بود از این منطقه بود. در جریان جنگ، اصفهان و روستاهای اطراف آن سهم بالایی در شمار رزمندگان و جانباختگان و مجروحان را تشکیل می دادند. نتیجه اینکه شمار کثیری از اهالی اصفهان هم در میان فرماندهان و هم بویژه در بدنه سپاه حضور دارند که حداقل گروه اخیر بشدت تحت تاثیر اعتراض ها و خواسته های مردم این شهر و سرکوب آنها قرار خواهد گرفت و قطعا به شکاف های جدی درون سپاه و دستگاه های سرکوب خواهد انجامید.

نکته بعدی ترکیب شرکت کنندگان در اعتراض ها، یعنی کشاورزان و روستاییان و خواست آنها یعنی "آب" که حداقل نیاز آنهاست. این درحالیست که روستاییان را حکومت همیشه پایگاه خود معرفی می کرد و سعی میکند آنها را روبروی قشرهای شهری قرار دهد که گویا مرفه هستند. حتی می کوشد از بین آنها نیرو برای سرکوب جنبش های شهری جذب کند. اینجا برای نخستین بار بر روی بستر زاینده رود شهرنشینان و روستانشینان و کشاورزان اصفهان به هم پیوستند و جنبشی یکپارچه را بوجود آوردند که در تجربه و خاطره جمعی باقی خواهد ماند و پیامدهایی عمیق و درازمدت برجای خواهد گذاشت. پرده های میان حکومت و شهرنشینان سالهاست که دریده شده، پرده هایی هم اگر با روستاییان هنوز وجود داشت در اینجا پاره شد.

اعتراض های اصفهان از لحاظ خواست ها و روش ها هم متمایز و ممتاز بود. برخلاف تظاهرات دیماه 96 و ابان 98 که عمدتا نوعی شورش جان به لب رسیدگان ولی بدون برنامه بود، اعتراض های اصفهان خواست های روشن و مشخصی داشت و حل معضل بی آبی و کم آبی در مرکز آن قرار داشت. محل اعتراض بر بستر وسیع و خشک رودخانه امکان بهانه جویی حکومتی را سلب می کرد و شکل تحصن آن یادآور تحصن دانشجویان در سال 1378 در دانشگاه تهران بود. در آن تحصن حکومت موفق شد دانشجویان را از دانشگاه بیرون بکشد و آنها را در خیابان ها سرکوب کند. در اصفهان مردم در زاینده رود چادر زدند و محل تحصن را ترک نکردند. از نظر حکومت این روش بسیار خطرناک تر از تظاهرات خیابانی و سوزاندن و آتش زدن است چون این احتمال وجود داشت که از بقیه شهرها بخشی از مردم یا نمایندگانی از آنها به سمت اصفهان روانه شوند و به متحصنین بپیوندند و یک جنبش سراسری ایجاد شود. شتاب حکومت در خرید بی آبرویی کامل با حمله به تحصن مسالمت آمیز مردم نوعی تیر خلاص به همه ادعاهای گذشته و آینده آن در چسباندن برچست معاند و فتنه گر به مردم و معترضان بود.

مقابله مردم با سنگ دربرابر تفنگ و باتوم و موتور سوار جنبه نمادین خیلی قوی داشت چرا که یادآور انتفاضه فلسطینی ها دربرابر اسرائیلی ها بود که خود تلویزیون حکومتی مدام صحنه هایی از آنها را نشان می داد و نشان می دهد. حمله به متحصنان و آتش زدن چادرها و استفاده از تفنگ و باتوم و مقابله با سنگ و ... همه و همه تصویر حکومتی اشغالگر را در ذهن مردم به نمایش می گذارد که می خواهد آنها را از روی زمین و خانه و کاشانه خود بیرون کند.

سیمای حکومتی در روزهای نخست با نشان دادن صحنه هایی از تظاهرات در اصفهان و کهکیلویه و غیره کوشید کنترل فضا را بدست گیرد و مردم ایران را روبروی هم قرار دهد. گویا مشکل آب اصفهان از اهالی کهکیلویه یا یزد است و مشکل یزدی ها از اصفهانی ها و .... ولی این هم بی فایده شد و به نتیجه نرسید که اگر به نتیجه رسیده بود نیاز به اعزام بسیجی و لباس شخصی و موتورسوار و نیروی انتظامی و حمله به متحصنان بی دفاع نبود.

تظاهرات و تحصن در اصفهان به همان اندازه که نشان کامل بی اعتباری نماز جمعه حکومتی و نمایندگان مجلس در انتخابات تقلبی سال گذشته بود، تیرخلاص بر سفرهای استانی رئیسی و تبلیغات حکومتی بود که مدعی بودند رئیس جمهور کنونی کسی است که پای کار ایستاده برخلاف روحانی که در دفترش می نشست به میان مردم می رود. نه تنها امام جمعه ها و نمایندگان مجلس جرات نکردند در میان مردم ظاهر شوند، بلکه معلوم نشد چرا خود رئیسی در جمع مردم حضور نیافت یا یکی از معاونان، وزار و نمایندگان خود را به میان آنها نفرستاد تا اگر پای کار نمی ایستد حداقل از خواست های مردم آگاه شود. در دیماه 96 و آبان 98 حسن روحانی اگر هم بفرض می خواست مکان خاصی نبود که نمایندگانش در آن حضور پیدا کنند. ولی در اصفهان می شد نماینده ای برای گفتگو با متحصنان اعزام کرد. چرا رئیسی یا بیت رهبری کسی را اعزام نکرد؟ چرا اجازه دادند که کار به آتش زدن و سرکوب و تفنگ و باتوم کشیده شود؟

امروز در هر تظاهرات و اعتراض و تحصنی دیده می شود که نسل به نسل همان شعارها و همان خواست هائی تکرار می شود که حکومت آن را "فتنه" می نامد و نمی خواهد واقعیت را قبول کند. نمی خواهد بپذیرد که خواست ها از دل وضعیت نابسامان مردم و فاجعه سرکوب و آزادی ستیزی و فساد بیرون می آید. چه در سال 88 و چه در شورش های دیماه 96 و ابان 98 آن فجایع را آفریدند و دیدیم که نتیجه نگرفتند. این بار هم در اصفهان مردم بسیار بی تشنج به میدان آمدند و این نشان میدهد که همیشه حکومت است که تظاهرات مردم را به تشنج می کشد واگرنه مردم اهل مسالمت هستند.

اینها گوشه‌یی از درس هایی است که از تظاهرات و تحصن اصفهان تا به امروز می توان گرفت. آینده بی گمان درس های بیشتری را هم به همه مردم ما خواهد داد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 812  - 10 آذر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت