گفتگوی مریم فیروز اگر از مهاجرت با داخل وصل نباشیم درک درستی از تحولات نخواهیم داشت! |
این بخشی از مصاحبه مفصل زنده یاد مریم فیروز است که در سال 1374 در ایران منتشر شد. مصاحبه توسط موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه منتشر شد که مرتبط با حکومت بود، مصاحبه کننده نیز ظاهرا خانمی بنام "صفائی" که مریم فیروز در مقدمه خود از زحمات او برای تهیه این مجموعه (گفتگو) تشکر می کند. ما نیز شک نداریم که این گفتگو با موافقت مقامات امنیتی با مریم فیروز صورت گرفت. نوع سئوالات نیز این را تائید می کند، اما علیرغم این واقعیت، مریم فیروز آنچه را بعنوان پاسخ می گوید، همان است که در ذهن و باور خود دارد و شاید تنها در یک فراز بسیار کوتاه ( در حد نیم جمله) از این گفتگو نسبت به احسان طبری تندخوئی می کند و این بدلیل برخی اظهار نظرهای طبری در باره افراد رهبری حزب در طول زندان و بازجوئی هاست. در بقیه این گفتگو حتی چنین پرخاشی هم دیده نمی شود و او روی خط دفاع از حزب و گذشته و دوران پس از انقلاب آن مستحکم می ایستد. او در این گفتگو می گوید:
«یک عده ای برای منافع شخصی به حزب می آیند. اینها آمادگی مبارزه را ندارند، پای سختی که می رسد فرار می کنند. اینها آدم های سطحی و فرصت طلبی هستند. خیلی ها آمدند و رفتند. بعضی ها هم می مانند اما با توقع های بسیار زیادی می مانند. چند سالی کار می کنند، می خواهند همه کاره شوند. وقتی بیرون می روند، درجای امنی می نشینند و شروع می کنند به فحاشی و مزخرف گوئی. در مهاجرت آدم خیلی تنگ نظر و کوتاه بین و خودبین می شود و منیت ها نقش پیدا می کنند. اگر آدم زود متوجه شود و خود را از این آسیاب که غیر از بدی و بدخواهی در آن نیست بیرون بکشد می تواند زندگی کند، والا منحط می شود. این واقعیت تلخ مهاجرت است. ما اگر موفق شدیم و توانستیم کار کنیم به دلیل ارتباط مان با ایران بود. ما درآن دوران مرتب ارتباط بر قرار می کردیم. من از طرف کیانوری مامور بودم برای دریافت گزارش ها و اخبار به برلن غربی بروم. زیرا دریافت اخبار از طریق برلن غربی بسیار سریع تر از برلن شرقی صورت می گرفت. علیرغم مخاطرات فراوانی که در آنجا از طرف جاسوسان ایرانی مرا تهدید می کرد، هفته ای دو سه بار به برلن غربی می رفتم و نامه ها را از پست دریافت می کردم و بلافاصله پس از مطالعه آنها، به بلغارستان تلفن می زدم. هر حادثه ای در ایران پس از یکی دو روز از طریق رادیو پیک ایران به گوش مردم می رسید. به علت اینکه رادیو پیک ایران مخالف شاه بود در ایران پر شنونده هم بود و آنقدر کار رادیو بالا گرفت که شاه مستقمیا از مقامات بلغارستان خواست کار آن را متوقف کند و آنها هم کردند. پس از این واقعه ما بیکار ننشستیم. با هر جا که ممکن و لازم بود، پاریس، آلمان، ایتالیا ارتباط داشتیم. اخبار را جمع آوری، تنظیم و تدوین و نهایتا به زبانهای مختلف ترجمه می کردیم و به روزنامه های اروپا جهت انتشار ارسال می کردیم. در آن موقت سازمان جوانان در آلمان غربی بود و با ما در جهت دریافت و ارسال اخبار و گزارش ها همکاری میکرد. چون من خودم مهاجر بوده ام و برخوردهای میان گروه های مختلف را دیده ام و مواجه با این مسئله هم بوده ام که آدم در مهاجرت نمی تواند تشخیص درستی داشته باشد، حدس می زنم اینهائی که اکنون در مهاجرت اند هم دچار چنین مشکلاتی می شوند. من امیدوارم سلامت بمانند و یک روز به اینجا برگردند و مردم را ببینند. آنها افرادی هستند که من برایشان احترام قائلم زیرا کار می کنند و زحمت می کشند. گاهی نشریات اینها را می بینم. بعضی ها خیلی خوب می نویسند و فکرشان هم صحیح است ولی برخی قضاوتشان و برخوردهایشان نادرست است.»
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 807 - 5 آبان 1400