سرمقاله شماره 802 کدام گروه فرماندهان سپاه پس از خامنه ای قدرت کامل را بدست خواهد گرفت؟ |
طبق اخباری که از انتصاب های دولت ابراهیم رییسی می رسد استانداری های کشور بتدریج در اختیار شماری از فرماندهان سپاه قرار می گیرد که به معنای افزایش قدرت سیاسی آن است. این همراه است با گسترش باز هم بیشتر فعالیت های اقتصادی سپاه که نمونه هایی از جنبه های منفی و فساد آلود آن را در جریان پرونده همچنان مفتوح بنیاد تعاون سپاه دیده ایم. در این پرونده که متهم اصلی آن سردار مسعود مهردادی عضو هیئت مدیره بنیاد تعاون سپاه پاسداران، بانک انصار، شرکت ارتباطات سیار، شرکت مخابرات و هولدینگ یاس و همچنین دهها شرکت و نهاد دیگر متعلق به سپاه پاسداران است٬ شماری از سرداران با استفاده از ارتباطات و موقعیت خود اموال و املاک ارزشمند و مشکلدار بسیاری از ایرانیان خارج و داخل کشور را به قیمت نازل خریداری کرده و پس از زد و بند و حل مشکلات حقوقی آنها در قوه قضاییه، شهرداریها، سازمان زمین شهری و ادارات مربوطه، با قیمتهای واقعی به فروش میرساندند. ابعاد نجومی فعالیتهای مالی و اقتصادی سپاه، حجم عظیم اختلاس ها و فسادهای صورت گرفته، نحوه بازداشت ها و شرایط رسیدگی به فعالیت سرداران سپاه و بالاخره کارگزاران و مدیران مختلفی که در این فعالیتها مشارکت داشتهاند و آن را تائید و امضا کردهاند همگی از خطرهایی حکایت دارد که فعالیت اقتصادی سپاه برای کشور بدنبال دارد. بدینسان، نخستین پیامد منفی وارد شدن سپاه در فعالیتهای اقتصادی اتفاقا همان جنبه سیاسی آن است. در واقع سپاه برای آنکه بتواند قراردادهای نان و آب دار اقتصادی را بدست آورد میکوشد مهرههای خود را در مراکز عمده فعالیتهای اقتصادی کشور برگمارد. همانگونه که حضور سردار قالیباف در راس شهرداری به سپاه امکان عقد قرارداد 6 میلیارد دلاری را به حساب فروش تراکم و نابودی فضا و محیط زیست تهران داد، منتقل شدن سردار پرویز فتاح از مدیریت بنیاد تعاون سپاه به ریاست کمیته امداد به معنای آن است که کمکهای مالی مردم به صندوقهای کمیته امداد در خدمت طرحها و پروژههای سپاه قرار خواهد گرفت. کودتای سپاه برای حفظ دولت احمدی نژاد و شرکت در سرکوب تظاهرکنندگان جنبش سبز به همین شکل قابل فهم است. سپاه برنده بزرگترین خصوصی سازیهای دوران احمدی نژاد و مهمترین طرف قراردادهای اقتصادی آن بود که معروفترین آن واگذاری شرکت مخابرات به کنسرسیومی با مشارکت همین بنیاد تعاون سپاه بود. سرمایه گذاری سپاه بر روی ریاست جمهوری رئیسی از جمله به همین دلیل بود که بتواند حجم بزرگ معاملات اقتصادی دولت رئیسی را بدست آورد. مبالغ کلانی که رئیسی خرج تبلیغات انتخاباتی و پخش آش و نذری و نبات و کرایه اتوبوس میکرد از جمله از منابع اقتصادی سپاه پاسداران تامین میشد. بنابراین نتیجه زیانبار و خطرناک فعالیت اقتصادی سپاه دخالت آن در عرصه سیاسی به امید برگماری افراد همسو با آن در پستها و مقامها و مدیریت کشور تا حد ریاست جمهوری است. نه تنها سپاه میخواهد ریاست جمهوری برگمارد بلکه میخواست ریاست جمهوری برکنار کند. یک نمونه آن اقدامات ضد سیاست خارجی در دولت روحانی بود مانند پرده برداری از شهرکهای زیرزمینی یا شعار نویسی بر روی موشکهای آزمایشی که سپاه با هدف زمین زدن برجام و جلوگیری از به ثمر رسیدن سیاست خارجی روحانی در پیش گرفت به این امید که روحانی را سرنگون و یک رئیس جمهور همسو با خود را بر سر کار آورد. خصلت زیانبار دوم فعالیتهای اقتصادی سپاه نبود هر گونه نظارت بر این فعالیت هاست. بازداشت مدیران اقتصادی سپاه توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بدان معناست که آنها به عنوان نظامی و سردار سپاه به فعالیت اقتصادی مشغولند و از مصونیت نظامی برخوردارند. نه قوه قضائیه، نه نیروی انتظامی، نه وزارت اطلاعات نمیتوانند در کارهای اقتصادی این سرداران دخالت کنند و در واقع هیچ نظارتی بر کار آنها وجود ندارد مگر از درون سپاه یعنی از درون همانها که این سرداران را به این مقامات در بنیادهای اقتصادی گماشتهاند. تازه در اینجا هم مسئله نخست از کانال خارج از سپاه، یعنی کشف فساد در شهرداری است که لو رفته و اطلاعات سپاه را به واکنش واداشته است. بدینسان ما با فعالیت اقتصادی پرفساد سردارانی مواجه هستیم که نه تنها مردم نظارتی بر کار آنها ندارند بلکه حتی دولت و قوه قضاییه ای که خود سرتاپایش فساد و وابستگی است نیز امکان ورود به پرونده آنان و کشف ابعاد فعالیتها و رساندن آن به مردم را ندارند. همه اینها پیامدهای اجتماعی و امنیتی وخیمی بدنبال دارد که مهم ترین آن بیاعتمادی مردم به سپاه پاسداران است که در موقع خطر باید مردم به یاری آن بشتابند٬ بخصوص اکنون که در همه مرزهای ما بخصوص در شرق و افغانستان وضعیت پرتنش و نامعلومی حاکم شده است. در نتیجه این فعالیتهای اقتصادی و مالی، هم سپاه از فعالیت اصلی خود در زمینه امنیت کشور برکنار افتاده و هم مردم به سپاه بیاعتماد شدهاند. در این شرایط نشان دادن موشک و آزمایشهای مداوم و ادعای پیشرفتهای نظامی بیش از آنکه هدفش نشان دادن قدرت نظامی ایران به کشورهای خارجی باشد، پیام و قدرتنمایی در برابر مردم ایران است. اخیرا "پاتریک کلاوسون" مدیر پژوهشکده واشنگتن که سالهاست بسیار پیگیرانه رویدادهای ایران را دنبال می کند و بسیار واقع بینانه مسائل حکومتی جمهوری اسلامی را بررسی می کند، در مصاحبه ای که آرش علائی با او انجام داده و از تلویزیون ایران اینترنشنال پخش شده، به همین نکته آخر اشاره کرده و می گوید: در امریکا این اعتقاد وجود دارد که رهبری آینده جمهوری اسلامی در دست سپاه است اما توجه داشته باشید که در رهبری سپاه دو گروه وجود دارند. یک گروه که ایدئولوژیک اند و گروه دیگری که کاسب، فاسد و رشوه خوار است. امریکا روی این گروه دوم حساب می کند. این مصاحبه را می توانید از روی لینک ببینید و گوش کنید:
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 802 - 24 شهریور 1400