یک عکس از فرصت های از دست رفته! |
این عکس یا مربوط به آستانه سقوط کامل رژیم شاه و یا اندک زمانی پس از سقوط آن رژیم است. همه نهادها و سازمانهای سیاسی و فرهنگی و هنری و مذهبی وقت گرفته و به دیدار خمینی در مدرسه رفاه تهران می رفتند. مردی که در پاریس گفته بود در نظام آینده ایران همه آزادند مگر کسانی که دست به اسلحه ببرند. رژیم شاه سرنگون شد اما در نظام جانشین آن، چنان نشد که آقای خمینی در پاریس وعده داده بود. انکار نمی توان کرد که حوادث مهم و تعیین کننده ای پس از سقوط رژیم شاه روی داد که احتمالا در تغییر مسیر انقلاب و رهبری آقای خمینی تاثیر داشتند. آقای خمینی گفته بود "همه با هم" برای سرنگونی رژیم شاه، و تاریخ گواه است که "همه با هم" شدند برای سرنگونی آن رژیم. دراین عکس اعضای کانون وکلای ایران به دیدار خمینی رفته اند. اول بنا نبود بسوزند عاشقان آتش به جان شمع فتد، کین بنا نهاد شلیک گلوله به شقیقه آیت الله مطهری رئیس شورای انقلاب، آخرین گلوله نبود، بلکه این آغاز حوادث بزرگ، پس از سرنگونی رژیم شاه و استقرار جمهوری اسلامی بود. خیلی زود جنگ در کردستان آغاز شد، سفارت امریکا اشغال شد و دولت بازرگان سقوط کرد، بنی صدر رئیس جمهور شد، دو کودتا خنثی شد، ارتش عراق از مرزهای ایران گذشت و ویرانی جنوب کشور آغاز شد، سازمان مجاهدین خلق اعلام قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی کرد، بنی صدر و بخشی از رهبری سازمان مجاهدین از ایران خارج شدند و اندک زمانی بعد دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و آیت الله بهشتی که همگان پیش بینی می کردند جانشین آیت الله خمینی خواهد شد به همراه محمد منتظری فرزند آیت الله منتظری و جمع زیادی از نمایندگان مجلس و اعضای دولت کشته شدند. نمایندگان و دولتمردانی که یک موی آنها بر تن نمایندگان و دولتمردان کنونی جمهوری اسلامی نیست. انفجار دوم که در دفتر نخست وزیری روی داد موجب کشته شدن رجائی و باهنر (رئیس جمهور جدید و نخست وزیر او) شد. موج دستگیری مجاهدین در سراسر ایران آغاز شد و همزمان با آن، اسدالله لاجوردی در زندان اوین حمام خون راه انداخت. روحانیون سالمندی که همگی از طرفداران قدیمی آیت الله خمینی بودند ترور شدند، چند حادثه مشکوک موجب کشته شدن برخی فرماندهان نظامی شد که از ارتش شاهنشاهی باقی مانده اما به جمهوری اسلامی پیوسته بودند. آیت الله خمینی که مخالف حضور روحانیون در سمت های اجرائی بود، سرانجام تسلیم روحانیونی شد که طرفدار قبضه قدرت اجرائی کشور از سوی روحانیون بودند و در راس آنها آیت الله مهدوی کنی قرار داشت که بعدها و در آستانه مرگ رئیس مجلس خبرگان شد. او، همان زمان که خمینی در برابر خواست قبضه قدرت اجرائی توسط روحانیون قرار داشت در یک مصاحبه گفته بود «نباید تجربه انقلاب مشروطه تکرار شود که روحانیون انقلاب را رهبری کردند اما پس از انقلاب از صحنه رانده شدند». اینها بخش هائی از سرفصل های مهم انقلابی است که در انقلاب بهمن 57 جهان را بهت زده کرد. اعضای کانون وکلا (عکس بالا) که به دیدار خمینی رفتند و در واقع با او بیعت کردند، نه ریش داشتند و نه مهر بر پیشانی، آقای خمینی به کروات داشتن آنها نیز ایرادی نداشت. آنها متظاهر نبودند و برای اعلام خدمت به انقلاب و نظام به دیدار خمینی رفتند اما این دیدارها با حوادثی که بر شمردیم خیلی زود رنگ باخت و "خودی" های متظاهر جای آنها را گرفتند. تشکل های مستقل صنفی ممنوع شد، همچنان که احزاب سیاسی ممنوع شدند. ما هم که نباشیم که بخوانیم، تاریخ نویسان آینده ایران، شرح رویدادها را خواهند نوشت، همچنان که احمد کسروی تاریخ انقلاب مشروطه را بدون دخل و تصرف نوشت و به نسل امروز باید توصیه کرد چاپ زمان شاه آن کتاب را پیدا کرده و بخوانند. الگوئی برای نوشتن تاریخ گزارشی و نه تاریخ تحلیلی رویدادهای انقلاب 57 و پس از آن. هستند در قید حیات کسانی که چهره های حاضر در این عکس را که بعدها مهاجر شدند و مخالف جمهوری اسلامی و انقلاب 57 می شناسند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 803 - 31 شهریور 1400