برگ های زرین از خاطرات ارتشبد فردوست انفجار اجتماعی همیشه زیر پوست آرامش استبدادی است! |
در دهه 1370 چند کتاب مهم در ایران منتشر شد. ناشر این کتاب ها، موسسه ای بود که نام خود را موسسه پژوهشی نهاده بود اما به نوعی وابسته به وزارت اطلاعات بود و کتاب هائی که منتشر کرد، گرچه نام خاطرات داشت، اما اغلب یا مستند به بازجوئی های زندانیان بود و یا متن نوشته های آنها. این که این موسسه در اختیار چه کسی بود و یا نبود و آنچه منتشر شد در چارچوب کدام برنامه بود اهمیت کلیدی ندارد، زیرا اهمیت کلیدی در محتوای این کتاب هاست. محتوائی که بعدها جمهوری اسلامی متوجه شد برای انتشار آنها بی گدار به آب زده است و به همین دلیل نه تنها دیگر اجازه تجدید چاپ آنها را نداد؛ بلکه آنچه را هم که در بازار فروش کتاب بود جمع کرد. از جمله این کتاب ها "ظهور و سقوط سلطنت پهلوی" یا "خاطرات ارتشبد حسین فردوست" است که حتی یک نسخه آن نیز امروز در کتابفروشی های ایران پیدا نمی شود. این کتاب دوجلدی را نه یکبار، بلکه بارها باید خواند و داده های اطلاعاتی آن را در کنار هم قرار داد تا دانست چگونه انگلستان توانست شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی خود را در انقلاب 57 حفظ کند و سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی را نه بر اساس الگوی امریکائی- اسرائیلی ساواک که با آن موافق نبود، بلکه براساس سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی انگلستان بازسازی کند. یعنی همین تشکیلاتی که امروز در جمهوری اسلامی برقرار است و به شاخه های مستقل در سپاه و وزارت اطلاعات و بیت رهبری و .... تقسیم شده است. مطالعه دقیق این دو جلد کتاب نشان میدهد که امثال سعید حجاریان که خود را بنیانگذار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میداند، بازیچه ای بیش درگردابی که فردوست بوجود آورده بود نبوده است. به همچنین چمران و تهرانی و بقیه. ما، سعی می کنیم در آینده بخش های مهمی از کتاب فردوست را که تائید کننده ارزیابی بالاست منتشر کنیم، اما در اینجا و برای این شماره راه توده، تنها می خواهیم یکی از فصول کوتاه و بسیار مهم این خاطرات را برای شما نقل کنیم. در این بخش، فردوست که بی شک کانون اطلاعات و ارتباط های انگلیسی و اسرائیل و امریکائی در زمان شاه بوده از قول یکی از استاتید اطلاعاتی اسرائیل که برای آموزش کادر به ایران دعوت شده بوده می نویسد: یکی از مسائل مهمی که استاد اسرائیلی مطرح ساخت و در آموزش "دفتر ویژه" درانگلستان نیز شنیده بودم، مسئله سنجش نارضائی در جامعه بود و این اصل اساسی براندازی و ضد براندازی که تا زمانیکه رضایت عمومی در جامعه حکمفرماست هر عمل ضد براندازی شبکه های پنهانی محکوم به شکست است و تنها در شرایط نارضایتی عمومی و عمیق است که عملیات براندازی با موفقیت توام می شود وعملیات ضد براندازی- هر قدر پیشرفته- با ناکامی روبرو. گویا لنین که استاد امنیتی اسرائیلی او را بزرگترین استاد براندازی قرن بیستم می دانست نیز دراین باره مطالبی گفته است. در سر فصل کتابی که استاد اسرائیلی به همراه داشت نیز با حروف درشت چنین جمله ای نوشته شده بود که اگر سازمان ضدبراندازی یک کشور بخواهد فعالیت شبکه های پنهانی را ناکام گذارد، دردرجه اول باید به ایجاد رضایت در جامعه اهمیت بدهد! به هر حال حتی در کشورهائی که دارای پیشرفته ترین و مجهز ترین سرویس های امنیتی هستند، مانند انگلیس و امریکا و شوروی تجربه نشان داده که شناسائی و خنثی کردن شبکه های براندازی پنهانی حد و مرزی دارد و رسیدن به حد عالی امکان پذیر نیست. لذا براساس این تصور و به توصیه استاد اسرائیلی، اداره دوم در اداره کل سوم تاسیس شد. اداره کل سوم در واقع سازمان اجتماعی و ضد نارضایتی ساواک بود. این اداره می بایست میزان رضایت و عدم رضایت را در جامعه کنترل کند، علل نارضایتی را بررسی و کشف نماید و راه حل های پیشنهادی خود را به اطلاع مقامات مسئول برساند. اطلاعات مرتب از ساواک ها می رسید و گزارشات نوبه ای تهیه و به دفتر ویژه اطلاعات (که تسلیم محمد رضا می شد) و به سایر مقامات مسئول تحویل می شد.....» فردوست در ادامه همین فصل توضیح بسیار جالبی می دهد که چرا دفتر ویژه و اداره سوم نتوانست نارضائی جامعه را بموقع جمعبندی کرده و گزارش بدهد. او ریشه را در چاپلوسی مقامات امنیتی و ژنرال های ارتش و خصلت شاه که دوست داشت ارتباط های فردی با مقامات داشته باشد میداند و این که مقامات برای خودشیرینی و چاپلوسی هر کدام سعی می کردند گزارش و خبری که در دست داشتند را بهانه دیدار با شاه قرار بدهند و از آن بدتر این که همه آنها برای آنکه خاطر ملوکانه رنجیده نشود و مبادا غضب کرده و دیگر وقت ملاقات به آورنده خبر ندهد، سعی می کردند گزارش های امیدوار کننده و حاکی از تسلط رژیم بر مردم و جامعه را به شاه گزارش بدهند! حال باز گردیم به جمهوری اسلامی. همه اخباری که از کشف و دستگیری جاسوس ها و به تلویزیون کشاندن آنها و متهم کردن هر فرد منتقد و ناراضی به جاسوسی و ارتباط با استکبار یعنی ثبات و ضد براندازی؟ و در همین خواب و خیال باطل است که یکباره انفجار کور از این و یا آن گوشه بر می خیزد که تاکنون چندین نمونه آن را - از جمله در دو شورش دیماه 96 و آبان 98- شاهد بوده اند و سرانجام وضع کنونی نیز به پیوند این نمونه ها به یکدیگر و انفجار کور سراسری خواهد انجامید. استاد اسرائیل و ارتشبد فردوست و حتی لنین که از او نقل قول کرده اند حق دارند: امنیت ملی زمانی فراهم است که مردم از حکومت و وضع زندگی خود رضایت داشته باشند! حال باید پرسید مردم در جمهوری اسلامی راضی اند؟
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 804 - 7 مهر 1400