راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 842

سرنوشت برجام

تابع شرایط ایران و جهان است!

 

مذاکرات برجام و شرایط آمریکا و اروپا برای پایان دادن به فشار سیاسی و نظامی و اقتصادی به مردم ایران همچنان ادامه دارد. این مذاکرات تا به امروز چند مرحله را طی کرده است. مرحله اول تصویب برجام در ۱۳۹۴ و خروج پرونده ایران از شورای امنیت سازمان ملل بود که بی گمان یک دستاورد مهم و بزرگ برای کشور ما بود. نتیجه تصویب برجام از یکسو آن بود که ایران از خطر حمله نظامی زیر پوشش تاییدیه سازمان ملل خارج شد و از سوی دیگر تحریم های الزام آور بین المللی علیه ایران خاتمه یافت. با اینحال دوران پس از برجام نشان داد که دو نگرش در حاکمیت ایران نسبت به تصویب برجام وجود دارد. یک نگرش که برجام را برای تحقق دو امکان بالا می خواست و از آن حمایت می کرد. نگرش دومی که برجام را وسیله ای برای نزدیکی تدریجی ایران به آمریکا و غرب و تبدیل شدن به متحد آن در منطقه می دید. تشدید روسیه ستیزی و جلوگیری از انجام توافقات اقتصادی با روسیه یا عملی شدن آنها، سکوت ناگهانی نسبت به قراردادهای اقتصادی با چین و بیرون کردن شرکت های چینی از ایران و جایگزین کردن آن بطور مستقیم یا غیرمستقیم با شرکت های اروپایی و آمریکایی نمادی از اهداف این گرایش دوم بود. نتیجه این شد که رهبری کشور که نگرش اول را تعقیب می کرد با تداوم برجام و "برجام ۲" و غیره که منظور از آن تداوم سیاست نزدیکی به آمریکا بود مخالفت کرد. شاید اگر طرفداران برجام اینچنین هول زده نبودند و خود را شیفته اروپا و آمریکا نشان نمی دادند و به مناسباتی متعادل با جهان می اندیشیدند کار به اینجا نمی کشید و مخالفت ها با تداوم برجام کمتر می شد.

در واقع مشکل هوداران نزدیکی به آمریکا که عمدتا در دولت روحانی حضور داشتند این نبود که خواهان عادی کردن مناسبات سیاسی با آمریکا، گسترش روابط اقتصادی با آن کشور، افزایش حجم تجارت با آن و غیره هستند. این حتی جنبه مثبت آنان در شرایط آن دوران بود. مشکل این بود که این کار را با بازی در زمین آمریکا و پذیرش خواسته های ژئوپولیتیک آن می خواستند پیش ببرند. یعنی از طریق تشدید روسیه هراسی و چین ستیزی. بجای آنکه معتقد باشند برای داشتن یک مناسبات متعادل تر با آمریکا باید یک جبهه جهانی در کنار ایران ایجاد کرد، می خواستند به آمریکا نشان دهند که ادعاهای حاکمیت آن بر جهان را پذیرفته اند و حاضرند در چارچوب آن عمل کنند، آن هم به آمریکایی که به کمتر از تجزیه ایران یا حداکثر تبدیل آن به عراقی دیگر رضایت نمی دهد. این مشکلی است که آنان هم اکنون نیز دارند و با روسیه هراسی و چین ستیزی می خواهند محبت آمریکا را جلب کنند و آن را نشانه وفاداری به منافع ملی کشور وانمود می کنند در حالیکه درست عکس آن است.

به هر حال عدم تحقق خواسته های آمریکا از برجام از یکسو و ماجراجویی اصولگرایان واپسگرا علیه دولت روحانی که به حوادث دی ماه ۹۶ انجامید موجب خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تحمیل تحریم های آمریکایی به ایران شد که اتحادیه اروپا نیز از آن بطور کامل پیروی کرد. در این شرایط گرایشی که تا دیروز برجام را وسیله ای برای نزدیکی به آمریکا می دید به نتایج تحریم ها برای وادار کردن عقب نشینی به عالیترین سطح حاکمیت در برابر آمریکا امیدوار شد. بسیاری از آنان حتی بطور علنی از انتخاب مجدد ترامپ به این عنوان که موجب تداوم تحریم ها خواهد شد حمایت کردند. برای آنان دامن زدن به روسیه هراسی و چین ستیزی وسیله ای بود برای خالی کردن پشت حاکمیت و در واقع ایران تا به شرایط آمریکا تن دهد یا سقوط کند. 

این وضع تا آغاز مقابله روسیه با ناتو در اوکراین ادامه داشت. جنگ اوکراین شرایط جهانی را دستخوش یک دگرگونی اساسی کرد. یک جبهه جهانی بسرعت شکل گرفته که در همه کشورها می خواهد سیاستی مستقل از آمریکا در پیش گیرد و احساس می کند که توانایی پیشبرد چنین سیاستی را دارد. اگر تا پیش از آن برای ایران رسیدن به یک تفاهم با آمریکا ولو با دادن یک سلسله امتیازات به آن کشور مسئله عمده بود، در شرایط جدید مسئله معکوس شد. اکنون مسئله برای ایران این شده که قدرت نظامی و اتمی خود را حفظ کند و بطور کامل در آن جبهه جهانی قرار بگیرد که می تواند یک توازن را برای رسیدن به چنین هدفی ایجاد کند. از این لحظه به بعد موضع رسیدن به توافق به هرقیمت جنبه کاملا ارتجاعی به خود گرفت. بخش مهمی از اصلاح طلبان که تا دیروز طرفدار امضای برجام بودند، یا به این دلیل که از آغاز آن را به شکل تسلیم ایران به آمریکا می فهمیدند یا بدان دلیل که نتوانستند این تغییر شرایط بین المللی را درک کنند از زمان و تاریخ عقب افتادند و به یک جریان واپسگرای بدون آینده تبدیل شدند. آمریکا و غربی که آنها شیفته آن هستند یا می خواهند ایران را به آن وصل کنند خود در انحطاط دست و پا می زند و دیگر یک جریان تاریخی رو به جلو نیست. پیوستن ایران به این جریان در جهانی که می خواهد خود را از سلطه آن خلاص کند فاقد هر گونه آینده ایست. آن روی سکه این خواسته ضرورت تشدید روسیه هراسی و چین ستیزیست در شرایطی که امروز میزان وابستگی اروپا به مواد خام روسیه و آمریکا به کالاهای چینی برای همگان اشکار شده و معلوم نیست ایران از آمریکا و اروپا قرار است چه بگیرد و به آنها چه بدهد.

هر قدر که در شرایط پس از جنگ اوکراین مبارزه در جهان میان دو گروه طرفداران غرب و امپریالیسم ایالات متحده با مخالفان آن شدت گیرد، جریان های داخلی ایران نیز براساس جایگاهی که در این مبارزه دارند شناخته و تعریف می شوند. گرایشی که برجام را به شکل حذف متحدان ایران و تسلیم به آمریکا یا خواست های آن می فهمید و می فهمد در این شرایط فاقد آینده واقعی است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 842  - 5 مرداد1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت